We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
«فرانسوا» ای اش میز ند » وراه میرود .
عمه (خارج ازتصویر) حتماً منتظر من ونو هستند ۰ مادرت رو که هم که قطع شده . . . يث طوری میشه .
«فرانسوا» سیگارش را با عصبانیت خاموش میکند . صدای بیرونآوردن لباس شنیده میشود .
«عمه» جوات نمیدهد . فرزانسوا يك لحظه صبرمیکند . عمه میگوید :
عمه اگه میخواهی میتونی برگردی .
فرانسو1" دراسگر ده ( عمه روی نخت خوابیده وملحفه را تا زیرچانهاش کشیده است . لباسهایش راکه درآورده» روی يك صندلی نزديك تختخواب دیده ميشود . فرانسوا" جلو میرود ولب تخت مینشیند .
عمه تو قسم خوردی . .
فر انوا بل
«فرانسوآ» با يك حرکت شدید » ملحفه را ازروی بدن عمه برمیدارد . عمه جییغ کوتاهی کشیده و دودستش را روی صورتش قرار میدهد . بدن برهنهاش دبده میشود . بدن متناسب وپرطراوت يك زن جوان است . فرانسوآ با حیرت به بدن او مینگرد .
فرانسو] يك لحظه صب رکن . .۰ .
«فرانسو» بطرف کمد میرود » شمعها را خاموش میکند ومجدداً به تختخواب نزديك میشود . عمه ملحفه را روی بدنش کشیده است . فرانسوا لب
۰ . عیب نداره .
تخت مینشیند وصورت عمه را نوازش میکند .
فراس وا این طوری بهتره .
«فرانسو]» میخواهد دوباره ملحفه را کنار بزند . عمه مانع میشود .
عمه نه !
فرانسو] چرا نه ؟
عمه نه » اگه ولم نکنی فریاد میزنم !
«عمه» مقاومتش ثمام میشود » فرپاد میزند :
عمه کمك کنید !
«فرانسوآ» يك بالش روی صورتش میگذارد و با خشم فشار میدهد. صدای عمه خفه ميشود . دستهایش را تکان میدهد . فرانسوا همچنان بالش را میفشارد . عمه ببحر کت میشود . فرانسوا بالش را برمیدارد . چشمهای عمه بسته است وبزحمت نفس میکشد . فرانسوا بلند میشود ودرحالیکه وحشتزده به عمه نگاه میکند » عقب عقب بطرف در رفته ازاتاق خارج میگردد.
راهرو داخلی شب
فرانسو]" در را میبندد ودرحالیکه دستش روی ی در است » در تاریکی راهرو يك لحظه بیحرکت میماند وبعد بطرف پلکان میرود . دراین موقع کللاهدوز درحالیکه شمعدانی دردست دارد ازیلهها بالا میاید .
فرانسوا خودش راکنار میکشد نامرد بگذره :
کلاهدوز اوه ببخشید ! . . . اجازه بدین راهتونو روش کنم .
درست درهمین لحظه چراغها روشن میشود.
کلاهدوز همیشه همینطوره ۰ تا شمعهارو روشن میکنی » برق میاد . شما میربن پائین ؟ ۱
فرانسوآ میرم يك گیلاس مشروب بخورم .
کلاهدوز پار بسته است . بیاین بربم اتاقمن يك گیلاسمشروب بخوريم.
فرانسوآ نه » نه » متشکرم .
کلاهدوز بیاین دیگه » فقط چند لحظه . خواهش میکنم .
کلاهدوز بازوی فرانسوا را میگیرد و اورا وارد یکی ازاتاقها میکند .
اتاقق کلاهدوز داخلی شب
زنی زیبا وخوشلباس که حدود سیسال دارد مقاپل میژوسط اناق ایستاده . زوی میز چند بطری مشروب دیده میشود . کلاهدوز و فرانسو]" داخل شده » کلاهدوز شمعدانی را که دردست دارد روی میز میگذارد .
