We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
نی فبلیم 6 سبلو افبلم (رم)
سوفیئدیپ (پارپبس)
۰ فیلمنا» : میکل آنجلو آثئولبولی ؛ فیلمبردار : جائیدی والزو
۱ از موسیفیمشن؛ جر جب و گاز لینی
۲۱ ۱ ۱
بازبگران : ژان سورو » مارچلو ماستروبانی » مولبکاوثی » بر اردو وبکی .
سیاه وسفید -۱۳۲ دفیثه
۳۵ مسلمتر ی بك فیلم آنتونیونی بدون توجه بهآثار قبلیو هیده 0 امکانپذبر نیست . زیراکه هريك ازاین فیلمها
۵ از هسیر ثابت ومعین بیشر فت و نحو 1 فحری واستیلستیات
گفتگو درباره
فقط مر حلهاء ُ مه
هنرمند را --که هربار عمق بیشتری به تهای همستی رش
كت ر رب ر
میبخشد شکیل میدهد .
به این ترنیب برای درك هرچه پیشتر هرفیلم انتونیونی رجوع به لااقل يكك فیلم قبلی ضروری پنظرمیرسد » واین بخصوص درمورد سه دا 5 لصادقاست. ده بگفته یخو داوار 9 دانس در مجمو ع با« تربلوژی» : حادثه س شب کسوف ۰
دج 6
جو د صبا ور ند
ح آرشیتکث جوالی بنام ساندرو
( کابربله فرزنی) باتفای معشوقهاش آنا (لناماساری) که دختری بسپاز
نفربحی و پاجهعیازثر ونمندان بپك سفرثاستالی
بجزیرهای میروند. آنا » که به دوام احساساث عاشقاله خودش وسانبرو
مینان ندارد » دراین جزیره نایدید میشود . کوششهای بسپار برای
۳ اما در گیرودار جستجو » بپن ساندرو
د کلادیا (مونیکاوینی) که رفیننه آناست ماجرائی اشفا وجو ۳
که اینده "۱ قسر اشرافی دعوث شدهاند کلادیا عاشق جدیدش را
«ش بك زن هرجالی(دومينياك بلانشار) غافلگیرمیگند بدلبال اون
ماندرو میگربد و کلادپا دست خودرا علاعت هس سس برسر او مینهد . فیلم پاپان میپایل ؛
طرح کلی «شب» اینست : نوپسنده جوالی بام و وا 9و
انی) وهمسرش لبدبا (ژان مورو) که سالهان درازاست
۱ ازدهاج کردهاند » به ملافات دوست ادیشان توماسو ( 3311
با میروندکه درپیمارستان درب ۱ 9و ۱۳۵۲ . دراین بیمارستان
۵ دختركك بیمار خودرا
راه پا «نمفومان ن» فرار میگیرنه.
+ مبکند اما پرستاران بموقع سر هیرسن3
کلی « حادثه » اپنست ؛
۱ ۱۳
۱ ۱ رن ۸ » بساساست بابكث کشتی
به ششجه نهر رسد ۰
حعله شر ما[
جووانی وهمسرش به بك کو کنیل که بافتخعار انتشار کتاپ جدید جووانی برپا شده میروند. لهدپا اپن مهمانی را بیخبر ترك میکند ودر خیا بانهای شهر (مپلان) ببهدف بگردش میپردازد . سرانجام به مکالی میرسدکه روزی شاهد دورهی پرحرارت عشق او وجووانی بوده است . به خانه برمیگردد واستحمام مپکند. جووانی اورا نظاره میکند اما واضح اس که دیگر هیچ کثش جسمانی نسبت به همسرش درخود نمییاپد,
زوج به کابارهای میرروند وشاهد پاث نماپش شهوانی هستند , اما فقط احساس بیحوسلگی وبلانکلیفی میکنند.
شب دروبلا وباغ مجلل پك کارخانهدار مپلپاردر میلانی شیافتی برپاست که جووانی ولیدبا هم در آن شر کث دارند. درابن ضیافت توجه جووانی خبلی زود به دخثر ساحبخانه » والنثبنا (مونیکاوبتی) معطوف میشودکه زیبا , با هوش وظاهراً با نشاط است . ازطرف دیگر جوانی زیبا وثرونمند با لیدبا اشنا مپشود , اما سرانجام لیدیا دست رد برسینه جوان خوشبرخورد مپگذارد .
پدر والنتینا بهجووانی پیشنهاد میکن که دراداره روابط عمومی کارخانههای او کار کند. جووانی میگویدکه دراپنباره تصمیم خواهد گرفت وباز پسراغ والنتینا مپرود .
ازوبلا لیدپا به بیمارسنان تلفن مپکند ومپفهمددکه نوماسو عرده است . خبرهر گ این مرد روشبین اورا بشدت منقلب میکند ,
لیدبا به جستجوی شوهرشمیپردازه وجووانی ناچار ازوالنتینا جدا هیشو ۵ 1
بهنگام سحر مهمانی تفریباً پاپان یافته و زن و شوهر درباغ ندها هسندد. لهدپا پك نامهی عاشفانه از کیفش بیرون میآورد وبرای جووالی میخواند. شوهرمپپرس د که چهکسی اين نامه را نوشته ؟ جواپ میشنود که «لو ٩۱
جووالی مبکوشد که با همسرش همآغوش شود , اما ژن بیوقفه
لعطفاً ورق بز نید
8 ان