We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
رئیس پلیس بهتون دستور میدم وسایل شخصیامرو پسبدین و با من تا دفتر بیائین. در اونجا با هم صحبت ميکنيم.
کمیسر خب» خب, داشنیم میگفتیم» نبش تابوت!
تراولینگ بطرف رئیس پلیس که چهرهاش درهم میرود.
رئیس پلیس تابوت خواهرم بود!
کمیسر خواهرتون؟
رئیس پلیس ( عصبانی ) بله . رفته بودم خواهرمرو ببینم. بهم تلفن کررده بود.
تصویر عنومی ارد ناو کميش اشازهای یف دندز هم
کمیسر خب ۰ ۰ رش کر دونین فانک ۱۵
ژاندارم و يك مأمور دیگر با خشونت رئیش پلیس را ازجا بلند کرده ازاتاق بیرون میبرند. کمیسر گوشیتلفن را برمیدازد. دوربین بطرفش تراولینگ
کمیسر (درتلفن) لطفاً رئیس پلیسرو بدین. خیلی فوربه.
کمیسر آلو؟ . . . آقای رئیس؟ . . . معذرت میخوام مزاحم شدم . من کمیسر «دوپوئی» هستم يك نفررو دستگیرکرديم که ادعا میکند رئیسپلیسه.
دفترر لیسپلیس داخلی روز تصویر عمومی از نفتر رئیس پلیس با دکوراسیون, مبلها و میز تحریر هیکند. رفتارش طوری است کهگوتی در دفتر خود نشنته است. کنر او منشی رئیس پلیس درحالیکه چند پر و نده در دست دارد ایستاده است* رئیس پلیس (درتلفن) خودشرو رئیس پلیس معرفی کرده؟ عجیبه. بمن تصویر متوسط از کمیسر درحالیکه وی تلفن را در دست دارد. کمیسر ابدا آقای رئیس. ۳ تصویبر نرديك از رئیس پلیس جدید. رئیس پلیس جدید [۰. فهمیدم. میشه فوراً بیارینش اینجا؟ گوشی را میگذارد و منشیاش يكپرونده باو میدهد. رئیس پلیس س رگرم مطالغه مشود. منشی از کادر ببرون میر ود.
میکند ومیگوید:
شاهت داره؟
راهرو داخلی روز
منشی رئیسپلیس در راهرو حرکت ميکند. دوربین بااو بهعقب تراولینگگ میکند منشی بهاتاق انتظار میرسد کمیسر روی بك صندلی نثسته و رئیس پلیس پا لیاین مرتب همراه يك داندارم ناه ای ات
قتفربت آفای کمیسنه افای ری اضرا شا نت
۰ مس بل سوت ودتال متا بای من ژاندارم رئیس پلیس را
بحلو هل میدهد.
رئیس پلیس (با صدای بلند) هی!.. هی
همگی در راهرو بجلو میروند.
دفتررئیسپلیس داخلی روز تصوبر نزديك از يك ساعت روی بخاری. دوربین روی منشی که بطرف میز رئیس پلیس جدید میرود» پانورام میکند. رئیس پلیس جدید پشت میز نشسته ونامهای را میخواند. در باز میشود. کمیس ورئیس پلیس قبلی بدرون میاًبند. رئیس پلیس آء. شمائین! رئیس پلیس جدید بلند میشود و بارفتاری دوستانه از رئیس پلیس قبلی استقبال میکند. رئیس پلیس جدید بفرمائین .۰ . . حالنون چطوره؟ دستهای پکدپگر را میفثارند. کمیس حیرتزده آنها را نگاه میکند. رئیس پلیس متشکرم» شما چطورین؟ رئیس پلیس جدید متشکرم» خویم. منشی به رئیسپلیس کمك میکند تا پالتویش را درآورد» رئیس 0 رو به کمیسر میکند : رئیس پلیس جدید آقای کمیس, شما میتونین برین» ازتون متشکرم. کمیسر خواهش میکنم.
کمیسر از اتاق بیرون میرود. دوربین روی دو رئیسپلیس که ایستادهاند» میماند» رئیس پلیس جدید صندلی پشت میز نحربر را نشان میدهد.
رئیس پلیس جدید بفرمائین بشینین اونجا.
رئیس پلیس نه, نه» همینجا خوبه.
رئیس پلیس يك صندلی جلوی میز تحربر را ننان میدهد. هردو روی صندلیهای مقابل میز تحربر مینشینند. يك می زکوتاه میان دوصندلی قرار دارد.
رئیس پلیس خیلهخب . .. بالاخره شما اونجاء من اینجا (به منشی که درقسمت عقب تصوبر اشاره میکند) دونا اسکاچ منشی نعظیم میکند واز کادر بیرون میرود. رئیس پلیس جدید يك کم چاق شدین. رئیس پلیس شمام همینطور. رئیس پلیس جدید با این مهمونیهای رسمی .۰ . . چطور ميشه نرفت؟ رئیس پلیس هی بنوش, هی بخور. باید جواب رد داد! رئیس پلیس جدید مشکله! رئیسپلیس امروز صبح چکار میکنین؟ رئیس پلیس جدید امروز صبح . . . رئیس پلیس (یادش میآید) آء, بله . . . ظهر درباغ وحش! رئیس پلیس جدید از درگیری میترسم. .ولی احتیاطات لازمرو بعمل آوردیم : ۱ :
رئیس پلیس دوازده کامیون حامل مأمورینرو توی خیابونای اطراف
رئیس پلیس جدید همهنباید پهلویهم باشن . . . باید پخششون کرد . . عثهایرو اینجاء عدهایرو اونجا . ۰ ۰ تا لوا متوجه نا ۳ تراربم داخل قفسها بشن.
رئیس پلیس قنلها کامل" بازرسی شدن.
رئیس پلیس جدید از اینها گذشته اگه چند حیوونهم از بین برن مهم
رئیس پلیس زندگی هريك ازمآمورینما مهمتر از زندگی يكزرافهاست.
منشی با يك سینی که روی آن دو گیلاس مشروب قرار دارد. وارد کادر میشود و سینی را جلوی آنها میگیرد. هررکدام بك گیلاس برمیدارند. منشی از کادر بیرون میرود. هردو گیلاسهایشان را بالا میبر ند.
رئیس پلیس جدید بسلامتی!
رئیس پلیس بسلامتی!
مشروبهایشان را ميا شامند.
باه تن رشن اس را ۱ و تصاأویر مختاف حیوانات» 2 عمومی ۳ وحش شنیده ی
در ورودی باغ وحش خارجی روز
چند اتومبیل دولتی درحالیکه موتورسو ارها آنها را اسکورت میکند؛ مقاپل در ورودی باغ وحش متوقف میشوند. راننده اتومبیلاول پیاده شده و باعجله