Start Over

Cinema - Tehran International Film Festival (Dec 1974)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

الیزابت وخانم کالمت بشین .۰ .۰ . وتو سوفی عزیز بیا سمت چپ من . . همگی مقاپل توالتها میایستند . هسرصاحبخانه خواهش میکنم بفرمائین . کمربندهایشان را بازمیکنند » شلوارها را پائین کشیده روی توالتها می‌نشینند » همسرصاحبخانه به دخترش کماثك میکند تا روی توالت بنشیند . صاحبخانه پرپروز ما به‌اپرا رفتیم و «تریستان وایزوت» روتماشا کردیم. خانم کالمت خوب بود ؟ صاحبخانه عالی . خانم صاحبخانه «کالوتا ایگی‌لیگی» فوق‌العاده بود . چه صدائی » چه صاحبخانه بك روزنامه به پهلودستی‌اش میدهد . خانم صاحبخانه حیف که کمی چاق شده . خانم کالمت (به همسر صاحبخانه سیگار تعارف میکند) سیگار ؟ همسر صاحبخاه با کمال میل » متشکرم . همسرمعلم (سیگار برنمیدارد) نه » متشکرم . صاحبخاثه (به معلم) مسافرت شما به اسپانیا چطور بود ؟ معام شینه‌های عینکش تا لك مبص ما معلم خیلی جالب بود» ولی .. صاحبخانه ولی چی ؟ معلم زودتر ازموعد معین برگشتيم . صبحها توی کوچه‌های مادرید صدایش را پائین میاورد . مثل اینکه میخواهد کلمه نامناسبی را بگوید: معلم معذرت میخوام .۰ . . بوی بد غذا میاه . واقعاً غیرقابل تحمله . بتکوت تازاحت‌بکننده‌ای بر قرار مشود . حمسر‌معله نگاه سرزتش کننده‌ای باو میافکند . صاحبخانه مجله‌ای برمیدارد . چند لحظه ورق میزند وسپس میگوید : صاحبنخانه تا بیست سال دیگه چی بسر دنیا میاد اگرجمعیت بهمین نسبت زیاد بشه ؟ خانیم کالمت منظورتون چیه ؟ صاحبخانه میدونین هرروز چقدر مواد سمی توی زرودخونه‌ها ربخته میشه ؟ مواد پاك کننده » حشره کشها وتمام فضولات صنعتی . معلم فضولات انسانی را فراموش نکنید . صاحیخانه -۰ البته . معلم خیلی ساده است و ما الان روی زمین چهار میلیارد نفربم . بیست بال دبگه هفت میلیارد میشیم.. ۱ خان مکالمت هفت میلیارد ؟ معلم بله » فکرمیکنید يك انسان درروز چقدر مدفوع دفع میکند ؟ خانم کالمت اوه . . . من نمیدونم . . . نیم کیلو ؟ معلم خیلی بیشتر » میدونین ادرار سنگین‌تر ازآبه » با این حساب باید گفت يك کیلوونيم » این رقم رو ضرب دزچهار میلیارد بکنین میشه شش میلیارد کیلو در زوز » بیست سال دیگه ميشه بیشتر از ده میلیارد کیلو . . . صاحبخانه (با تعجب) ده میلیون تن مدفوع درروز ؟ معلم دقیقاً 1 م همسر صاحخاثه واقعاً تراجت ات کلاس داخلی روز ژاندارامها سراکرم «نوشتن هسستند ۰ زرا انکشتس رر کلدت مک معلم (خارج ازتصویر) بله ؟ . ژرار گفتین چند تن ؟ تصوپرمتوسط ازمعلم که پشت میزش نشسته است . معلم بیشثر از ده میلیون تن در روز . این مدفوعات فوق‌العاده سمی تصویرمتوسط از ژاندارمها . معلیم (خارج از تصویر) که اثر ات آنها بعلت و جود محصولات شیمیانی افزايش می‌بابد . الا سیب داح رو خدمتکار درحالیکه يك سینی دردست دارد وارد میشود . درحالیکه معلم سحبت میکند , دوربین عقب میرود وبك ] کوآربوم را در کادر میگیرد . چند لحظه همه حاضران ازیشت ا کواریوم دیده میشوند . معلیم چند روز درآ کواربوم ادرارکنین » نتیجه‌اش رو خواهین دید ! تصویرمتوسط ازهسرصاحبخانه که درحال سیگا رکشیدن مجله میخواند. درس که تکار ای اد سک توبن سوفی مامان » من خیلی گشنمه . همسر صاحبخانه ساکت ! مس صاحیجانه بظرف دختراک عم شیم با خی اوراا مت در هسرصاحبخانه (آهسته) ببین سوفی » این حرفهارو سرمیز نمیزنن : بن بی ثربیتیه ! ۱ دخترگ خجلت زده سرش را بزبر میاندازد . تصویرعمومی ازاتاق . معلم از جا بلند میشوه . شلوارش را بالا میکشد وسیفون توالت را میزند . معلم معذرت میخوام . دوربین معلم راکه بطرف خدمتکار میرود » تعقیب میکند . روی سینی خدمتکار يك بسته کاغذ توالت دیده میشود . معلم (آهسته) معذرت میخوام .۰۰ . اتاق غذاخوری کجاست ؟ خدمتکار درحالیکه با آنکنت بمتی آشاره میکند . با صدای احسته میعوین : خدمتکار در آخر دست راست انتهای راهرو ب, راهرو داخلی روز معلم پشت بدوربین داخل راهرو شده » با عجله بطرف انتهای آن رفته در آخر سمت راست را باز میکند وداخل مشود . اتاق غذاخوری داخلی روز معلم وارد يك اناق خیلی کوچك میشود که يك متر در دومتر عرض وطول داره ۰ جفت پفت در راءمیاندازب : چراع نحل انای روتن مستود ‏ مقای ۳۱۳۰ مینشیند » يك میز تاشو راکه بدیوار چسبیده بازمیکند . داخل دیوار محوطه گنجه . عانندی است ., يك ظرف عفا دابخل محوطة میشود . ,کنار رف میت ۲ ۳۳۰ ومقداری تان قرار دارد . ظرف غذا را روی میز میگذارد وشروع بخوردن میکند. راهرو داخلی روز خانم کالمت پشت بدوربین وارد راهرو میشود . بطرف در آخر سمت راست رفته مقابل آن میابستد . میخواهد در را باز کند . در بسته است . در میزند . اناق غذاخوری داخلی روز معلم مشغول خوردن است » سرش را بلند میکند ومیگوید : معلم 2 (با دهان بر ) انساله | راهرو داخلی روز خانم کالمت جلوی در ایستاده است ,