کلاهدوز دوست عزیز » اجازه بدبین آقای 3 اقای 0
فرانس و دوزوژمون » فرانسوا دوروژمون .
کلاهدوز مادموازل روزن بلوم .
فرانس و خوشوقتم .
روزن بلوم (تصویر نزديك) منم همینطور .
تصویرمتوسط ازفرانسوا" و کلاهدوز » کلاهدوز صندلیها را نشان میدهد .
کلاهدوز اسم من ژان برمانه . بفرمائین بشینین » (آندو مینشینند) شما پارسی هستین ؟
فرانس وا بله » شما هم همینطور ؟
کلاهدوز نه » من در (نیم) کلاهدوزهستم . مادموازل روزنبلوم همکار من هستن .
مادموازل روزنبلوم واردکادر شده وبه رکدام يك گیلاس مشروب میدهد. بعد يك گیلاس برای خودش برمیدارد ومیرود لب تخت مینشیند .
کلاهدوز شما هم در کار تجارت هستین ؟
فرانسو] نه . من دانشجو هستم .
کلاهدوز دانشجو . . . درچه رشتهای ٩
ناخ منکیم
کلاهدوز شما پسخوشبختی هستین . زندگی دانشجوئی برای من خاطره انگیزه .
(میخندد) . .۰ . اگروقت درس خواندن داشتم . اما میدونین در «اوستند» (مکث میکند) شما اینجا تنهائین ؟
فرانسو1 (ناراحت) من با ... مادرم هستم .
کلاهدوز نگاهی سریع به مادموازل روزنبلوم میافکند .
کلاهدوز شاید خانم دوروژمون میل داشته باشن بما ملحق بشن .
فرانس و فکرنمیکنم » اون حالش خوب نیست .
دراین لحظه صدای چند ضربه خفیف بدرشنیده میشود. کلاهدوز درحالیکه گیلاس را دردست دارد » ازجا بلند ميشود .
۱۱
کلاهدوز بطرف در رفته آن را بازمیکند. پرستار با لباس خواب درآستانه در ظاهر میگردد
برستارمعذرت میخوام . دیدم صدایحرفمیاد. دنال ربمت ۳
کلاهدوز خواهش میکنم بفرمائین تو چند لحظه بشینین .
ار هم اه ها هی
کلاهدوز چهارتا اقا ؟
کلاهدوز با مادموازل روزنبلوم نگاه سریعی ردویدل میکنند . مادموازل روزنبلوم درحالیکه به شانه کلاهدوز تکیه میدهد » میگوید :
روزن بلوم شاید بتونیم اونهارو هم دعوت کنيم .
کلاهدوز فکرخوبیه (به پرستار) ممکنه منو به اتاقتون راهنمائیکنین ؟
پرستار (کمی متعجب) بله » ولی . ..
کلاهدوز گیلاسشرا به مادموازل روزنبلوم میدهد وبهطرف پرستارمیرود.
کلاهدوز بیائین . . . بیائین .
هردو خارج میشوند .
دورو ی ۳
کللاهدوز وپرستار در راهرو ایستادهاند .
کلاهدوز کدوم دره ؟
پرستار اونجاست .
پرستارکمی ناراحت است . کلاهدوز بدون توجه باین ناراحتی بطرف دری که پرستار نشان داده میرود وانرا باز میکند .
اناق برستار داخلی شب کلاهدوز وپرستار وارد اتاق میشوند . کشیشها دور میژ مشغول بازی کلاهدوز (بطرف پرستار برمیگردد) ری نگفتین که این] قایون 0 کلاهدوز دستهایش را بهم میمالد و باحالتی توأم با مهربانی جلو میرود. کشیشها ازجا بلند میشوند . کلاهدوز اهمیتی نداره . وه (خودش را معرفی میکند) زان اد مان ۳ آقایان برای من افتخار بزرگیه اگه دعوتم رو بپذیرین وبك گیلاس مشروب دراتاق کشیشها ناراحت بهم نگاه میکنند .