Cinema - Tehran International Film Festival (March 1974)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

تاچند سال پیش ه‌تنها اکثریت بلکه اقلیت ب رگزیده نیز اطلاعی از آن نداشتند » سینمائ یکه حالا باتمام شور وهیجان خارق‌العاده‌اش راهرا برای دست‌بابی برمرانب برثر وبالاتر هموار میکند . سینمای ابران تا سالها پیش درمحیط خفه وسته‌ا ی که آخرین مرزهای آنر) کشورهای عربی میساختند محصور وزندانی بود . این سینما اکنون سعی دارد تاخودر| به‌تماشاچی ب رگززبده‌تر وبافرهنگ‌تری معرف یکند وازحبطه محدود قبلی خود بگریزد» مهم آنکه اين سینما برای ورود درابن بازی جهانی ب رگ‌های برنده‌بسیاری دردست دارد وخواهد داشت ودیگر وقت آن رسیده اس ت که این سینما نه‌تنها تماشاچی تهران وشیر از بلکه تماشاچی وسینماشناس پاربس و رم و لندنرا نیز جوابگو باشد . تاچند سال قبل کا زگردانان ایرانی در سکوت محض به‌تلاش و کار خود ادامه میدادند وگوئی وحشت داشتن د که امشان در کنار اسامی غولهائی مانند فلینی-» ب رگمان » آنتونیونی » برسون و شلزینگر قرا رگیرد . بعد اگهان در " دو فصل گذشته یکی ازای نکا رگردانان جرئت وشجاعت منطقی‌را یافت تااولین ساخته خودرا به‌فستیوال ونیز بفرسند . نام این فیلم «کاو» بود و باواژه ویبان ابتدائی سینمائی قصه زندگی دهقانی‌را روایت میکردکه بکروز تنها گاو خودرا که سرمابه و منب ع کار و د رآمد خانواده اوست ازدست میدهد . مرد روستائی زیر بار این غم جانکاه آنقدر خرد میشو دکه ه رگونه میل ورغبتی‌را بادامه زندگی ازدست میدهد » خودرا در آغلی محبوس میکند وهمچو گاو گردن خودرا بازنجیر به کاهدانی می‌بندد واز خوردن‌هرگونه غذائی بجز علوفه امتناع میکند و بدین‌تر تیب کوئی بنوعی به مبارزه با وجود وسرنوشت محتوم خود برمیخیزد واین فضیه درطول روزها وروزها آنقدر ادامه می‌بابد تا آنکه مرد روستائی به نوعی مسخ میر سد ی کاو میگردد . فیلم «کاو» درفستیوال آن سال ونیز بی‌خبر و بی‌سروصدا دریکی از سالن‌ها دريك ۳ سابه‌ه‌ای سنگین و اسامی دهان‌برکن فیلمها ومولفین آمربکائی جشنواره ونیزرا تحت سلطه خود داشتند . اما باوجود این فیلم «گاو» انفجاری چون بمب را سب شد . خلوص وروانی مك فیلم » شعرانسانی محتوا » ظرافت و عمق حزن‌انگیز تصاوبر سیاه وسفید باعث شدند تا منتقدین بکصدا وهم ری جایزه خودرا به« گاو» هدیه کنند . درزمانهائی دپگر ونه‌چندان دور چه ساکه «شیر طلائی» و نیزر ابه‌چنین فیلمی‌میدادند. این ماچرا و نه‌فقط این ماچرا » طبیعی‌است که چشم عقل مسئولین سینمائیرا درایران باز کرد وگوبا ابنان باید ازخود این سئوال‌را کرده باشن دکه : «چرا از موقعبت ی که جشنواره ونیز در اختبارما نگذاشته است استفاده نکنیم و بکباره دست به‌معرفی عمیق وپیگیر سینمای خود که بلائنك مرتبه و مقامی درسطح جهانی دارد نزنیم »٩‏ فراموش نکنیم که درایران هرسال‌بیش از ۷۰ تا ۸۰ فیلم سینمائی ساخته میشود وازاین گذشته بیشترین مولفین سینمائی ایران قبل‌از اینکه