We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
سل[ ۳۷
درگ ۱ ۱(
تسشگبار بر گبان #4 در ثبای در شت
7 نوسته روی تصوبر : خنو نت و از ادی «اینگبار بر گبان» در بای درشت
لبته خیلی چیر ها سخت بود؛ اما
اینگبار بر گمان : یز ی که سخت بود, ۱۱ که از همه سخت تثر بو این بوف که هم درمذرسه وهم درخائه هبه مستبد ی ّ 2 5 رد۴ با مار ی بهفر ز فد یگ ند «متأسف» 4 رم ۲ ط ما ۲ 7 ررطس ۳۷ ی ی امکان نداشت. 0 شت, منظورم ایشت که #۷ مأذر طل ف معلم را ۳ ونند از ک ۳۷ ۳ ایشت که صك 9 هبه چیژ ۱< برابر خدا وعیسی . توا مر 5 ر مد س. یلکه دز بر ابر پنر ومادر وهرسحص دیگری که کودك سر و کار وا این واقماً ۲ ود. و البته ژبادهرویهای فابل «دركد و درعیسنحال. جنوناعیز یگر ی هم بو 9 تر بیت ما بر با به خشو لت استو ار ساب که يك طربثت نا کهانی از یكمادر مار را بن بود که میبابست مانند يگجانی رمکزم نج ادید و خودثان چوب خبزران میا وردید | بائین میشیدید و کناك میخوردید: اژاین بدئر لاقل ۶ و ام آنرا رخودم از بین 4ر) س« ابن حبس میشدم, من هنوژ از ثاربکی واز فضای سئه تیه واقم و یار » شده بود, باشا روش ضیابشده دبگر / + بم ۲ | کر فقعط ۱ مینردند ثه خطلا ی کر دهاربم ۱ توت خردمان میکردند» طور ی رفثارمیگر دند انم به اذرم از من بزر گر بو د بار ها از پدرم 2 بمش را که پراز زخم و کبودی شلاق با ۳۹ [ مم هبه این فشو نتها یز هائی_بادم هستث که سرشار ۳ مه 4 بو مثاله رد .ای بط شبه» رسمی داشتیم که ,۱ 2 بم و ما ۲ به سید آی بلند ناب میضو اند, مد هی( ۰ کسمسرا داشتیم وتعطیلات نا ستان البته تیش مجیور میفترا ری ۳ ۱ 2 5 قبول مپشدبم وچ دم مپپوا ده ۰ درسهاپمانر | ۲ را امروز بهيك کودك بگوئید یال میکند دبوانه س ۳ له شته دحفیر کار در ییاد ور سای در ش اپشگبار بر گیان ؛ ودکی از معقیر فین ید ب .وا ی ۳ ۱ /حقهر شدر و ۴ 9 ما میگ انیت ایند نات دا 1
۱ عبدهای از تربیت کودك سورث نحثیر کردن او را داشت و ثسمت عمده
دوره یا ساخنمان جاهعه ج اه فک کلید مپبپلید که اپن موضوع بمی از پایدهای ۳ 3 بل دربارهاش ظش له 1 9 سازمان بافنه پود که هرکسی فرحت داشث ۱
روف مها 9 اب 7۱ بهعلور کلی بود؛ ۳ اش ۱ یر از عرص تحفیر کند. مثاد اعتراف کرد 7 | درمفاه بالاثر با پالجی ر 7 / و ۱ ۱ ۷ ۱ نی بگر ید امن باك محعلوق گنامکار ك پ بهدنیا ۳ 7 شش را درنهار ۷ب ۳ 7 ۱ دایعا ۱۳۳۴ پیش / ۳9 | گناه کردهام:۰۰٩ من قح میب اچن هوع ددیین ونمام روز وهای زند ئیام ر و
۲ ی 4 ۰ ۱ " شئل خود تحثیر اردن 9 , کودك کوچهی بودم
دنم
