Cinema - Tehran International Film Festival (March 1976)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

آلبرتو موراویا: فیلد چبر روسن تر التمتت ياك تماشاچی هو شمند چگونه مبتواند ازمیان صدها فیلم در انتخاب کردن دچار اشتباه نشود ؟ از طریق کدام روش فرهنگی و روانکاوی میتو ان افکار کار فردان با مولف را درگ کرد؟ آلبر تو موراویا دراین گفتگوی و سئوالها پاسخ میدهد . ترجمه هو شنک بهار لو ۰ ی آلبرتو موراوبا من زیاد به سینما میروم و عقیده دارم که هرتماشاچی معمولی سینما هم باید مثل من زیاد به سپنما برود واز دیدن فیلم لذت ببرد . سینما تنها وسیله‌ای است کته میتواند ساعات نو دفایی لکد زا برطرف کند . حالا ببینیم چطور میتوان ملال رات زا برطرف کرد واز تماشای فیلم لذت دراد من هنوزباندازه کافی آدم صاف و ساده‌ای باقی مانده‌ام که بتوانم خودرا با ماجرای فیلم البته در صورتیکه جالب باشد تطبيق‌دهم. ولی اگر داستان فیلم آنطور که باپد جالب نباشد کافیست نسبت به شیوه‌ای‌که کارگردان توانسته (دلی خویش زا از اب یرون نکشد , به فیلم علاقمند شویم وبه آن توجه کنیم که اينهم برای خودش داستانی اشت 3 مثلا" سکانس نهائی ۰ آخرین فیلم «آنتونیونی» را درنظر بگیرید » کار گردان بك انفاق ساده بسیار نا گوار وخارق‌العاده یعنی مکی را از طریق يك رشته حوادث پیش‌پا افتاده و معمولی .که در میدان ی دهکد» کوچك اسپانیائی رخ میدهد» به‌ما معرفی میکند. دراینجا رابطه کار گردان با واقعیت » با افکار وایده های سینمائی‌اش بیشتر از خود فیلم اهمیت ستوال بنابراین اولین برخورد و آشنائی تماشاچی با فیلم » بطور اعم » برخوردی سیار ساده و مستتيم است . آلبر تو موراوبا در لحظه‌ای که‌وارد سالن سینما میشوم احساس میکنم که روحاً خودم را دراختیار چیزی میگذارم ۰ این‌شبیه همان حالتی است که پشت میزم مینشیم میخواهم چیزی بنویسم . حالا ببینیم بهترین وضعیت و حالت برای خوب نوشتن چیست . باید که «من» را از میان برداشت وبگذاريم که «نامن» خودش را جلوه‌گر سازد ونشان دهد . بعبارت دیگر باید آنچه را که «رایش» ِ ۴ نامش را «زره شخصبت » گذاشته » از بین برد .. پاید ثمام موانع » سوء ظن‌ها و پیش‌داوری‌هائی | را که درمن وجود داشته است ازمیان برداشت... دريك چنین حال وهوائی است که قبل ازشروع | بنوشتن » به | نجه «الهام» میخوانیمش » دست ميياييم و همین حالت است که مارا دربهترین, وضعیت روحی قرار میدهد تا فیلمی را تماشا که ّ ۱ ستوال -خوب , بعد از گذراندن این دوره » چه انفافی مبافتد ؟ ۰ آلبر تو موراویا هريك از تماشاچی‌ها چمدانی از فرهنگ ودانش با خودش بهمراه دارد . تماشای فیلم بابد به راحتی روی ابن