کلید اولین فیلم‌خودرا بزنند » در آمریکاء انگلیس » ابتالیا وفر انسه‌دوره‌ها ی کامل سینمائی دیده‌اندو احیاناً بافیلم‌سا انوم لفین این کشورها بعنوان آسیستان کار کرده‌اند . بدین ترتیب بود که جشنواره تهر ان‌دربین مخالفت‌ها وموافقتهای رایجومعموله پایه واساس خودرا گذاشت و امسال نیز جشن دومین سالگرد خودرا گرفت و موفق شد تاموقعیتی شایسته ومغتنم‌را نصیب سینمای ابر ان سازد تاازاین تربون ومحمل بتواند درراه ارائه ونمایش آثار برجسته خود استفاده کرده بهشناخت و افعی‌ودرخور ارزش خود کمك‌بیشتری اسال‌دو فبلم‌مهم دراین جشنواره ازظرف ایران به‌نمایش در آمد . اولین آنها اثری است بنام «يك اتفاق ساده» که مقلف آن جوانی بنام سهر اب شهید ثالث است وفیلمی است که درو اقع با كمك مالی وزارت فرهنگ وهنر ساخته شده است لذ) برچسب «فیلم دولتی»را بر آن میزنند وبهمین دلیل نیز من فکر کردم که باید فیلمی درجهت تبلیغات معمول دولتی باش که حرفش تعریف کردن ومداحه‌سراثی ازنظام حکومتی و ندارد . زندگیی‌است که هیچ رنگی ازخیال سیاسی ایران است . اما برعکس این اثر و اجد عناصر روایتی وسبك ووحدئی چشمگیر و سیار عمیق وقابل ملاحظه است آنچنان که قادر خو اهر بود حتی مورد قبول وعنایت بدون فید وشرط آنهائی قرا رکیردکه به‌سیاست ونحوه اعمال سیاست‌ایر ان درزمینه‌های مختلف بچشم بی‌اعتناتی مینگر ند . فبلم شهید ثالث آنظور که از اسمش‌بر میا بد باك داستان بسیار ساده دارد وخالی ازهر کونه صنعت‌بردازی است و حتی. می‌توانگفت فیلمی تغابت فر و تنانه انیت کا رکردان فیلم باد ید وبینش قابل دقت وابژ کتیو مسائل درون خانواده بك ماهیگیررا میکاود . این خانواده مهجور ازبك پدر ومادر ويك سر بچه ده‌ساله تشکیل شده‌اند . دراین خانواده زندگی بکنواخت و م رکبار براه خود مبرود وهميشه به‌یك‌شکل وبه‌يك رنگ است . زن دگی‌ی است که درآن‌هیچ نشانه‌ای ازشور وشوق یافت نمیشود . زندگیی اس ت که چشم‌اندازی و آینده‌ای دربر ابر خود پردازی وتنوع در آن بافت نمیشود : پدرخانواده دست اند رکار باصطلاح شغلی است که ازقبل آن چیزی بجز فقر برایش باقی نمی‌ماند . مادر خانو اده‌هم حکم يك آدم ماشینیر) دار کههر روز وهرشب همان کارهای حقیر وبکنواخت وبی‌معنا و مفهوم خانه را عیناً تکرار م ی کند . دز ۶ چنین محبط دوت فرداتی که خانه ارواح را میماند حتی فقدان يك لبخند نیز رنگی در آن نمی زاید . پسر بچه کوچك که گوئی در ماجرای ماهیگیری قاچاقی پدرش تنها دلیل زندگی ودلخوشی‌اش‌را بافته نیمی از زندکی خودرا درمدرسه ونیمه دیگررا درخانه سر می‌آورد . باك روز اتفافاً مادر بسر لك که نسبتاً هم جوان است روی پاهابش خم میشود » سرشرا بزبر میاندازد ومی‌میرد . دکتر ی که در آخرین لحظات بالای سر مادر میآورند کاری نمیتواند بکند چرا که مادرمرده است . شاید همه انتظار عکس العملیرا داشته‌باشیم : لحظات غمکساری ونوحه‌سراتی » ازخود بیخودشن‌ها وزاری کردن‌ها اما نه » هیچکدام ازاین خبرها نیست درعوض دراین‌خانه