که چهلور بگوبم» از نحفیرشدن نفرت داشت. نلورم ابند: که بایسد منفلورم اپست ۱ ۳ : ِ مر قابل تصور است. مثلا" اگر خودم را خیس مب ( ۳ تحمل میردبم عبر فا بل ِ امه قرمزری بدمن میپوشاندند که کار را لاه مور ی ی ۳ ۱۳ ت رنج هیپرد؟ ۵ که مه ازاین نحقیر بهشدت رئج هیپرد میباست تمام روز للم باشد ویادم هست ۵ من زاین انحشه قلم از اینگمار بر گمان به اینگمار بر گمان) 0 ۱ ۱ ات ۱ ۱ هر مهرد نقاضای عفو کننده دیگر اپن پود که بابد مدام درهرموردی 1 0 مر نهد قبول کند که اشتیاه ۳۳5 مد ۳ دید دران زمان هیچ پدر با مادری ار نبود فبول ار است؛ بلکه همیشه اين فرزند بود که گناهکار بود در برابر خداوند و در ۳
4 ۰ 1 که بضی از چیزهانی
وناچار بودم آنرا تحمل
هت که من ان بك موضوع اراحث
پدر ومادر وباید برای هرچیزی تفاضای بخثش میکرد. ۳
کلبه عفو وبخثش مدام برسر زبانم بود ومن چپ وراست داشتم تقاضای عذو وبخش میکردم وحنی درآن زمان اساس میکردیم که اینکار بیانداژه. تحفیر کننده است و در مدرسه هم برای هرکار کوچکی میباست جلوی تاد سرزنش شویم. من معتقدم که مراسم تحقیر» مراسم تحقیر متداول جامعه حنوز عم همان اندازه حسابشده است شاید آنقدر آشکار نباشد ولی نسبت بهپتجاه سال 3 ظربفتر ودفیقتر است.
بورن دونر (خارج از کادر) حتی درمحیط کار ٩
اینگبار برگبان : بله, در تمام جامعه فکر میکنم تمام رسوم تحقیر جامعه دقیفا" بههمان صورت گذشته است. این چیزی است که ما بهعلت تربیت خاصان درنهاد جامعه وارد کردهايم و بهصورت یکی از عناصر اساسی رفتار ما نسبت بهیکددیگر درآمدهاست. اینخیلی آشکار است. مثله" بچهها را درنظر همینکه بزحمت بتوانند روی پایشان بایستند همدیگر را تحقیر میکنند,
توشنه روی تصوبر : سیاست آمان هبتلری
«بورن دوثر» در مای درشت
«بورن دور » : آبا تصورمیکنید شرایط اقتصادی درایجاد شما درآن زندگی میکردید نقثی داشت؟ ۱ «ابنگمار بر گمان» درئمای درشت ایتگبار بر گبان : اوه من بهطر ژ وحشتنا کی ناوارد بودم د کلی ی بیخبر بودم, بادم هست که پدر وبرادرم خیلی درباره دمو کراس جرب مپزدنده و عقیده داشنند که سوسیال دمو کرراثها چیزی بیشاز يك "؟ اراذل و اوباش نبودند. من خودم دراینهورد عقیدهای نداشتم. بعد وقتی ۱ رف معلمین ما را چنین تربیث میکردند که تصور کنیم آلمان باك جاععه ای است وحوادث مهمی
ییاه
دارد در آن رم میدهد,
ورن دولر_ (بیرون ا کادر): حتی درمراحل اولید؟
ابتگبار بر گمان : پله» در اوایل دهه ۱۹۳۰ , من درآن زمان ۱۲ ۰ داشتم, ووفتی که -فکر میکنم در ۱۹۳4 بود بهآلمان رفتم درخانه يك کد ۱ ن خانوادهاش د رگیری سپاسي داشتید اقامت کردم. این يك ,اهوز بود,
«بورن دور » (خارج از کادر): این اولین سفز شما پسعارح بود؟
اشگبار بر گمان : بله» ابن اولین سفر من پهخارج بود. تسیب من شد اسش «هانس» بود پساژمان چوانان وابسته بود و ۳ ۱۵ منت واه( من بودند, هرچهار پسر خانواده به ساژمانی
بودند, خود کشیش بجای انجیل از «لبرده من» مطلب برای موعظه در ان روزها رژه رفش د«رطها بان به ا سطلاح مد روز بود,
ثه هبه اعشاء
سا له داش
ماهالی از آلمان ازی و «هپتر » هنگام رژه در