We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
5 سا شوروی بلند (حسابقه)
نامادری
کار گردان : ۲ . بونداری
مدیرفیلمبرداری : ف . چرنی
آهنگساز متن : رونو مارونکو هنرپیشگان : دورونینا , ساموتیلوف »
۳۵ .میلیمتری رنگی ۸٩ دقیقه
" سال تهیه : ۱۵۹۷۳
به زنوشوهرجوانی که پسرخردسالی وارند خر نا گواری میرسد.. این " خبر حاکی ازمرگی زنی است که قبل از " ازدواج این دو با مرد زندگن میکرده 8 تال دشر او جنی که نمره زنداگی مشترك آنهاست » بیسرپرست ماندهاست. " کودك را به خانه میآورند وبنام پدر
برایش شناسنامه میگیرند . پدرش با او " الار رودکی (ساعت ,۱۵)
و اترالیا (سابقه)
لیبیدو
*ِ
نودومسکی » فدوسوا
بیگانه است . خود او دراین محیط تازه به هیچ کس علاقهای نداره و زن جوان نیز تحت فشار مادر خود برای قبول نکردن دخترك است . با این باصطلاح نامادر جواناست که محبت کوداگ رانسبت به پدر و خودش بیدا رکند و همچنین محبت پدررا به فرزند بیگانهی خود .
" کا رگردانان : جان بی . موری » تیم بورستال » فرد | . شپیس » دیوید بیکر . آهنگسازان متن : تیم هیلی » بیل یگرین » پیتر بست » بروس اسمیتون .
هنرپیشگان :
۱ سوزان برادی . ۵ میلیمتری رنگی ۱۲۰ دقیقه سال تهیه : ۱۵4۷۳
ارتباط چهارپارههای کاملا" مستقل فیلم «لیبیدو » نها ازطریق تفکر درباره مفهومهمین کلمه که درروانشناسیر " امروز بسیار مورد بحث قرار میگیرد » سل گرد ۵ چهارپاره بترتیب عبارتند از : «شوهر »۰ « کودك » » « کشیش » و « مرد خانواده » که شخصیت پارهیاخیر ارتباطی با شخصیت پارهی نخست ندارد.
الف ب شوهر
شوهر «جاناتان» نام دارد و زنش
« پنه لوپ » . آنها صاحب دو فرزندند . وقتیکه جاناتان مشغول خواندن کتاب «حادت» نوشتهی«آلنروب -کریبه» است زنشبخواندن کتابی بنام «خواجهی موّنث» اشتغال دارد . شوهر درخیال به " روابط افراطی جنسی هسرش بادیگران مپاندیشد . او بیش ازهمه ذهنشمتوجهی «هارولد» تزدیکترین دوست وساقدوش
الك نیدهارات ء برابان وبلیامز » ماركآلبیستون » جان وبلیامز » بروس باری » جیل فورستر » جودی موریس » آرتور دیگنام » رابین نوین » جك تامپسون » مات سگیلیس » دبی نانکرویس »
خود میباشد . اما یکشنبه شب دربستر با هسرش اینگونه تخیلات را فراموش میکند . روز دیگر او با لذت صبحانهاش را میخورد . با بچهها شوخی میکند و بسر کارخود میرود . خانه خلوت میشود.
