We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
بز رگداشت وبلیام و ابلر
کلکسیو نو
)۱۵۲۵(
تهیه کننده : جا نکینب رگ » جا نکوهن
فیلمنامه : استانلیمان » جان کوهن (براساس
داستانی از «جان فاولز»)
0 رابرت سورتیس (در آمریکا) رالرت کر اسکر (درانگلستان)
موسیقی : مورسژار
بازیگران : ترنس استمپ سامانتا ابگار » مونا
واشبورن » مورپس دالیمور .
فیلمبردار
0 ب1۳]۳ ۷۷ حصهتالد ۲۷۸۷ :تمامعتز1
«جان فاولز» دراولین پارا گرافکتایش با پیش گاهیهائی» فساد وانحراف«فردی کلگکت» " منشی جوان» از نظر عصیی سر ردو فتهای را برای خواننده آشکار میکند . «فردی کلگت» دخشر رژباهایش را نظیر پروانهای میگیرد تا اورا به دوست داشتن خود رام کند . موضوعکتاب بطورمطلوبی مناسب يث فیلم بود وبازیگران آنکه ازدونفرتجاوز نمیکردند » بطورمطلوبی مناسب «واپلر» . این فیلم مبارزه عجیبی میان نیروی عقل وتمایلات جنسی بود . با این فیلم » روش رهبریبازیگرانازطرف «وایلر» وتخصص اوفر عبت مشوهتماتپیدمیکزند. ازطرافی موضوع فیلم دعوت به آزمایشی هم بود : «کلکسیونر» درامی يك وضعیته بودکه تأثیر نوسان عاطفی تلاشهای دختررا درفرار وازیین رفتن تمام امیدهایش را بدست زندانبانش بارها درخود تکرارمیکرد. «وایلر» مقدمات مأجرا را دربیست دقیقه خاموش ابتدای فیلم گنجاند . «فردی کلگت» که دراوقات بیکاری پروانه جمع ان . شدت عاشق «میراندا» يك دانشجحوی رشته هنر شده است . «میراندا» حتی نمیداند «فردی» هم وجود دارد . او که ازنظر عقلی واجتماعی بالاتر از «فردی» است » خونگرم . خوشحال » مغرور وسالم است . وقتی «فردی» پول فراوانی دربك شرطبندی مسابقه فوتبال : میبرد» ياث ویلایدورافتاده درخارج شه رخریده و زبرزمین آنرا به همه چیزهایی که فکرمیکند «میراندا» بهآ نها احتیاج خواهد داشت» ازجمله کتاب ولباسهای اندازه او مجهزمیکند وسپس «میراندا» را میدزده ومثل پروانههایش اورا با «کلوروفورم» بیهوش میکند. فصل افتتاحیه فیلم هم قوی وهم محتاطانه است . «فردی». با وانت دراطراف لندن گشت میزند وشکارش را
زیرزمینی ناپدبد میشود» «فردی» میرود وسپس ما ماشین اوراکنار خیابان میبينيم ودرآینه ماشین دختریکه با نمام معصومیت و زیبائی درپیادهرو پیش میا بد.
«کوهن» و« کینبرگک» تهیه کنند گانفیلم درنظرداشتند که فیلم تماما درمحلهای اصلی فیلمبرداری شود , اما «وایلر» میخواست فقط صحنههای خارجی را درلندن فیلمبرداری کند . این آمر نه ازروی ترحم به اتحادیههای هالیوود پلکه بیشتر بخاطر راحتی خود «وایلر» بود . زیرا ششماه کار درآمریکا پمراتب بهتر ازشش ماه اقامت دريك هتل لندن بود . قرار براین شد که تمام صحنههای خارجی درداخل واطراف لندن فیلمبرداری شود .
