Cinema - Tehran International Film Festival (Nov 1974)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

کار گردان : لیلیانا کاوانی تهیه کننده : رابر تگوردون ادواردز فیلمنامه : لیلیانا کاوانی فیلمبردار : آلفیو کوننینی بازبگران : دبرلك بو کارد » شارلوت رمپلینگ. گابربله فرزتی» فیلیپ لروی؛ آمه‌دئو آمودیو لزامیر اپنداء نورا ریچی ۵ میلیمتری رنگی ۱۱۰ دقیقه اپتالیا : _ نگهبان شب (فیلم بلند مسابقه) درآخرین سالهای دهه ۱۹۵۰ چند جنایتکار قدیمی نازی در وین دريك ‏ عتل اجتماع میکنند تا ضمن تشکیل جلساتی که بیشتر به محا کمه شبیه است خودرا ازقید عقده گناهکاربودن پرهانند . آنها دراین جلسات به برائت خود رأی میدهند . يك جنایتکار نازی که نگهبان شب است » پا نام مستعار دراین جلسات شرکت میکند . وی به مخالفت با افکاروعقاید سایرین میپردازد وحاضرنیست هوبت خودش‌را برایآ نان روشن سازد. بهمین جهت سار جنایتکاران نازی اورا مانعی برای باز گثت بزندگی معمولی خودشان تشخیص میدهند. زنی که درزمان جوانی دريك بازداشتگاه نازی نزديك وین زندانی بوده ودرآنجا با يك افسر نازی رابطه داشته است » دراین هتل پا آن افس روبرو میئود . افسر همان نگهبان شب است . با وجود گذشت سالها آنها رابطه خودشان را تجدید میکنند . این‌بار نیز قربانی واقعی زن است . زار و فان : تد کوچف نهبه کتنده جان کیمنی فیلمنامه : مور دکه ربج موزيك : استانلی مایرز فیلمبردار : برایان وست بازیگران : ربچارد دربفوس » میشلن لانستو » جک واردن 6 راندی کو ید 6 جوزف وایزمن ۵ میلیمتری ب رنگی ب ۱۳۰ دقیقه « دادی کراویتس » از همان لحظه‌ای که دبیرستان « فلیچرز فیلد » را در محله کلیمی‌ها و در خیابان «سنت اربن» مونرال (سال ۱۹2۸) ترك میکند, عحت تأثیر آرزوی آرام‌ناپذیرش میخواهد آدم مهمی شود برای «دادی» نثاناة واقعی يك تشخص مهم. داشتن زمین است. زیرا همانطور که پدر بزرگت مهربانش غالب اوقات باو گفته است: «مرد بدون زمین یعنی هیچکس». وقتی «دادی» در تابستان کاری بعنوان پیش‌خدفت در تفرج گاه «کاستل دومرن» بدست میآورد بکی‌از زنان خدمتکار درآنجا بنام «ابوت» زمین معهودش را برایش آشکار میکند. «دادی» با دپسدن این زمین کوچك و دست نخورده و درباچه اطرافش فکر ساختن شهر «کراوبتس وبل» با تفرج‌گاه کامل» مدرسه خانه و يك مزرعه برای پدربزر گش, بذهنش خطورمیکند. اما از آنجا که زارعین کانادائی فرانسوی‌زبان که صاحبان زمین‌هستند هر گزآنرا به‌يك بهودی نمیفروشند» «دادی» از «ایوت» بعنوان دستاویزی استفاده میکند تا آن زمین را تصاحب کند. وبدین‌ترتیب کم کم املاك اطراف دریاچه را که بتدریج قابل حصول میشوند صاحب میشود وبطور خستگی‌ناپذبری برای بدستآوردن قیمت مقررشده زمین‌ها وپرداخت اقساط درسرموعد مقرر تلاش میکند. وبالاخره «دادی» مصمم» موفق میشود شرکت «دادلی کین» را بنام خود شکیل دهده و به تهیه فیلم‌های مستند آوانگارد از «بارمیتسوا» مشغول میشود و يك کارگردان الکلی را بنام «جان فریار» بکار «دادی» با خدعه و نیرنگک ماشین‌های قمار متعلق به‌يك جوان ساده دل و ضرعی را از چنگش بیرون میآورد و او را که «وبرجیل» نام دارد با مزدی ناچیز بعنوان متصدی نمایش فیلم و رانتده در قست تاره تاسیس نمایش فیلم در تفرج گاه استخدام ميکند. «دادی» چنان بیرحمانه از وجود این پس ی که کارمیکشد که بالاخره «وبرجیل» طی يك‌تصادف ماشین برای هميشه چلاق ميشود. «ابوت» معشوقه کنونی «دادی» از بی‌رحمی «دادی» | گاه است» ولی ازانجا که «دادی» چند چهره, يك روی بخشنده مهربان هم دارد پیش‌او باقی میماند. «دادی» از طریق اجرای نو طنّه و کار سخت تقریباً تمام زمین معهود را پدست میآورد. ولی وقتی برای خربدن آخرین قطعه آن قادر به‌فراهم کردن پول لازم نیست» مأیوس ميشود. اما په حساب بانکی «ویرجیل» علیل چکی جعلی مینویسد وبالاخره زمین موعود را بطور کامل تصاحب میکند. و سپس با غرور فراوان خانواده‌اش را به دیدن زمین دعوت میکند. اما موفقیت موقنی «دادی» به‌وضع بدی منتهی میشود. زیرا پدر بزرگش که از ماجرای جعل چكث مطلع شده است از قبول مزرعه‌ای که «دادی» برایش کنار گذاشته, سر بازمیزند» از طرفی باا نکه «دادی» قول میدهد هرچه زودتر پول «ویرجیل»را ببردازد» «وبرجیل» و «ایوت» از دیدار دوباره‌اش خودداری هیکنند. . ولی موفقیت «دادی» هنوز کاملا" از میان نرفته است. روز بعد او درمغازه «مو» درحضور پدر و دوستانش از مغازه‌دار تقاضای وام دک و وقتی «مو» لبخندزنان اسکناس‌ها را تامیکند» «دادی» روی صندلی يك پایه‌اش میچرخد و باخود مت راد : «میبینی دادی» میبینی که همه‌چیز درست شد». از يك نظر «دادی» واقعاً شخص مهمی شده است..او دوران کارآموزش را بایان زسانیه ات