۰ و«پنه لوپ» به «هارولد» تلفن میکند تا همین را بگوید ! ب ود
سال ۱۹۱۲ . «مارتین » پس خردسالتنهایی است که پدرش به مسافرتی طولانی میرود واحتمال این حست که دیگر هرگر مراچعت نکند . «مارتین» بکلی تنها و بیحوصله است . مادرش فرصت چندانی برای توجه باو ندارد وترجیح میدهد وقتش را با «دیوید» ی جوانی بنام «سیبل » برای آموزش ونگهداری از او درصحنه ظاهر میشود . تمام علاقه ومحبت «مارتین» .متوجهی «سیبل» است وتمام وقت خودرا با او میگذراند» اما «دیوید» طعمهیجوانتری
پافته است . بکروز «مارتین» آن دو را سر گرم عشقبازیدر گلخانه میبیند. برای چند لحظه او نمیتواند ازاین صحنه چشم بر گیرد. آنها متوجهی حضور او میشوند و «مارتین » فرار میکند . کوشش «سیبل » برای توجیه وضعیت بجاپی
نمیرسد . «مارتین » خودرا به قایق میرساند ومیخواهد ازانجا دور شود . اینبار «دیوید» برای تفهیم او بسراغش میااید . اما بمجردی که میخواهد پا در قابقبگذاره «مارتین» قایق را بهحر کت درمیاً ورد وبطرف مرداب بدون توجه به التماس «دیوید» که درآب میافتد و جخواهش «سیبل» ؛ پارو میزند. «دپوید» که شنا نمیداند دراب خفه ميشود .
پ کشیش
کشیش جوان و رنجوری بهکنار دیریمیرسد و دقالباب میکند. راهبهای در را میگثاید وبه او خوشامد میگوید. بنظر میرسد که راهبه ازدیدن او متعجحب است اما بخوبی میداند که کشیش جوان برای دیدن چه کسی به دیرآمده است . اورا به اطاقی راهنمایی میکند وبعد از چند لحظهای خواهر «کارولین» بهآن اطاق میآید . این دو عاشق یکدیگر شدهاند . کشیش که ازبیمارستان امراض روحی مرخص شده و پایهی اعتقادات مذهبیاش » بخصوص درمورد مقررات خشك کلیسا » متزلزل گشتهاست میخواهد تا «کارولین» با او همراه شده و با یکدپگر ازدواج کنند . اما «کارولین» که ازیکسو عاشق کشیش جوان است از سوی دیگر توانایی وجرأت اینکار را بدون موافقت کلیسا درخود نمیبیند . اصرار وتمنای کشیشجوان بجایینمیرسد ومجبوراست تا دیررا بدون «کارولین» تركگوید . بیرون از دیر راهبهی پیر
ات بای توش تیا
"#۳
او نت ید دی تن او هت 6 و ماس میس یی بت ی یت تین ای ای ی و ی ی
به او ملحق. میشود و از کشیش :جوان می بر سد ۰ ب پدر بُرن] باحالشما خوباست؟ . " لعنت خدا برتو باد مادر .
ب امیدوارم که چنین نکند پدر . ب لعنت خدا بپرتو باد .
ت مرد خانواده
زن «کن» فرزند دیگری بدنیا آورده است . بت تحت در ۳۳5 خوشحالنیست. باخلق وخویخودساخته » . مفرور ومتجاوز او دختر داشتن چندان . سا ز گارنیست. او تا دیروقت تولد نوزاد جدید را به همهی دوستان وآشناپان با . تلفن خبر میدهد . دست خر به رفیق . سا ی ۱۳ میکند که به اتفاق جشنی «نچنانی» به پا . سازند . درکافهای سرصحبت را با دو ۱ دختر باز میکنند و با جلب نظر آنها به سیگارهای مخدر موفق میشوند آنها . را با خود به خانهی پیلاقی « کن» ببرند. ح درخانهی بیلاقی بالاخره بین آنها نفاق درمیگیرد و « کن» مردر باصطلاحزرنگ
.ماجراأ سرش بی کلاه میما ند .
چند روز بعد «کن» با خانوادهی . خود برای تعطیل پایان هفته به خانهی ساحلی روی میآوره . اپنك او درلباس مردان خانوادهی تروتمیز تصویر شده . درآ گهیهای تلویزپونی است . وقتیکه په خانهی ساحلی میرسند چشم زنش به نوشتهای میافتد که بر دیوار خانه آویختهاند. این نوشته پیامیاست منهم کننده ازطرف آندو دختر بهاین مضمون که «کن» درشب سومین وضع حمل زنش . به آنها قصد تجاوز داشته است .
قبل ازاینکه چشم بچهها بهش بیفتد » بیارش پائین . و «کن» مرد. خانوادهی هميشه مطیع اطاعت می کند .