Cinema - Tehran International Film Festival (May-June 1975)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

گرفتاریهای حرفه‌ای کار ازچه نوعی بود ؟ . گرفتاری دراین بو که همه دست اندر کاران فکر میکردند که داریم يك.کار رپرتاژی انحام میدهیم وانتظارداشتند که درحد يك‌رپر ناژ ازشان کار بگيریم و وقتی زمان بیشتری صرف ميکردیم خوب این طبعاً برایشان ناراحت,کننده بود. اچق‌را درواقع میشودگفت بك‌جورمزاحمت حرفه‌ای بو ..يك مزاحمت سوژه‌ای هم داشتیم : مطرح کردن شانزده رشنه مختلف ورزشی باشعب زباد . هر کدام ازاین رشته‌ها خودش زمان دو باه یلم را شهاک ی بر مر تلا «ژيمناستيك» که خودش باث رشته بود وحرکات نرمش روی تشك . پارالل » بارفیکس ۰ خرث وحلقه » که‌خود اینها میتوانست دو ساعت فیلم‌را پرکند ولی آیا تماشاچی راضی میشدکه فقط پاف رشته ککار رات واه ود ؟ میشود گفت « مونتاژ » نقش اساسی وحساسی درفیلم داشته ؟ همینطورست ۰ این فیلم واقعاً بك فیلم «مونناژ» است . فکر ما درمرحله اولیه معلوم بوده که میخواستیم چه‌کنيم اما مونتاژ کار را تکمیل کرده است : مونتاژ این فیلم درست ه ماه طول کشید واکثر روزها روزی ۱۵ ساعت روی باتفاق «امامی» و «راجی‌نیا» انحام داده‌ایم . زحوه نظارت شما بر کار دبگران چکونه بود ؟ چون دريك زمان چند مسابقه درجریان ۳" بود من قاعدتاً خودم يك رشته‌را انتخاب‌میکردم " وبالطبع رشته‌های دیگررا کار گردانان دیگر عهده‌دار میشدند . تفاهم یکه من باسایر بن‌برقرار " کرده بودم باین‌ترتیب بودکه یکبار قبل‌از انجام " مسابقات‌ویکباردرحین انجام مسابقه‌ها» بایکدیگر مشورت داشتیم وسعی میکرديم که کار آنها را باخط کلی فیلم تطبیق بدهیم . البته من اکثرا خودم برای دیدن ونظارت کار آنها میرفتم ولی بیشتر بصورت يك‌تماشاچی 6 کار آنها میشنم . موسیقی دراین فیلم چه نقشی دارد ؟ موسیقی درحقیفت سی‌درصد کار تأثیر فیلم‌را انجام داده » یعنی «چکناواربان» یکی‌از بهترین کارهای خودش‌را (هم‌به‌عقیده من و هم به‌عقیده خودش) دراین فیلم انجام داده . حتی آو معتقد بود که موسیقی فیلم‌را بصورت 2۵ دور دربیاوربم و توزیع کنیم . (وشایدهم این کار بشود). کار موزيك هم دراین فیلم مثل سایر کارهای فیلم يك کارتجربی بود. «چکناواربان» دراین فیلم باحرکات نا گهانی‌وعجیب روبرو بود به‌پسر جوان میگفت : و تمیدانشت فک رگد ۳ باید با «افه» پیکر کیت بای دی حال تجربه و درا فیلم واقعاً تأثیر گذارده است ‏ فیلم توجه کر ده‌اید ؟ بقیناً برای من ورزش بك مابه «دو یابی» است تا يك «مسئله انسانی» » آدم‌هائی از گوشه و کنار افریقا به‌اروپا » آمربکا و ]" به‌اینجا میآ بند:زبان یکدیگررا ۰ ۳ ومرام ومذهب آنها باهم فرق میکند » اختالاة مای وهی سا و حتی درعذار ۲ میخورند اختلاف سلیقه دارند وفقط وجه مشتر آنها «ورزش» است وهمین امر باعث میشوه بهترین دوستی‌ها وبهترین نزدیکی‌هارا باهم پ ۹ ار مسئله (« ثم » این فیلم ات حالت: خود شما بعنو ان سازن‌ده ی درقبال موقعیت فهرمانان چه بود ؟. 0 درست حالت‌خود قهرمانان‌رادرمم جمع داشتم . من می‌دبدم اگر قهرمانی میب ورقیبش پیروز میشود » او آنقفدر نارا؟ نمی‌شود ۰ چون مسئله زورآزمائی آنقدرها این مسابقات مطرح نیست . آن چیزی که خ بیش‌از زورآزمائی‌ها وشاید بیش‌از مدال ؟ ارزش دارد» امکانات وانفاهم‌های این آ دم‌ها 1 چه لحظاتی از زندگی این فهرماا برای شما جالب بود ؟ من دو لحظه فراموش‌نشدنی دارم . ب؟ زمانی که دیدم زنی در «دو میدانی» برنده شا بود و وقتی مدال طلارا باو میدادند» جاا اشكربختن تضودرا تمیتوانست کر ۳۳۳ این برابم طبیعی شد که اکثر قهرمانان‌را به‌هن؟ برنده شدن گریان ببینم ولی آنچه درو این خانم برایم جالب بود پائین آمدن او ازس؟ ودرآغوش گرفتن رقیب وسپس سردادن ث بود ! لحظه دیگر موقعی بودکه قهرهاا میخواستند ازدهکده بازیهای آسیائی به‌وطنخو برگردند . يك پسر جوان ایرانی بايك د< تایلندی نفاهم زیادی برقرار کرده بودند . رفتن قهرمانان » وقتی دخترگ دستش را از پنجر اتوبوس بیرون آورده بود » دخش مرنب ۴ نامید دی‌داز . دیگر همکاران شما چه کسانی بودند ؛ دکتر«صدرالدین الهی» نویسنده ما 9 و«پیمان» وخانم «آذر پژوهش» و دا بهمنش ». گویند کان فیلم » وخارج از کادر ادار ما همکاران دیگری‌هم چون «نصرت‌الله ۵ و «جواد بنائی» وچند نفر دیگرراهم داشتیم