Cinema - Tehran International Film Festival (Dec 1974)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

ِ آمده» پزن نزديكك ميشود. 1 ۳5۹ نطع تصوبر درشت از مرد که باز شانه میر ود. فطع در باغ تویاری مردم مشغول رفت‌وامد هستند. زنی بزمین میافند. مرد .جوانی بطرف زن رفته سرش را لمس میکند. بعد بدستش نگاه میکند که از خون قرمز شده است. فطع دوربین از روی برج مونیارناس پائین می‌اید و يك بازار روز را در کادر میگیرد . مردم در رفت‌وامد هستند » يث زن روی زمین میغلطد . فطع يك قایق موتوری روی رودخانه سن نزديك کلیسای نتردام درحر کت‌است. مردی که هدایت قایق را برعهده دارد ناگهان از دیدن چیزی حیرت میکند. مرد بطرف همسرش که مشغول پهن کردن لباس‌های شسته شده روی طناب است میر ود. زن بیحرکت روی زمین میافتد. مرد مقابل او زانو میزند. ۱ در يك کوچه خلوت. مرد نسبتاً سنی درحالیکه روی زمین افتاده» خودرا بجلو میکشد. دستش را که روی شکمش قرار داده, آلوده بخون است. مرد ناله قطع در نراس بك‌کافه. کارسون درحالیکه يك سیتی در دست دارد: بطراف میز مشتربها میرود. گارسون ناگهان روی میز سقوط میکند. فطع در بك خیابان نزديك برج مونپارناس دو مأمور پلیس با دقت به‌سمت بالا نگاه میکنند. پکی ازآنها يك دوربین جلوی چشم دارد. قطع آخرین طبقه برج از داخل دوربین چشمی. مرد عینکی از پکی از پنجره‌ها با قفنگی نشانه گیری کرده است فطع مآمور اول (با دوریین‌تگاه میکند) ها ۰ . . خودشها.. میینمش.. او نحاست ! (دوربین را به‌همکارش میدهد) پنجره طبقه آخر ۰ ۰ . الان خبر میدم! مأمور اول با عجله دور میشود. دوربین او را تعقیب میکند. مأمور بسمت بكث‌تلفن مخصوص پلیس‌میرود. درپچه جلوی تلفن را باز کرده ‏ وگوشی را برمیدارد. قطع در تراس يك کافه مردم جسدی را که روی زمین افناده نگاه میکنند. چند پلیس از راه میرسند. خارج از تصوبر صدای آژیر شنیده ميشود. راهروی داد گاهداخلی روز صدای ره بگوش میر سد. دوربین بطور سر‌آزیر پیاهای عده‌ای زن ومرد را که بطرف سالن داد گاه میروند د رکادر دارد. دوزبین با آ نها تراولینگت م‌کند. جمعیت پثت بدوربین از پله‌ها بالا میروند. در میان آنان يك ‏ وکیل مدافع دیده میشود. سالن دادگاه داخلی روز تصویر متوسط از در ورودی سالن داد گاه. افرادی از طبقات مختلف وارد شده و روی صندلیها می‌نشینند , صدای همهمه جمعیت شنیده میشود. دوربین روی جایگاه قضات پانورام میکند. جایگاه هنوز خالی است. و کلای مدافع با یکدیگر مشغول صحبت هسنند. تصویر متوسط از يك در که مرد عینکی ازآن همراه دوپلیس وارد ميشود. به دستهای مرد عینکی دستبند زده شده است. مرد عینکی خونسرد درجایگاه متهمین مینشیند. در دیگری باز میشود» مردی داخل شده» سه‌ضربه بدر میزند و پا صدای بلند میگوید: مردهیئّت قضات! رئیس‌داد گاه همراه با قضات وارد شده وسرجایشان مینشینند. رئیس‌دادگاه پرونده‌ای را که جلوی رو داردباز میکند. حاضران در داد گاه تبز جلوش میکنند. رئیس دادگاه -متهم برخیزد! تصویر متوسط از متهم که شیثه‌های عینکش را پالك میکند. سرش را بلند ميکند. مرد عینکی سبله . . . (ازجا بلند میشود). . رئیس دادگاه (به‌متهم) هینّت قضات پس‌از مشاوره درباره (نراولینگی بطرف رتیس داد‌گاه که رای قضات را .میخواند) محکومیت متهم بجرم قتل عمد با هشت رأی موافق. تصویر متوسط از نیمرخ رئیس دادگاه درحالیکه متهم در عقب تصوبر درجایگاه مُتهمین ایستاده است. رئیس دادگاه ودرمورد عسففه با یت رای حالف ۱ مرد عینکی میخواهد بنشیند» یکی از پلیس‌ها مانع ميشود. تصوبر متوسط و ادها از رویرو. رئیس دادگاه طبق مواد ۰۲۹۵ ۰۲۹۰ ۰۲۹۷ ۰۳۰۲ ۳۰ و هم‌چنین طبق ماده ۷۲ قانون کیفری «لوواسور برنار» را به مجازات اعدام محکوم میکند. تصویر متوسط از متهم که شانه‌هایش را بالا میافکند. تصویر متوسط از ریس داتگاه رکف رونت را مد وس هدک مسا که اش شانمه بذ یقت ۱ رئیس دادگاه ازجا بلند ميشود. تصویر متوسط از متهم که با حرر کت سر به‌هیئت قضات احترام میگذاره بعد دستهایش را بالا میآورد و یکی از پلیسها دستیند او باز میکند و بو دست میدهت لیگ ار دس ۳ پلیسها جایگاه منهمین را تركك میکنند. ‏ و کلای مدافع مرد عینکی از جا برخاسته و به‌عتهم تبريك میگویند. یکی از آنها سیگاری به‌متهم تعارف میکند و دیگری سیگار را آتش میزند. صدای همهمه جمعیت بگوش میرسد. دوربین روی مرد عینکی که سیگار برلب دارد» میماند. مرد عینکی با قیافه‌ای آرام اطرافش را مینگرد. بعد پالتویش‌را روی دست افکنده وبطرف درخروجی میرود. (تراولینگ) در آستانه در خروجی مردم باو تبريك میگویند. مرد عینکی درحالیکه دست مردم. را میفنارد و باآنها تبسم میکند بزحمت راهی پیدا کرده وبیرون میرود. پلکان جلوی درخروجی خارجی روز مرد عینکی درحالیکه سیگار برلب دازد» از پلکان جلوی در خرو ۰ پائین میرود. دوربین با او به‌عقب تراولینگ میکند. پشت سرش و کلای مدافع و:تماشاجیان درحجاکنند. مرد یائین بله‌ها از مقایل ,ستون بر که 9 نوشته شده: «داد گاه6 میگذرد وضمن رام آرفتن پالئویش ,را مییوشد. عده‌ای از ده با انگثت اورا بهم نشان میدهند و عده‌ای نیز خودرا باو نزديك میکنند. يك زن يك امضا خواهش میکنم! زن دیگر یکی دیگه لطفا! زن منشکرم.