فیلمبرداری فیلم درسيزدهم آوریل سال 6 در استودیوهای کلمبیا و با «رابرت سورتیس» بعنوان فیلمبر دار آغاز شد (وبعد در انگلستان بخاطر قوانین اتحادیهها «رابرت کراسکر» جای او را گرفت) . روزهای اول فیلمبرداری با سرسری گرفتن يك صحنه » میخواست «وایلر» را بیازماید . اما «وایلر» با يك نگاه خیره و سرد اورا برجا میخکوب کرد و گفت : « البته ما مچبورخواهیم بود این صحنه را دومر تبه فیلمبردار ی کنیم » و «استمپ» با این حرف بالاخره تصمیم گرفت بهترین کارش را ارائه دهد . «وایلر» چنین از «استمپ» پاد میکند :
«استمپ» خبلی خوب بود . شخصت او نقش جالبتر ماجرا بود . «سامانتا» درفیلم يك دخترکاملا" سالم وطبیعی است ؛ درخالیکه «استمپ» بت آدم غیرطبیعی است » از دسته آدمهائ ی که بك لحظه آرام است و لحظهای دیگر
«استمپ» در
« میراندا » در .يك استگاه
حالش دک ر کون میشود .
«سامانتا ایگار» ماجرای دیگری داشت ۰"
«واپلر» سخت مجذوب موهای درد وبرای؟ چشمهای سبز وزیبائی تازه او شد. . ۳۱ اختلافی شگفتآور» «وایلر» و «سورتیس» چهره جذاب اورا با همه کت ومكها بطورساد. فیلمبرداری کر دند » درحالیکه چهره «استمپ» را درتصاوبر فیلم تلطیف بیشتری بخشیدند .) فجر به بازیگری « سامانتا » به تناتر مدرسه ء کارهایشکسپیری ونفشهای کو چکی درچهار فیلم محدود میشد . اولین باریکه او درجلوی دوریین قرآر گرفت؛ کاری مأیوس کر ات۱
وبنظرمیرسید که باید احتمالا" بنفع «ناتالیوود»
«وابلر» گفت ۰
«چند روزفکرمیکردم که مسائل را برای خودم آسانت رکنم» وبالاخره «وایلر» تصمیم گرفت تمام تمهیداتش را بکار برد تا ازاین آکتریس بیستوپنج ساله بازی دلخواه را اخذ رداک به «سامانتا» اجازه داده نمیشد درطولروز صحنه را تركکند . روزهای پکشنبه مجبوربود ازصبح زوه تا دیروقت تمرین کند . «وایلر » یعنوان مربی او « کانلین فربمن» را بکار گرفت واین ستاره نقشهای تيييك نهتنها «سامانتا» را به کار سخت گرفت بلکه با بیان داستانهای وحشتنا کیازيكفرد فامیل که پارانوئیدیومبتلی به شیز وفرنی است » احساسات «سامانفا» را تحريك کرد تاحدیکه او کاملا به اضطراب ذهنی دچار شد . نقطه عطف ماجرا موقعی بود که «سامانتا» میدید » «استمپ» يكترانه عامیانه انکلیی مینواند وکک تل.:۲ ۲ ازگونهاش به پائین میناطید . « کاتلین فریس) مربی «سامانتا» به «تایم» دعت
« این همان چیزی بود که ما هر دو میخو استیم . «سامانتا» میدانست که بالاخره در نقش خود فرورفته است . »
آندرو سارپس درباره فیلم نوشت :
« مهملات فراوانی درباره این که سینما چیست و چه نیست درکتابهای سلماً بزرگک تاریخ سینما نوشته شده است » وییشداوریها همیشه بنفع فیلمهایبز رگ وصحنهخارجیو ازقر از معلوم برعلیه فیلهای صحنه وداخلی بودهاست:
اما من هنوز چیزی مهییتر وسینمانیتر ازحبس کردن يك پسرودختر دريك خانه قدیمی ويكموقعیتتحريك آمیز بین آنهابنظرم نمیرسد. همانطور که صدایانسانیمتعالیترین سازموسیقی
است ۰ چهره وبدن انسان متعال ۳۱۲
بصری را تشکیل میدهند . يك نما ازپای دراز
شده مامتا ایکار» که مخ ۳ 2
۳ ۳
۰ 1
۳ ی ۲ 5
با
۷
ی ی یا ی ال تفت زقس ۵
ِ