Cinema - Tehran International Film Festival (Dec 1974)

Record Details:

Title:
Cinema - Tehran International Film Festival
Date:
Dec 1974
Volume:
3rd Edition Tehran International Film Festival (December 5, 1974)
Leaf #:
00030
Language:
Persian
Collection:
Iran
Coordinator:
Media History Digital Library
Date Added:
August 28, 2022
Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

زن نه. نمیدونم. رئیس پلیس امروز چهارمین سالروز مرک خواهرمه. اونو خیلی دوست داشتم. مب تصویر نزديك از زن که مشروب میآشامد. تصوبر نزديك از رئیس پلیس. رئیس پلیس اون کاملا بشما شباهت داشت. طوربکه فکر کردم دارم دوباره میبینمش. همین‌صورت» همین‌صدا» همین طرزراه‌رفتن» اسمش مار گربت‌بود. زن (میخندد) اسم من استله. رئیس پلیس پادم میآد يك روز بعدازظهر تایستون . . . هوا خیلی گرم بود , خانه رئیس‌پلیس داخلی روز زمان چند سال به عقب برمیگرده . رئیس‌پلیس پثت می زکارش نشسته است. هوا فوق‌العاده گرم است . يك پیراهن تابستانی برتن دارد ووگاهگاه عرق پیشانی "و گردنش را با يك دستمال خشك میکند. بعد ازجا بلند میشود بطرف پنجره میرود آن‌را می‌بندد و دوباره پشت ميزش می‌نشیند. کاغذی برمیداره ومیخواند. ناگهان ازاناق محاورصدای‌پیانو بلند میشود. يك‌نفر] هنگ« کارناوال» شومان زا مینوازد. رئیس‌پلیس کاغذرا روی‌میزمیگذارد. سرش‌را بلند میکند. وبه‌موسیقی گوش‌میدهد. ازخا لته دوه که مق سور را یات میس تاز تاه راهرو داخلی روز در راهرو رئیس پلیس با مادرش که زن مسنی است» روبرو میگردد. مادر از دیدن او تعجب میکند. مادر تو اینجائی؟ رلیس پلیس بله. مادر مگه ساعت سه قرار نداشتی؟ رئیس‌پلیس بدنبال صدای موسیقی حرکت میکند. مادر دنبالش راه ميافند. رئیس پلیس هوا خیلی گرمه» حوصله ندارم برم. مادر هوا گرمه؟ تو هیچوقت هیچی نمیشی, بهت که گفته بودم. رئیس پلیس بدون توجه به سرزنشهای مادرش» دری را با زکرده داخل ميشود. دوربین روی مادر که شانه‌هایش را بالا ميافکند» میماند. اتاق خواهررئیس‌پلیس داخلی روز خواهر رئیس پئیس که فوق‌العاده بزن سیاه‌پوش بار شباهت دارد» مشغول نواختن پیانو است. وی کاملا برهنه است. رئیس پلیس داخل شده » دور پیانو میچرخد و به‌خواهرش نزديك میشود. ابداً از برهنه بودن او تعجب نمیکند. خواهرش ضمن نواختن پیانو باو تبس میکند. رئیس پلیس خم شده و با دقت به ورقه‌های نت نگاه میکند. خواهر به‌نواختن «کارناوال» شومان ادامه میدهد. سینه‌های بزرگک برهنه‌اش ضمن نواختن تکان میخورد. آهنگ به‌پایان میرسد. رئیس پلیس درمیان ورفه‌های نت به‌جستجو مییردازد. خواهر میدونی. فکر نمیکنم به «تولوز» برم» میخوام به مامان بگم. رئیس.پلیس مادر عصبانی ميشه . . . ولی حق باتوئه. خواهر غذا خوردنهای خانوادگی » عمه‌ها » پسرعموها . . واقعاً رئیس پلیس (موهای اورا نوازش میکند) میفهمم. خواهر تازه ساعت سه بعدازظهر نوی «تولوز» چکا رکم؟ رئیس پلیس بخواب! (يك‌ورقه نت برمیدارد) خواهش میکنم راپسودی «برامس»رو برام بزن. رئیس پلیس ورقه نت را روی پیانو میگذارد» خواهرش بدون معطلی شروع به‌نواختن میکند. رئیس پلیس با چشم نت‌ها را دنبال میکند. بعد درحالیکه سیگاری برلب میگذارد دور پیانو میچرخد» فندکی که در دست دارد زبر پیانو میافتد. رئیس پلیس خم مبشود. (دوربین با او پائین ۳ چهاردست‌وبا زير پیانو میرود. پاهای خواهرش که پدالهای پیانو را مار نگ دیده میشوند. خواهر جوراب ‏ وکفش راحتی بهپا دارد. بار سب داخلی روز تصوبر متوسط از رئیس پلیس و زن سیاه‌پوش که روبروی هم نثسته‌اند. رئیس پلیس بالاخره اون به«تولوز» نرفت (مکث. باتاثر ادامه میدهد) چند روز بعد هم مرد. شمام پیانو میزنین؟ زن بله. يك کم. رئیس پلیس شما . . . شما فرانسوی نیستین. مگه نه؟ (يك‌پاکت سیگار از جیش درمیآورد). زن من در ایتالیا بدنیا آمدم. رئیس پلیس اه بله. دراین‌موقع مردی وارد بار شده بطرف میز رئیس پلیس میرود. رئیس پلیس (به‌مرد) الان میام. رئیس پلیس (به‌زن) سیگار میکشین؟ زن نه, منشکرم. رئیس پلیس (پاکت سیگار را نشان میدهد) اجازه میدین؟ زن تبسمی کزده سرش را تکان میدهد. زن خواهرتون از چه مرضی مرد ؟ رئیس‌پلیس (با تأسف) از كليك میزرر". زن این چه مرضیه؟ رئیس پلیس مرض وحثتنا کیه» بخصوص آخرش» از دهن مرجی یوج بیرون میاد. آوه ببخشین! . . چه وحشتنا که! تصوبرمتوسط از بارمن که پشت بار ایستاده است. تلفنی که روی پیشخوان قرار دارد» زنگ میزند» بارمن جواب میدهد. رئیس پلیس (خارج از تصویر) باید شمارو ترك کم . خیلی خوشحال شدم . .. دلم میخواد باز ببینمتون. بارمن (درتلفن) لطفاً يك لحظه صب رکنین. رئیس پلیس (درهمان زمان. خارج از تصویر) شمارو به‌جشن ادارمون دعوت میکنم . پارمن گوشی را روی پیشخوان گذاشته از کادر خارج ميشود. زن (خارج از تصوبر) با کمال میل . تصویر متوسط . بارمن مقابل رئیس پلیس میابستد. بارمن آقای رئیس» شمارو پای تلفن میخوان. رس وا بارمن فکر نمیکنم آقای رئیس. رئیس پلیس غیراز اون کسی نمیدونه من اینجام. بارمن بگم تثریف ندارین؟ رئیس پلیس نه. بپرس کیه. ارش ار کی ار یود وی 2 ین ۱ رئیس پلیس يك لحظه آدم‌رو .آروم نمیزارن. سوت ۱ بمن بدین. توس رتیت از بارن وه توت ناشن راردا دست دار 1 و 0 خارج از کادر صحبت میکند. پارمن آقای رئیس» خواهرتون مار گریته. تصویر متوسط از رئیس پلیس و زن سیاه‌پوش رئیس پلیس (حیرت‌زده) چی؟ بارمن (خارج از تصوبر) میگه باید با شما حرف بزنه. ,رئیس پلیس (خشمگین) ژرژ بهش بگو بره گمشه (به‌زن نگاه میکند )| پث شوخی بیمزه است. خواهرم چهارساله مرده.. تصویر نزرديك از بارمن. گوشی را همچنان دردست دارد. پارمن آقای رئیس . رئیس پلیس (خارج از تصویر) بله؟ بارمی اصرار دارهم امشب شمارو در فبرستون بسته. مه اند مد ژن سس اوه . توی کشوی سمت راست میزتونه! 19 رئیس لیس (تصوبر نزديك. وحشت‌زده) بله . . . درسته. (يك لحظه فکر میکند) .۰ . . ازش بپرس اون روز گرم تابستون وقتی داخل اناقش شدم؛ چهآهنگی خواستم با پیانو برام بزنه؟ بارمن (تصویر نزديك) آقای رئیس میخوان بدونن اون روز گرم تابستون وقتی داخل اناقتون شدن, چه آهنگی‌رو خواستن با پیانو براشون بزنین؟ بارمن با دقت گوش میکند. بعد به‌رئیس پلیس میگوید:. بارمن رایسودی «برامس» آقای یه تصویر متوسط از روبرو از رئیس پلیس و زن» رئیس پلیس که سخت وحشت کرده سیگارش را در زبرسیگاری له میکند زن سیاه‌پوش را نگربسته ازجا بلندمیشود. بطرف تلفن‌میرود. (تراولینگ‌به‌عقب) بارمن گوشی تلفن‌را دردست دارد. ۰ با مبامذن) 1