Cinema - Tehran International Film Festival (Aug-Sept 1976)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

می‌خواهد با آموزش شکار برپشت زین جوانان را جنگجو سازد . لام که طبیعتی صلح‌جو وآرام دارد فقط بدنبال گاوهایش هست تا روزیکه زنش بخاطر اینکه | لام بجنگ نرفته است اورا تحقیر می‌کند. پسرش موسی هفت ساله هم به پدرش فشار می‌آورد : «دوستام مسخره می‌کنن» . لام تصمیم می‌گیرد بطرف جنوب بطرف گورونسی به باباتو برود . لام و داموره غرق در رنگهای جادویی ولباسی رزم همراه دوخدمتکار خود تالو و تته نیجررا ترك می کنند. درمرز نگهبان مرز نیز به‌آنها می‌پیوندد. يك شکارچ ی که هرگز جنگ ندیده است . ۰ با رسیدن به اردوی باباتو داوطلب میشوند که همراه جنکجو «کازاری» به عملیات جنگی‌بعدی بروند. دهکده‌ای فتح ميشود . تالو زخمی مشود . رهبردهکده. کشته میشود » تبری به چشم گازاری می‌خورد وگازاری نیز میمیرد . داموره که بخاطر دختر رهبسر دهکده جنگیده است » دهکده را باتش می‌کشد و اسرا را براه می‌اندازد . در اردوی باباتو شادی پیروزی وحزن مرگ گازاری‌ست . اسپران شجاعتر به ارتش باباتو پذیرفته میشوند. دیگران‌را تبعیدمی کنند پا می‌فروشند. «دی‌یاما» دختر رئیس دهکده به سلك زنان داموره درمی‌آید. وبعد ازمراسم مذهبی تدفین گازاری» داموره رهبرجنگ میشود . بعد ازسه سال » لام نیز بنوبه خود به این بازی ظالمانه کشیده میشود و زنی را برای خود به اسیری میگیرد : مارایام (مریم). «دی‌یاما» ازداموره آبستن است . «مارایام» نیز می‌خواهد بچه‌دار شود که يك پیشگو وفالگیر که پس‌از بك دوری هفت ساله باز گشته است دره‌قابل‌گرفتن يك اسر حاضر است سه زنهار و پرهیز به اسیردهن‌ده "بیاموزد . لام علیرغم مسخره واستهزاء جنگجویان‌دیگر «مارایام» را به فالگیر می‌دهد ودرمقابل این اندرزها را م ی گیرد : هنگام غروب بیش ازيك دهکده پیش نرو هرگز ازرودخانه درحال مد عبور مکن . اگردرشب خشمگینی‌برای‌مقابله تاصبح صبر کن. درست در لحظه‌ای که «مارایام» می‌خواهد خودرا بخاطر لام بکشد معلوم میگردددکه فالگیر وپیشکو اورا آزاد ساخته است . «مارایام» آزاد است اما لام آورا برای هميشه ازدست داده‌است . لام تصمیم میگیرد بدون هیچ چیز به سرزمین خود برگردد . نمائی ازفیلم «دستیار» اثر «توماس کورفر» سوئیس ۰ 1 ك 5 رود نیجرزندگی می‌کنند » شکار چی‌و چوپان‌اند. داموره دربین راه او با مصطفی تاجر که با کاروان خران واسیران خود حرکت می‌کند آشنا میشود . مصطفی که نمی‌خواهد شب را دردهکده‌ای توقف کند شب هنگام بوسیله شیری دریده میشود . لام وارث مال واسیران او میگردد . داموره با جنگجویان واسپران خود به او زنهار لام غرق میشود . لام رفیقش را ازدست داده است اما مایملك داموره به او میرسد . لام «دی‌یاما» را به خدمتکارش تالو می‌بخشد. وقتیکه لام با شکارچی مرزبان خداحافظی میکند تصمیم میگیرد علت واقعی مرک داموره را فاش نسازد . «همه‌ی ما دروغگو و ترسو هستیم » بله این راز ماست .» کاروان درغروبی به جزیره فیر گون میرسد. لام وتالو مشکوكٌ ازسکوت دهکده در کنار رودخانه اردو می‌زنند وشب هنگام برای کسب خبر پنهانی به دهکده می‌روند. آندو مردی را می‌بینند که در کنارزن لام خواپیده‌است . لام می‌خواهد اورا بکشد که سومین زنهار پیشگو را بخاطر می‌آورد وبه آردو برمیگردد وتا صبح برای مقابله صبر می کند. روز بعد علیرغم اشکهای هر داموره با زگشت ‏ باشکوه وپیروزمندانه‌ای به دهکده