We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
قبل معشوقه مقتول بوده است؛ اما انچه باعث شده او نامه رسواکننده را به مقتول بنوسد و بالاخره او را بکشد این بوده که مقتول به
رابطهاش با زن چینی اعتراف کرده و میخو استه رابطهاش را با «لسلی» قطع کند. بعد از این اعثراف» شوهر قصد بخشش «لسلی» را میکند. ولی «لسلی» فقط میتواند به شوهرش اعتراف کند که هنوز مردی را که کشته دوست میدارد!
۷ اد ۳2 دج لد
فیلمنامه « هوارد کوج » طرح کوتاه و زیر کانهای از اثر «موآم» بود که حاوی شخصیتهای قوی وصحنههای گیرابود.« کوچ» که با «وایلر» باتفاق روی اینفیلمنامه کار کرد. کارش را در این فیلم» یکی از مطبوعتترین تجربههای دوران نویسندگیاش بشمار میا ورد. در انتهای فیلمنامه «کوچ» هم زن چینی قید میکند که «لسلی» شخصاً باید برای معامله نامه
«وایلر» از روز اول فیلمبرداری با خلق فضای فیلم کار را شروعکرد. او چنین بخاطر میاورد :
«اولین روز فیلمبرداری بادم هست» که ما عملا" با اولین نمای فیلمنامه فیلم را شروع کردبم» اولین نما چنین چیزی بود «صدای ثیری میشنویم» لسلی کروزیی را میبینیم که ظاهر میشود و بمردی تیر اندازی میکند» من احساس کردم این نمای افتتاحیه باپد پیننده را تکان دهد. برای آنکه از شليك گلوئه تأیسر کاملش را اخذ کنم بنظرم رسید که قبلاز آن همه چیز را در آرامش نشان دهم. ازطر فی هم میخو استم نشان دهم محل وقوع حوادت کجاست» و اساس فضای نمدار و مرطوب جنگل
منتقل کنم» دکور خوبی داشتيم. روز قبل از فیلمبرداری» صحنه را طرحریزی کرده بودم. دوربین ابتدا در جنگل اهالی خفته محل را نشان میداد» سپس درخت کاتوچو را که شیره کائوچو قطره فطره از آن میچکید و سپس با نشاندادن بك طوطی که بصدای شليك بیدار شده و مییرید» تمام ميشد. همه اینها در يك حر کت پیوسته دوربین و مدت زمانی بیشتر از دو دقیقه صورت گرفت» این اولین روز فیلمبرداری ما بود. از آنجا که هیچکدام از این قسمتها واقعاً در فیلمنامه وجود نداشت در انتهای روز فقط پتچهارم صفحه از فیلمنامه را فیلمبرداری کرده بودیم» درحالیکه قرار بود روزانه سه یا چهار صفحه آنرا فیلمبرداری 1 در تمام استودیو بهمینخاطر غوغا شدهیو د. اما باینحال ین صحنه پاک فصل افتتاحبه مشهور شد.
«وایلر » صحنههمای قوی را با کشف زمینههای نازه فویثر ( رم باانکه فیلمبرداری «تونی گودبو» بیای فیلمبرداری« گر گی تو لند» نمیرسید» معهذا کارش خوب بود» «وایلر» در این فیلم قصد داشت» حالت خفگی و کندید گی را در فضای فیلم حل کند. یکی از راهها برای انجام ارم مقصود» استفاده از نماهای ببار دور بخشیده» بیننده را مجبور میکرد توجه بیشتری
«وایلر» بعد از مدتی کار در فیلم دریافت که این نوع میزانسن درنوع خود برايش يكراه تازه هم شده است: «ببیند تا چه مدت زمان يك نما را میتواند طولانی کند» برای این کار بایستی صحته:ب: از اباب و باتافیت نان ها و عارسای گچی باشد» نمونه يك چنین صحنهای» قسمت برخورد «لسلی» و« و کیل» در دوران بازداشت «سلی» است کته .و کل زار لس » میخواهد حقیقترا بهاو بگوید» «وایلر» درباره
این صحنه میگوید:
«ما برداشتهای طو لانیتری از این صحنه را تمرین کردیم» من فکر کردم چرا بجای فطع به فیلمبرداری نما ادامه ندهیم؟ گرچه اینتصمیم براساس طرح قبلی نبود» ولی دلیلی هم وجود نداشت که نما را قطع کنیم» همه لحظات عاطفی در این صحنه فر اهم نود و در آن خودشان را
" تشان میدادند» صحنهبدر از ودر از کشید و بالاخره
طول نما بههشت دقبقه رسید. ابنصحنهرا يكبار
فیلمبرداری کردیم.
«وقتی روز بعد نما را روی برده دیدم. بنظرم خیلیخوب آمد» بغیر از بك لحظه دراو اسط
5 که ۳ و ۳۰ بت را به دور بینمبکند. این لحظهای بود که وا کنش مهم او بك تصوبر درشت را واقعاً درنما ایجابمیکرد برای این کار میباید نمای هشت دفیقهای را از مبان فطع کنم. ۷ با خود کمی جنگیدم که: «بجهنم که مجبورم
نما را فطع کنم و تصو بر درشت را تس قر ار بدهم» .
«اما آیا اصلا" بیننده متوجه ميشد که این صحنه تماماً در يك نما فیلمبرداری شده است؟ 3 درمیاش قرار دادم».
«وایلر» صحنه برخورد «لسلی» وییوهزن چینی را در زمینه صدای ظریف وشوم زنگهای رای فراار داد بترتیبی که در فاصله سوت ی که دو زن درمقابل هم قرارمیگرفتند» صدای خفیف و وهمآور زنگها بگوش میرسد. ولی مرحله فیلمبرداری» چندانهم ساده بهانجام نرسید. چرا که کار گردان و ستاره زن فیلم در انتهای فیلم و صحنه آخر با هم برخورد سختی داشتند. وقتی «رابرت کروزبی» حاضر به بخشش تاأسفباری میشود و همسرش با جمله «من هنوز عاشق مردی هستم که او را کشتم» این بخشش تحقی رآمیز عشق و خیرخواهی را رد میکند: «بتدبویس» احساس میکرد نمیتواند کلمات را در صورت ۰ «هربرت مارشال» ادا شد:
«بتدپویس» نمیتوانست تصور کند» زنی به چشمهای شوهرش نگاه کند و چنین حفایق وحشتنا کی را بهاو اعتراف کند. «وایلر» با این نظر مخالف بود» و معتقد بود بخاطر خشونت گفتههای این زن» این کلمات بابد در چهره شوهر گفته شود اگرزن برمیگشت و این کلمات را زیرلب ادامیکرد» ضربه وحشتناك حرفهایش را آزیین میبرد» در اینصورت «وایلر» احساس میکرد کلماتاصلا" نباید گفته شود. «بتدیویس» ازازی ای هه متام کر لیر دار جازم ار ۱ بازیگریاش انجام نداده بود. او در شرح حال خود بعدها نوشت:
« نه من میتوانستم این صحنه را بروش دلخواه « وایلر » تفسیر کنيم و نه «وایلر » میتوانست آثرا به روش دلخواه من تفسیر کند وبالاخره هم اين منبودم که بهصحنه فیلمبرداری بر گشتم و در غابت امر آنرا بروش «وایلر» بازی کردم. اما خدا میداند صحنه بطور منطقی بازی شد با نه. ی بو من درست بوده آاست».