Cinema - Tehran International Film Festival (Nov 1975)

۱۳۳ ات زرا که داشتم میأن بش اجتماع ۳ نزن ۷۳ مد کلات آنها ّ درد میگر دم حتاسند هر ق, ز نف ی 1 نیااهانی از جزربره «فارو » پورن دوتر (خارج یلو( ]۳۵۵ آزم‌های دوروپرم پر ومندتر و دون مر از تسوبر): برجزیره «فارو * بر گمان فیلم «سندهارو» ( راخت تنها فیلمم از او که حاوی پیام‌های ۱ کی ساکتان این اچنماعی وسیاس صریح ویی‌پرده است» این فیلم تصویری از رن ي ن این س‌ 4 # شا ی کی 5 1 ۱ ۱ که درگ بهمورت غانه بر گدان درآسده است و با مرخواستی, رای جزبره است دیگ ۱ 7 درجزیره پایان مییا ید ایجاد تفییر و تون صحن‌هالی از «سندفارو» ِ ور گمان» (خارج از تصویر) : میگویند دموکزراسی به‌مفهوم برامرکا 2 3 ِ کی نگ که 1 ۱ ۳ ۱ کان دیا مر دم «فارو » چد تصو ری پن کلمه ندارند انها مانند سیازی ن ده و ۲ 1 ۱ عجی. 5 ۵ ,ی۲ ۲ ۳ یاک مناطق. ک‌جمحیت. ستتد خیلی حقوق اساسی ه از نعنر تین شهرهای 5 » مسا تِ؟ + بف نوم ی تن ٩‏ شب 1 و 1 یخی تیه سب ا م «فار » دمو گر اسی احتماعی بدین مفهوم خواهد بو ٩ ۱ ۲‏ ۰ 4 ۰ و واینگ ید اکس» بنواند مزرعه‌اش را پا اطینان و آسایش خیال ادازه 5 ‌ ۰ ۳ 1 بِِ ِ ۱ ۳ ۶ لور یو هاضون» پنئوا از ماخیگب ی بقدر کافی برای امین معاضي دز امس داشته باشد ۱ ِ «بنالارسون» بتواند اعتبا رکافی برای فرستادن شا گردانش بهدیدن ملاعلق دیگر و ۰ 1 ً ِ 1 1 اون ۱ وم» پتو نو پوس مه » بدون ترس از ان ۱ ۳ در کوداا ها پر اند جوانان «فارو » محار فم آه خه . «فار و 4 و نه فار وسو ند داشته ۳ بریجیتا » بتواند پسر کوچک ! روزها حانی ید خوردش. هر وب عرعصا که « ان سر ۱۵ ارامه ۳ ‌" ۱ ‌» 3 ورلر لارسون» بتواند محصو لاد قیه ی دفر و شاه وموررد. استشمار کن‌هام, | ارم ا, رگ شر کت« سار ی و8 نخیر ۳ ۱ ۱ ۲ مردم جزیره «ارو » بت شعبه فرعی پسمت اه بسا و ون اب 9 ۱ .۳ ان رش و وی دو از 0 یال سح سأکلین مناطت کم‌حمصت اغلب ساز مان بافته تست و تمیتو انئد صدایثان زندکیآنها خیلی بائین‌تر ازسطی زئدگکی ساکتین مراک صنعتی و برجمعیت است و اقدامات لازم برای تهبود وضع انان اين از دموکراسی همه ففط زا حله اه 3 رد مرحله معا لعه وبرزسی پیش یرود به‌نضر من اب و ِ ۱ ِ به نوش معامات سول بر سانند. سعنمم با برابرحقوق بسیار به‌دور است. ماهائی ا[جزبره «فارو» درژمان حاضر بورن دونر (خارج ازتصویر) : تصمیم «برکمان» برای‌اقامت در «فارو» مقدم برتصمیم بساختن فیلم دراین جزیره بوده. ازاین نظر از او مپرس چچیزی ز «فارو» بیش‌از همه اورا تحت تاثیر فرار داد. «اسنگبار ب رگمان» در تمای درشت اسنگنار ب رکنات : وقتی به فارو نقلمکان کردم سرعت کارم خود به‌خود. کاعش یافت. من مایل بودم بیشتر وقتم را درجزیره باشم ویتابراین ناچار بودم تئاتر دراماتيك به‌اجرای يك نمایشتامه درسال محدود سازم و ضمتاً ئ بیش از يك فیلم