است . لام به خانه خود میرود وهسرش به او خوش‌آمد می‌گوید آنچنان که هیچ اتفاقی نیفناده است . اما بعد مردی از کلبه خارج. میشود . لام آماده است تا اورا بکشد که زنش میگوید «پسرت را نمی‌شناسی » هشت سال استکه رفته‌ای» ۰ لام میکوید «شکرخدا این‌زنهارسوم است» . بعد پسرش را بطرف میدان دهکده می‌برد تا ماجرای مرگ داموره را برای بزرگان محل با زگ کند ودرعین حال پسرشرا ترغیب می کند تا مثل اوباشد ورفتار کند. اما ناگهان آرامش سابقی خودرا بخاطر می‌آورد » به طبیعت خود می‌اندیشد که اينك پست شده است . به تمام ثروتی که نمی‌داند باآن < چکا رکند » به پسرش که قادر نیست حکایت واقعی 1 بهترین رفیقش » داموره را باو بکوید» . ۰ آقای پازولبنی مرحومغ حتی از بقیه و بقایای همکاران دو سه متر آنطرفتر پرید واین اواخر مدعی نوعی سالاد و کف‌بینی شدند ازطریق بازسازی سینمایی قصص د کامرون» کانتتبوری وهزارویکشب برای رسیدن به مردم‌شناسی تاریخی واجتماعی ورفتاری و کرداری وتعمیم آن تا اجتماع وجامعه معاصردرفضای جغرافیایی باصطلاح این قصص , که خدا عالم است وهمین خدا اورا بیامرزاد . آنها که می‌خواهند بگویند من توی سر «مال» می‌زنم فقط به‌يک اشاره باصطلاح علمی‌و نار بخی | این بنده وجه‌کنند. هم ارزگیری فضای ار و باشد. من ازهمان وقتی که بمنظور یمن و «صاحارا» دلم به تاپو توپ افناد که اینها با ۱ اجتماعی یمن یعنی آنچه که ازمعماری تار هنوز بافی است با فضای اصفهانی بازهم از ازمعماری تاریخی این شهر بافی است برای ار وحدت زمانی وبالطبع اجتماعی قصص هزارویع چقدر حاکی ازبینش عمیق مردم‌شناسی تاریخی چقدر دال برمعرفت تاریخ مردم‌شناسی . حالا نو ژان‌روش است با فیلمی که ازطریق بازسازی باصو قصه‌های اصیل » قصد روایت » مشاهده وضبط در نخوردگی‌ها واصالت‌های بدوی, بیابانی و کاملا" به محیط را دارد ودرحالیکه می‌خواهد فیلم سین باشد بازیگران نیمه حرفه‌ای وغیرحرفه‌ای » آدمم بومی را وامیدارد که «ادای» قصه را در بیاور ند آن نشان بدهد کاسه دوغ را چه جوری دورمیگرداز انتولوژی و انتوگرافی . . . شناسی و .۰ . نگاری که ژان‌روش درسینما ‌آن دخیل پسته 9 توسل به‌آن مرتباً درتأکید وتأییدخواهی اسنادی‌خور در کار مستند است » مقوله‌اپست محترم وصاحب ‏ ودرسینما هم البته که جای آن نه چندان پراست وس الحق که می‌تواند خدمتگزار صادقی هم درمرد‌شنانه باشد وهم درمردم‌نگاری » اما این ملغمه‌ی دابا حیران وسرگردان است نه جداً چشم به علم و ۰ شناسی ۰۰ . نکارزی دارد ونه می‌تواند «سینما . . شناسی . ۰ . نگاری‌ها فرنگی سینماچی جوا و توی هندوچین وچین وهند و «ایصفاهان) . شناسی . . . به نگاری بکار پرداخت آنهم با دوربین و گاهی پروژ کتور وترا واین آت وآشغالها که کدخدای آبادی را رم ه چه رسد به الاغ ده.. این دستکاری همیشه مردم را ازحر کات و کلماد 1 طبیعیشان دور می‌کند » از کار روزمره بازمیدارهم خودشان را زندگیشان را حرکاتشان را کلماتشان ر: برای این‌گروه میسپونری جدید «درست» می‌کنند |), رنک می کنند » بزلگ می کنند ومسخره بازی درمی‌آورا ۲ وضبط این شکل مصنوعی غیروافعی بخاطر این کود ی وان کوشه ناخودا گاه که دوربین بی‌تفعر مشغول 1 کردن است میشود دکومانتر اتنوگرافيك . اما بدبخنا( ی زعدان فیامهای ازاین دست آنقدر کم ومحدود است ۱ زمینه‌های کار هرروز آنقدر محدود ومحدودترمیشود! باید شا کر این کوشش‌های بدرستی هدایت نشده و باعه زمینه‌ای از ِ مج چم ری 30 نس ۲[