We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
بخواهد بهفیلمهای آسان تجارتی جایزه بدهد موقعیت هت داوران موقعیتی سخت است. البته میتواند رویهی کا دادن بدفیلهای تجارنی را دافته باشد و بعد که فستیوال بزرگی شد» امکان اینرا بیابد که فیلمهای ول را هم شر کت" دهد..متلا شاید اگر مثل فنتیوال نجارتی بزرگی کان شود آنوقت امکان نمایشفیامهای هنری را هم خواهد داشت.
شامونی : من ازاین اظهارنظر آقای «روبگربه» تعجب میکنم. من فکر میکنم که درفستیوالها میتوان هردو را با هم درآمیخت و این که فیلمهای سخت با فیلمهای آسان و تجارتی جابزه بگیرند معقول نیست. در مورد فستیوال تهران من فکر میکنم این امکان پوجود بیاید که این هردو جنبه را با هم بياميزبم.
کوروو : مقداری از حرفهایی را که من میخواستم بگوبم آقای شامونی گفت. پس من حرفم را خلاصه میکنم. من حرفهای آقای «روبگربه» را با يك شابد هم نمیتوانم قبول کنم . حرف آقای «روب گریه» مخالف آن چیزیست که من در آغاز " حرفهايم گفتم و درصد عشاق سینما را در هیئت ژوری زیاه ذکنر کردم . من فکر میکنم که این نحوهی طرحریزی برای فستیوال و جوایز» غیرقابل قبول است. بنظر من باوجود فستیوال کان بهعنوان يك فستیوال تجارتی چقدر خوب خواهد بود که فستیوال تهران بهخودش شخصیت بدهد وچهرهی خودش را داشته باشد. "بخصوص با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران» فکر م ی کنم که ان مسأله اهمیت زیادی میتو آند دباشته باشد. بنظرمن شهر تهران میتواند چهرهی خودش را حفظ کند واین امکان را خواهد داشت که چهرهی سینمای جدید دنیا را مطرح کند و درمعرض تماشا بگذارد.
روبگربه : حرف منمخالف حرفآقای«کوروو» نبست» من فقط خواستم يك شوخی بکنم.
کوروو : ابن خاصیت آقای «روبگربه» است که میخواهند چراغ قرمز را بزند ومن غبررستقیم حرف خودش را بیان کند.
مامولیان : من میخواهم قصهکوتاهی را برابتان
۲ 1۳۲۳ ۷۷۲۲۲۲ ۵۵۱۳۳۲۹۲۵۲ فف۳۳
پگوبم . موشی سرش را ازسوراخ بیرون آورد» دید گربهبی جلوی سوراخ است ورفت داخل سوراخ . چند دقیقهبی که گذشت صدای سگیرا شنید وفکر کرد باوجود آن سک » گربهیی وجود نخواهد داشت . پایش راکه ازسوراخ بیرونگذاشت » گربه اوراگرفت وخورد.
. ننیحهی اخلاقی دانتتان ایست که چه" خوب است آدم يك زبان خارجی باد باشد . من تا به حال نتوانستهام .
بفهمم که منظور ازفیل سخت وفیلم آسان پعنی چه. پنظرمن فقط دونوع فیلم وجود دارد : فیلم خوب و فیلم بد . رسم است که هرفیلمی که فهمش مشکل است ومورد قبول واقع نمیشود میگویند فیلم سختیاست . اما فیلم خوبیاست . من چنین حرفی را نمیتوانم بپذبرم . فیلم باید قابلیت القاء داشته باشد . اگر نتواند مساأّلهاش زا بیان کند , پس فیلم خوبی نیست . ۰ . نباپد تماشاجی راادست هه کر فت . ای فیلمی وافها تخوت اسب
بات خبر نگار خارچی پر سید +
بدثبال صحبتی که دربارهی دیدن فیلم بین مردم شد » میخواستم این سئوال را بکنم که آیا هیثتداوران این تصمیم را گرفتهاند که درچه شرابطیفیلم را ببینند ؟ چون من فیلمی را درآمریکا یکبار بین تماشاگران سفیدپوست دیدم و با عکسالعمل خاص آنان وبکبار بینتهاشا گران سیاهپوست و کاملا" با عکسالعملمتفاوتی روبرو شم که با عکسالعمل قبلی قابل مقایسه نبود . آیا این عکسالعملها را هیئت داوران درنظر دارند یا خیر ؟
با پاسیخ «رو بگربه» به حرف قبلی «مامو لیان» این سئوال تا پایان بیجواب باقی ماند . «رو بگریه» گفت :
روب گریه : درجواب آقای مامولیان باید بگویم که وقتی فیلسازی بخواهد فیلمی بسازد روی قواعد معین شدهی سینما يك جوراست ووقتی بخواهد برخلاف آن قواعد رفتارکند نوع دیگر . مقصود من ازفیلم سخت ۰ شکل آن است وسبکی نازه که ارائه میدهد . فیلمی که بخواهد به زبان دیگری حرف خودش را بزند
فیام سختیاست ودرنتیجه خیلیها این زبانرا نمیفهمند ۰ درحالی که اگر فیلمی برحسب قواعد موجود ساخته شده ۱ باشد » زبانش را همه میفهمند . .. زبان تازه بوجو ۲ آوردن است که فیلم را سخت میکند . به عنوان نمونه » . دارید میبینید وقتی که آقای مامولیان داستان موش را تعریف کردند چون زبان ساده وراحتی داشت ۰ همه فهمیدند اما منکه دارم با مسالهی شخصی را مطرح می کنم » مشکل میپذپرند .
ماموئیان : بنظر من حرفیکه آقای روب گربه میزند » با توجه بهآمار موجود نیست . فیلمی اگرخوب باشد حتماً قابل فهم هم هست . ممکناست دبوانهبی هم حرفهای سختی بزند وهیچکس نفهمد . مخاطب حرف؛ باید منظور آدم را دركکند . یکی ازرفقای من روزی ۲
" داشت نطق می کرد . چشمهاش را سته بود واسب سخر
را ناخت کرده بود . وقنی چشمش را باز کرد دید فقط پك نفر نفمسته است . اگفت شما اینجا چکار م۳۳ کسی که نثسته بود پاسخ داد من سخنران بعدی هستم ! این طرز صحبت کردن معقول نیست .
کوروو : اینبار من با حرف آقای «روب گربد» موافقم ۰ من نمیفهم که چراء سینما بابد :۳ محدود بکند و درها را به روی خودش ببندد ؟ م5۳ این مشکل وجود داشته است که آدم باید حرف خودش را به نوعی بهگوش تماشاگر برساند . سینما هم برای همین وجود دارد وما سعی می کنیم که راههای تازهبی پیدا ین ً ایین مشکل » لعننی است که از دوجه 3 سینما» نصیب خودشميشود. بك چهرهی سینماء جنبهی تجارتی واقتصادی آن است وچهرهی دیگر» جنبههای هنری وزیباییشناسانی آن . من به خاطر میآورم که پدرم تعریف میکردکه روزی به کنسرت رفته بودکه یکیاز] ثار«دبوسی» اجرا میشد. وملودیهای«دبوسی» که حالا اپنقدر آسان شنیده میشوند » درآن زمان با سوت وجنجال مردم مواجه شد . هراثر سختی بالاخره بك روز فهمیده خواهد شد .
آدامه درشمارة بعد .