Cinema - Tehran International Film Festival (Nov 1976)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

معتقدم درسینما تنها واقعیت باید مطرح شود . درزندگی می‌نوان متقلب |ودروغگو بود » ولی نه درسینما . فیلم يك کار گردان به يك انسان برهنه می‌ماند. هیچ چیزرا نمی‌توان مخفی نگاه داشت . من درفيلمهايم ناگزیر ازصداقت هستم . زمانی که به رم آمدم » سینما وضعی متفاوت داشت . دربسیاری فیلمهای امریکاتی روزنامه‌نگارانی را می‌دیدم که نمونه انسان‌های جذاب وفریبنده بودند .. عنوان فیلمها را بخاطر ندارم . بهرحال بیست‌وپنج سال ازآن زمان گذشته است . بای بگویم که طرز زندگی » پوشالد وحرکات همان روزنامه‌نگاران طوری مجذوبم ساخت که به جرگه آنان پیوستم . مثلا" شیفنه کلاه شاپویشان بودم که بطرزی خاص. روی سر قرار می‌گرفت . فیلمنامه‌های بیشماری نوشتم که کمو بیش همه آنها ساخته شدند . زمینه تمام آنها کمدی رمانتياك بود . بعدازجنک «روسلینی» را شناختم ودرساختن «رم شهر بیدفاع» و «پائیزا» با او همکاری داشتم وتازه دران زمان فهمیدم وق شف کرد ) که ار تن ها رم توان مباقی خی را فراع (قسمتی ازمصاحبه با : گیدتون باکمن صصحصط»‌دظ میلان ۱۵۲۱) همه چیز را خودم ابداع کردم : دلتنگی‌ها خوابها وخاطرات . که بتوانم همه اینهارا تعریف کنم . من شیفته وجود تحرك دراطراف خود هستم وشاید بهمین دلیل است که به سینما پرداخته‌ام . سینما برای من بهانه‌ای است که بتوانم بسیاری چیزها را از رخوت سکون رهائی بخشم . ۱ (ازمجله «ارك» 1۵۲6 شماره 4۵ ۱۵۷۱) سینما ازسیاری جهات به سيرك می‌ماند. این امکان وجود داشت که اگر سینماتی در کار نبود ومن روسلینی را نمی‌شناختم » واگر سپرك بعنوان نوعی واقعه هنری روز موجودیت خودرا حفظ می‌کرد » مدیریت يك سپرك بزرگ را بعهده می‌گرفتم » زبرا معتقدم که سپرك نیز امتزاجی ازتكنيك » دقت وبدیهه سازی‌است. درسيرك عواملی بسیار دور ازخلاقیت انسانی نیز وجود دارندکه بهانه‌ای برای زندگی بدست می‌دهند. زرافه‌ها فیلها اسبها وببرها نه فقط انسان را ازقیدو پندهاثی که يك نویسنده یا نقاش برای خلق بدان دچارند » می‌رهانند » بلکه اورا درحرکت وبدیهه سازی غرق خواهند ساخت . این است مفهوم عمیق نمایش سیرك که با مطرح ساختن عواملی چون نیرو وشجاعت خودرا به دنیای سینما نزديك می‌سازد . درواقع فیلسازی چیست ؟ بگمان من منظم ساختن فانتزیها وبیان دقیق آنها بطریقی آگاهانه , جواب هاسبی است . گذشته ازآنچه گفتم ء لحظه‌ای که تهیه يك فیلم آغاز می‌شود » زندگی, فشرده گروه باهم » ملاقاتها انتخاب فضا ومکانی که داستان فیلم درآن خواهد گذشت » هیجان‌انگیز وانرژی‌بخش است . عناوین وانیکت‌ها را باید روی چمدان سفر چسباند » چون درهنرمفهوم وجا ندارند . لحظه‌ای می‌رسد که باید دانست راوی حقیقت صلاحیت شرح وتفصیل وترجمه حقیقت را دارد پا نه . زیرا درصورت عدم صلاحیت » کار ازآغاز بیهوده خواهد بود . شاید بخاطر همین عقیده است که درهمه حال گرمترین وخالصانه‌ترین اناسات واحترام خودرا به اینگمار برگمن نشارکردهام . بنظرمن برگین یکی از نادرترین مثالهای زنده هنرمندی است که لفظ نمایش دراو مستتر است . او نیز تأکید می‌کند که کاررگیری ازهرچیز برای خلق اثری هنری روا ومجاز است . احساس وحرارت ومخصوصاً روش او دربیان هنر همان است که درخور مرد صحنه است » یعنی مجموعه‌ای ازجادو » شعبده‌بازی » رسالت » دلقك بازی » دستفروشی وخطابت . اینها هستند عواملی که صحنه را می‌سازند. (ازمصاحبه‌ای با رادیو تلویزیون بلژيك برو کسل ۱۵۲۳) 3 [ من نمیخواهم چیزی را ثابت‌کنم . ولی می‌توانم بگویم که درصورت عدم امکان ساختن فیلم » قادر به ادامه زندگی‌نیستم . ازاینکه فیلمهای‌بیشتری‌نساخته‌ام متأسفم . می‌خواستم همه کار کرده باشم : فیلم‌های مستند » تبلیغاتی برنامه برای 8 ردان ماجرای خیمه شب‌بازی درپار کها . (ا زمجله آرد شماره 4۵ ۱۵۷۱) يک دوران کود کی يك شخصیت . 1 1 ۰ 4 فلسفه : من شیفته ترتیب ونظام کار گروهی ونوعی هم‌زیستی هستم که سینما قادر به عرضه آن است . من هرگونه جستجوئی راکه بتواند انسان را بخود وبدیگران " وبه اسرار زندگی نزديكك سازد » نوعی جستجوی روحانی و پمعنی‌واقعی کلمه مذهبی می‌دانم . تصور می‌کنم این فلسفه من باشد. من بعه‌انگونه وبهمان سادگی که باه‌ردم صحبت می کنم فیلم می‌سازم » درست همانگونه که با يك دوست » پاک دختر با يك | کشیش صحبت می کنم . تنها فلسفه‌ای که" ,می‌توان درآثارم یافت عدم 9 فلسفه | 1 کادميک ورسمی است . ۱ درسینما مانند زئدگی روزمره باید ۳ را ۳ داشت ومورد مصرف خود ودیگران درجامعه را بخوبی شناخت . (مصاحبه با با کمن صصحصطم‌دظ ۱۵۲۱) ۲ 3 ۰ ۰ نثورنالیزم : .. از اولین کسانی‌بودم که برای فیلم‌های نثورثالیستی‌می‌نوشتم وتصورمی کنم | که علی‌رغم اعتقاد بسیاری درابتالیا » اکثر آثارم بگونه‌ای نقورگالیستی هستند. این مبحث طولانی!ست نثورثالیزم بتصور من نوعی دید بسائل دور ازه رگونه پیش‌داوری وقضاوت فرضی‌است که طبیعتاً منجر به‌آزاد ساختن‌خود از بسیاری قیود می‌شود . خلاصه آن چنین می‌شود : واقعیات را بدون تصورات واهی درمتابل خود ودیگران قراردادن . درنتیجه احساس ومفهوم واقعیت نهان خواهد شد » که البته درپایان به يك تفسیرمنطقی نیاز خواهد داشت . واضح است که درایتالیای بعد ازجنگ هراتفاقی برایمان تازگی داشت . کشور تماما وبران شده بود ويك نگاه به اطراف برای‌گفتن خیلی چیزها کفایت می کرد . مدت‌کوتاهی بعد منتقدین چپ گرا با مطالعه وضع استثناتی وناخواسته کشور ومردم باین نتیحه رسیدند که تنها راه سینما می‌توانست حوادثی باشد که دراطراف مردم بوقوع پیوسته . ۱ ولی اين عقیده ازنقطه نظر هنر برایم قابل قبول نیست » چون مهمترین مسئله اینست که دريابیم » کیست که واقعیت را آنچنانکه هست می‌شناسد. معتقدم که مهمترین کار شناخت ریشه مسائل ووقایع ودرنتیجه نمایش گوهر و ذات آن است . ازخود می‌پرسم : چرا مردم باید بدیدن فیلمی روندکه وقایع را با دیدی خشك وسرد نگریسته است ؟ آپا يك راهپیماثی نشاطانگیز بهترنیست ؟ تکرار می‌کنم که نگورئالیزم با صداقت نگریستن به واقعیات است » ولی نه فقط ازدیدی سیاسی , اجتماعی , بلکه با دیدی منطقی توأم با احساس ۰ نثورگالیزم تنها محتوای سیاسی اجتماعی یاک فیلم نیست » بلکه طریقه مطرح کردن آن نیز اهمیت بسیار دارد» زیرا اگر فقط محتوای سیاسی اجتماعی نثورئالیزم را مورد توجه قرار دهیم ؛ درواقع قربانی يت نوع تبلیغات شده‌ایم . عده‌ای مرا به خیانت به مکتب نئورئالیزم متهم کردند و گفتندکه آثارم خیلی شخصی است ء درصورتی که من هنوز خودرا به ساختمان نتورثالیزم وابسته می‌دانم . زمانی که ماجرای شخصی را با زگو می‌کنم » سعی دارم با ز گو کننده يت واقعیت باشم . ۱ (مصاحبه با با کمن صصحصسطعدظ ۱۹۲۱)