درسال نازم. توضیح مطلب کمی متکل است اما بهیاد دارم که کودکی بیار دوست داشتم واه بروم» بأهردم حرف یزنم» درباره چیزهای مختلف فکررکنم» از پنجره یعییرون نگام کنمء-یاران با متاظ اقا ۱ ۱۲۳ ین‌ورو آن‌ور پرسه بژنم ویازی کنم. حالا من توانته‌ام دویازه خودم را به‌آن نوع وضعیت روحی برساتم. بالین روحیه من‌همیثه باخود درازراش بودم» این ریتم شخصیت عن بود وعنوز هم حست. «بورن دونر» در نمای درشت به‌عبارت دیگر علاقه ندارید جای دیگری فیلم بازید؟ «اینگمار ب رگمان» در نمای درشت ۱ اینگبار ب رگمان : ی دیگر هم بی‌علاقه نیستم بسشرط آنکه بتوانم نوارهای تدوی .‏ یاخودم به‌جزیره بیاورم وانها را اینجا تدوی نکن ِ لورت دور : عاهای مستند از «اینگمار ب رگمان» » «اسون نيك‌وست»» «لبواو لمن»» «ارلاند جوزضسون» وعده‌ای دیگر هنگام ساختن فیلم «روبهرو» 1 محل : اسک وگاهلم ژوئن ۱۵۹۷۵ اینگمار ب رگمان (خارج از کادر ودر دالخل کادر)": متشکرم ۱ حالا بهتر است حمانجا که بودیم بایسیم» و الا فقط هی بل من‌دوست دارم دراین‌جزیره فیلم بسازم وضمناً پساختن . میگیربم. حالا ای کار را بالمام کرو انجام مدهم. بش قیم جلوتر ۷ کافی است. / 0 بورن دونر (خادت از کابر) : مصباحبه ما اقا ۳ با میکیره که او د رکار ساختن فیلم «روبهرو» است: 9 ۳ نم مرن پا مت است که هر ۱ ۱۳ او مبانند و اوآنها را میشناسد: ۳ آنها اورا میشناسند و اوانها د و ب رگمان (خارج از کادر ودد وا خیل کادر) : مواظطلب باش» طودی. ۱ ی ء همینطور؛ متأسفم» خیلی با دفت. فکر میکنم رام درستش ِ اب واینجوری حر کت کنید, که ابنجوری واینم ۳ ار آنها دور میشوند وبمد تو نزديا «ارلاند» بسح رکئت خانمه «اینگمار ب رگمان» (پشت دوربین) : فکر میکنم باپد کمی جلو کار یر دوه میکه است حرکت نگاهت دا دوباره تکرار کنی؟ مج بگذار بینم ۶ج خوست. ۰ لا رگاحت را تطییر بدهی: له ار لائد» بله» نب پائین نگاءکن وبعد به‌آن‌ست» همینعلور. بل می بمب بیافکی لا په‌آن سمث نگاه « اع :+ 9 9 پیدایش کردی «ار لا ند » به‌پا ین «لیو» برود. پعد «لیو »۰ نو نگا بهآ نکه د رکنار ثوست نگاه کن بله ۰.۰ 9 نوشنه روی تصوبر : سود «بورن دوثر» در نمای درشت بورن دوثر : اگرفارو را به‌عنوان قسمتی ازخاگ سوئد با گفت که شما از نظر روحی به‌نحوی بسوئد واپسته هس ۰ «)بتگبار بر گمان» در مای درشت بورن دوثر (خارج از کادر): دارم به‌محیطهای فکر میکنم. آیا اٍبن نوعی عشق نسبت به‌سوئد است؟ . «اینگمار بر گمان» در نمای درشت ژ اینگمار برگمان : من درکشورهای اروپائی ابتالیا لذت هیبرم. اما بحز سوئد ننها جائی در دنیا. کنمه اینجاسته والیه واعی امک کر ۶ ۱ اینست که من مثل پدرم هستم» متعلق به‌يك خائوا بزرگ من آدم فاسدی ازآب درامد برای اینکه پا بیقراری روح وذوق هنری را به‌ارث : گفت: میدانید که در زمان امیر اد وهی 0 «اینگمار بر گمان» گرفنه شود.