Cinema - Tehran International Film Festival (Aug-Sept 1974)

تشکیل می‌دهند کارشان‌را بخوبی انجام » «سارا» و «نابل» و «دو گلاس‌تراوس» 7 هم شما هم من ميدانیم که این‌کافی نیست . ۷ وقتی ازبك چیز فیلم فرضاً موزيك , رداری پا سناریو ویا بازیگران زیادتعریف حقیقتش اینست که یعنی فیلم خوبی «ژراربلن» هنرپيشه فرانسوی در کسوت ِ دانی فیلم بلیکان را ساخته است وخود در گر ی متلوك خیال اشك گرفتن دارد : او واه پسرش‌را ازهمسر سابقش که بعد از او بزندان بامرد ثروتمندی ازدواج کرده بازپس گیرد ونمی‌تواند ولی بقول خلاصه کل فیلم ناامید نمی‌شود . فیلم دبگر انگلستان لکوم کوچك» ساخته‌ی (استوارت کوبر) ودی آبروربزی (چارلی يك چشم) را ان کرد . «مالکوم اسکرادايك» دانشجوی ۶ متظاهر بهآنارشیسم باافکاری نامشخص از 8 راند» می‌شود وازاین لحظه است که ايشان صودرا پا «انقلایی کبیر» تن فنده‌ای در راه نسل گرفتار زور و فشار . 6 « مالکوم » را در کنار همه‌ی دانشگاهها ن پیدا کرد . درشرق وغرب نیمبندی ودهان گناد وجدا افتاده ازواقعیت‌های 8 ایدهآلیستی متحط وقهرمانی درییله‌ای ۶ ۰ فیلمنامه توسط «دريك وودوارد» ازروی بشنامه «دیوید هالی ول» باعنوان «مالکوم جک و مبارزات او علیه خواجه‌های(اخته) » فیلم درواقع برپایه نماپشنامه قثه است ویدیهی است که .کلام نقش 1 شده است . دارد معهذا محدودیت فضا و مکان گوهای طولانی چندان لطمه‌ای به‌فیلم ند خاصه اینکه کار گردان در گسترش لحن نود . آنهم طنزی لح وتاحدودی هو لناك صرا توانسته است ازخاصبت‌های حکایتگر ۶ به‌بهترین وجه استفاده کند مثال بارز در 8 تصویر کردن «تمرین» سرقت بث 7 آزموزه وهم‌چنین تمربن برپاداشتن يك ستر اسیون خیابانی ی «جان هرت» رگ نش «مالکوم» بعد (ربچارد در بفوس» که درفیلم درخشان کا ناد 8 کار آموزی داد یکراوشس» مع رکه کرد. ۱ تن بازیگر تازه ازراه رسیده‌ای بودکه موارءرا باهتر خود تسخیر نمود جالب اینکه مثل (جان مك انری و دیوید وارنر ) را 8سشت. بازیگرانی کمدرتب سینمای قراردادی از (که تمام هم و کوشش‌اش به‌ساختن ۱ بیشتر فیلم باشر کت برتونها » دلون‌ها . و » تیلورها ۰.۰ . صرف می‌شود) کمترین 8 فرحت‌را ی ارائه هنر خود پی‌دا «شماره ۱۳ وجود ندارد» بکار گردانی «ویلیام سا کس» فیلم دیگری از آمریکاست که (باید جرآت داشت باید گرفتار زیبائیها وخوش فکریهای عمل نیامده‌اش نشد) فیلم بد دیگری است . ولی درفیلمهای بد جشنواره میتوان‌عنوان بهترین بدرا نثارش کرد . جوانی می‌خواهد فیلم بسازد ازآن درخودها وگرفتار خودها و خب ! بنایر اد بن خیال اورا ازسناریواش بصورت فیلمی که او دلش می‌خواهد بسازد پاره‌پاره در فیلم پارسال فر انسویها فیلمی این‌چنین در و نهران داشتند (حددت نفی) امسال جشنواره کان نیز فیلمی چنین داشت (وبلنهای مجلس رقص). بنابراین می‌بینید که موضوع باهمین دو مورد تازه‌ای که ذکرش رفت تا ز گی اش را ازدست داده وپرداخت‌هم چندان ی بدل نمیزند بخصوص بافصلهای مفصل صحبت آغاز فعالیتهای جمعی -زمانیکه خیلی ازدهقانان روسی هنوز آنطور که باید در خصوص کار مشترك وجمعی «نوجیه» شده‌انه زمان و زمینه فیلم «رود پون‌ناچاپتوف» را تشکیل می‌دهد که از شو روی در قسمت رسمی تون دارد (خارج ازمسابقه) فضایی تر کیبی اززندگی وطبیعت روسی وت رکیبی به‌اعتبار ومعنی طرز نظاره‌ی « چخوفی » و توصیف «گو رکیانه» فدور بایرین به کالخوزبازی اعتقادی ندارد . دختر مورد علاقه‌اش را زور تصاحب هي رکنات دختر به‌فعا لیت اشتراکی معتقد است (بدیهی‌است