We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
عصرجدید (۱۵۳۲)
کشیدن و رشد کردش ادامه بدهد . هنر يك ام در رت نس جین خصیصفای دار . ار از زشد و 1۳ و «خود افزودن» باز ماند» میمیر د. زمانیکه تکار اک «مر دلگ خاند بدوش » به سایه سپرده شد » و «چارلی» در فیلمهانی مثل دیکتاتوربز رگ . موسیو وردو و روشنائی های صحنه به تیپهای تازهای پرداخت » ودر واقع هوشمندی و فراست هنرمندانهای به خر ج داد . چنین تحولی هم برای «چاپلین» و هم برای دورانی که ظرف زمانی تهیه فیلمهای وی بود » لازم و پرهیزناپذبر مینمود .
«چارلی» این حقیفت.تلخ و غمانگیزرا بازشناخ ت که دیگر با«پانتومیم»*صرف نمینوان فیلم ساخت» وامواج س رکش تر «اسلاپاستيك» هم زیر طوفان گرایشهای تازه محو وکمقدرت شدهاند سوژهها ی کهنهایکهزمانی دلیلخندههای قهقههوار مردم میشدند. طراوت و تأثیرخودرا
از دست داده بودند » اما برای «چاپلین» در یچةٌ سوژههای تازه بسته نبود . او پیشگام وپرچمدار رتاش نازهای شد آفربدن خنده از عوامل و عناصری که اصلا" خندهدار نبودند :. بحران بت فسات ام نا
«چاپلین» در نخستین گام کل از تیپ اشنایع قدیمی و کی شتاحه فده رت فیلم «خانمی ازپاریس»را ساخت (سال ۱۹۲۳) که خود او تنها در حا سیار کوناهی در نش 9 باربر ظاهر میشد و نشهای اصلی دردست «ادنابوروبانس» و «آدولف منجو» بود .
«چاپلین» بی نردید نیازی درونی بهخلق
یلیس حس براده بود که هیچ رابطهایبا کارا کتر
را اي ند او فلاسته باشد » ودرعینحال فیلم باشد که وی بتواند تمام آموختههایش را به. عنوان يك فیلساز درقالب آن بیان کند . ۱ زمینه و صحنه داستانی «خانمی ازباریس» میتوانست لزوماً پاربسی نباشد ۰ معالوصف دنیائی که ما در فیلم از دیدگاه «چارلی» " میديديم » پاریس بهشتی و پرزرق و برقنبود, چیزهائیکه میديديم کلا" اینها بودند : بك نیمکت پارك در فصل تابستان » دریاچهایکه توی آن میپربدند ۰ تا حد غرق شدن غوطه میخوردند » اما هر گرغرق نمیشدند» شوخيه] ومسخر گیهای میان بوتهزارهای مجاور ۰ نختهایکه روی آن راه میرفتند » بساط همیشک ۱ هات داگی ۰ زنان و دختران جوان و زیبای که توسط شوهران حسود یا للههای گوش ۱
۳
زنگ و هوشیار مواظبت میشدند » ودر همان حوالی » حضور مقتدر و مسلط افراد پلیس شهری با مسافرخانههای پست و کثیف » بارها وسالنهای رقص , با خیابانی که هميشه همچون لندن قدیم به نظر میرسد . سالنهای رقص بزودی درهم شکسته میشوند » مسافرخانهها مورد هجوم قرار میگیرند» و جادهها خلوت وخالی میمانند وآدم تنها وملولی که درمیبابد دست رد به سینهاش خورده است .
این دنیای « چارلی » است ۰ سرزمین اوست جائیکه وی درنومیدی خنده ورگ
ی