Cinema - Tehran International Film Festival (Dec 1975)

اشان به عکس‌های خانوادگی می‌ما ابش واطمیتائی موقتی برای تروفو فر م می کند ۰ اعمییت این میل او بوسیله تاکن وی حمله : «والدین تو مارا دعوت و ببان شده است. فیلم ازطرفی به جدائ ی کار گردان در لحظه اوه ۳۳ ؟ ۳ در ره 1 5 تم پر ی ودر نس ‌پدر انه اونس نا دید هی لد بذدین ریب متوجه مفهوم استعاری سمعاث کار گر دان و رجعت بگذشته‌هاء ی معمائی ومکرز فیلم به تنها دزدی بچه‌ای که عکس‌های فیلم (همشهری کین) را از بیرون سیئما برمی‌دارد یش درسکوت فرار می کند , می‌شویم . ( که فصلی از فیلم چهارصد شر به راکه‌بر اساس‌واقعه‌ای از زندگی واقعی تروفو ساخته شده بخاطر مي‌آور د( وقنی سورن در صحنه‌ای از فیلمبرداری | بخا طر آوره ومی بر سد ممکن است بجای جمللاتش را با تا کید دراماتیاك تروفوی کار گرد نمی تو اند حیللا نشر اعداد برشمارد 6 ان دائماً دلداز بر مهبم ثیست, فر با" سورن نمی‌تواند بفهمد آادی متصدی گر یم اس مید‌هد که مو ضوع اهللا یا بك ستاره سینما که نقش پیش‌خدمت را درفیلم بازی م ید ( که در واقم او هردو این‌هاست.) این فصل از نظر معنی چند جهت دارد : اول » ۳ ۱ گیر است . تشربح دقیق وواقعی نحوه خندهداز و کار تروفو است ورفتار سنجیده‌اش ب بازیخر ن‌ و همدردی اودا با آن‌ها نشان میدهد . ازطرفی این فصل سرد رکمی میان واقعیت وخیال راکه رتمام لحظات فیلم دیده میشود نیز بیان میکند. طنین دیگری زاین فیلم واز سایر فلم‌های روفو به شوخی با 7 9 آ لمُونس ؛ 2۳ زن‌ها موجای ۰ ۰ ۳۳ جوابهای طنز آلود ومبهم به اين سئوال ازقبیل: « نه فقط و ستند.» تا «نه‌فقط پاهایشان جادوئی است .» فرق می‌کند . تااینکه جولی‌به] لفونس جواب میدهد: «دم یا جادوئی است يا جادوئی نیست» وسپس شب را نظیرخانم تابار وعشق کوتاهش‌درفیلم بوسه‌های‌دزدیده شده با[ لفونس می‌گذراند . ظرافت وشرمی که در رداعت این تسا دب ۱,۵۸ ۴۳۳ سایر ملاقات‌هات عاشقانه فراوان‌فیلم تضادفراواق دارد. شخصیت! لفونس دراین‌فیلم ادامه شخصیت «آنتوان دوانل» ازفیلم کانون زناشوئی است . دوست دخترآ لفونس . لیلیان‌ که اورا بخاطر ك بدل سینمائی رها می‌کند » اورا پطور معنی‌داری توصیف هی حنل؟ ببان شده سس «بچه دمدمی ولوسی‌است که هیچ وقت مرد نمی‌شود . کسی که میخواهد همسر » معشوقه » پرستار وخواهسر کوچکش را درباك زن پیدا کند .» طنینی از« کردبادهای زند گی» ۰ ترانه‌ای که کاترین درفیلم ژول‌وژیم میخواند وهشداری ازم رگ الکساندر دراین گفته سورن نهفته است : «فر انوا تروفو» (به نقش کار گردان) و «ژاکلین بیسه» در لمالی از فبلم «شب آبر بکالی» «زندگی ما مسخ ره است / ما یکدپگر را می‌بينيم » باهم کار می‌کنيم » عشفبازی می‌کنیم و بعد بنگ ؛ او دیگر ثست 4۰ پشیمانی جولی ازاینکه آلفونس ماجرای رابطه‌اشان را به شوهرش اطلاع داده و گفته‌است که وی‌ازآ نجاکه زندگی‌تنفرانگیزاست میخواهد تنها زندگی‌کند » سایه غمی برفیلم می‌انداژد , خوش‌ببنی ناپیدای لحظه سازش مجدد ژولی با شوهرش به خوبی توسط تروفو که درپی تهبه مکالمات صحنه برای نوشتن سار بوی سحنه‌های روز بعد است ؛ درصحنه منعکسس شده‌است , وقثی آلفونس در کنار ورشمع » دماغ ژولی را امس می کند وبه او اطمینان میدهد که «زندگسی تنفر انگیز نپست» خبر خر دکننده مر دربكك تصادف انومبیل به‌آن‌ها" این‌حوادث مثل همیشه خانمه فیلم اورائحت‌الشعاع فرا سعی می‌کندکه موقعیت سحنه ۱ فیلم با فیلمبرداری صحنه‌ایکه درآن آلفوس به بدل الکساندر ازپشت شليك م یکند به ائمام می‌رسد (اين صحنه فیلم به پیانیست تبرانداژی کنید را بخاطرمیآورد ) دراین‌سحنه نیز اسلحه میان ربزش برف شليك مشود با ابن فرق ی که دراین صحنه برف توسط ماشینابجاه شده تا ربشم سریع موزبك , سحنه را همراهیکند . آد ی که با مردهای فراوانی درزندگی آشنا شده و ازاعضاء گروه فیلمبر دار یکه با" زندگی آنشنا شده ازدواجتان را