وگرنه چگونه فدور بایرین‌را می‌توان یکشبه به‌تمام تعلیمات وثصایح پدرانه«ایلیانوویچ‌لنین» پس فدور اول مقاومت می‌کند وبعد برآی کمك به کار برداشت محصول اشتر ا کی بر اه می‌افتد . اينهم عاقبت فیلم وفیلمسازی‌در کشوری که سهم زیادی درسینما داشثه است «یان سرباز» از «بلژيك» بکارگردانی «رو لاند ورهاورت» فیلمی بو که انعکاس افراطی در دو جهت بوجود آورد بعضی‌ها اصلا" فیلم‌را نیسند‌پدند وبعضی‌ها شنت افرا تست کردند. فیلم ساده ونسبتا تا زیبایی بودکه باپختگی حرفه‌ای ساخته شده بو د و لاقل چشم نواز است چراکه فضا ومعماری تازه‌ای‌را ازيك دوره (زمان داستان ۱۸۳۳) درعکسهای خود جای داده است و آنچه‌که مربوط به این دوره در روستاها وشهرهای بلژيك جربان داشته است مثل فصل زیبای سربا زگیری در ده براساس روش «لاتاری پوچ با سرباز» یافصل فاحشه‌خانه و با آسایشگاه سربازان وباروش تعلیمات نظامی‌وقت. بهرحال فیلم آزاردهنده‌ای که نبود یکنار بنظر من بکی ازفیلمهای جدی بدون تظاهر امسال برلین بود و کاملا" برعکس فیلم «بنام مردم» از آلمان بکار گردانی «اوت و کار رونتس» که باافاده‌ای انسانی سینمارا کنار گذاشته بود ومارا دریاك جلسه و قراردادی باشر افت خود فیلمساز ويك گروه زندانی محکوم به‌حبس‌های طویل‌المدت بادائم وفیلمبردارانش برای تجز به وتحلیل علت قتل وجنایت وخاصیت‌کار گروهی محبوس کرد . فیلم اخیر «خرس نقره‌ای» دریافت داشت (کم کم فکر می‌کنم دوربین را بگذارم مقابلم ويك انشای انسانی بخوانم ودر جشنواره‌های با تم‌های انسانی امید جایزه‌های زر کر داشته باشم) ۰ ازفیلمهای دیگری که باید به‌آنها اشاره کرد عش قکاپیتان براند واز اسپانیا بکار گردانی «خیمه د آرمینان» است که به‌رابطه يك معلم بايك شا گرد نوجوان » کوشش معلمه برای‌کنار گذاشتن روش‌های کهنه تعلیم وتربیت ورابطه‌اش بايك‌مرد پابسن گذاشته ازتبعیدبر گشته‌می‌پرردازد. هم چنین «ساعت‌ساز سن‌پل» ازفر انسه‌بکار گردانی «بر تراند تاورینه» فیلم ژاینی « آواز عشق صحگاهی» بکار گردانی که‌یی کومایی :156 تسیک که خیلی فرنگی شه بود وجوانک‌دهاتی سنگ‌کن در اوقات استراحتش گیتار می‌زد و «مای فیر لبدی» زمز مه می‌کردو خلاصه] لود کی محیط زیست وازبین‌رفتن ده بخاطر ایجاه بت منطقه تفرج خارج ازشهری واختلاف زن‌وشوهر ومبارزه ده وشهر وسکت ده همه‌ی این حرفها را داشت اما نه‌بزبان سینمای ملی ژاپن به‌يك زبان هزال پدر و مادر و میالغه شده و شدیداً نجارتی . ودرپایان کار درباره طبیعت بیجان ساخته سهراب شهید ثالث که پختگی بیشتری داشت نسبت به «يك اتفاق ساده» گو اينکه مدرسه و کودلك در «يك اتفاق ساده» همه‌را خلع رح می‌کند وشخصیتهای طبیعت بیجان پیر وزشتند واگر التفات و تأمل واقعاً بشری نباشد چندان راحت نمی‌توان همراهشان شد. «طبیعت بیجان» شعر دیگری است . دومین شعر بلند سینمائی شهید الث که هنوزنایختگی دارد . ناپختگی‌های این دومین فیلم به‌حد اقل رسیده است به‌طرز اداری دیالگها دربعضی ازصحنه‌ها که واقعاً نباید اپنطور باشد مثل فصل‌رجوع این‌مرد به کلانتری و اما لحاجت شهید الث در تا کید برزبان مورد عملش . این‌را به‌عهده زمان وفیلمهای بعدی او می‌گذاربم . من فکر می‌کنم برای از تزلزل درآمدن این دو فیلم ونتایج درخشان و غرور اتکیزش اتافی است . می‌خواهم بکويم «ساد ی # خوب است اخودا گاه جاری شود . وابن خطر هميشه شهید ثالكث‌را تهدید می‌کندکه بسوی‌دیگر منحرف شود یعنی بسوی سادگی ساختگی بسیار ]گاهانه . ازطرف دیگر چخوف جوان ما شاید ۷