We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
آسان است که بگوئیم نماشاگران ما » که ازمسیر پیشرفتهای جدید ونوپردازیهای سینما بکنار بودهاند » برای مشاهده اثری که نسبت بهمه قواعد کهنه وبازاری عدم اطاعت میورزد» وشباهتهای چندانی با نچه جماعت بعنوان سینما میشناس ندارد » فاقد آمادگی ذهنی لازم
بودند. میدانیم که سینمای قدیمی ء که درچنگال يكک
میراث نثاتری مدتها اسپربوده » تماشاگررا به فیلمهاتی عادت داده که درآنها حوادث بسرعت » دريك مسر باصطلاح منطقی ومطملناً تصنعی » پیش میرفته » بهاین ترتیب که مثلا" آدم داستان دروضعیت خاصی قرار میگرفته , که بدنبالخود وضعیت دیگریرا میکشانده » وبدینسان هرصحنه نتیجه وحاصلی ازصحنه قبل بوده » تا سرانجام اثر به فرجام خود میرسیده است . اما فلینی در «زندگی شیرین» چنین نحوه بیانی راکه مسلمً کمترین شباهتی با زندگی » آنطو رکه هست ندارد بکار نمیبرد . برعکس ۰ فیلم او يك سلسله حوادث وصحنههای مجزا » یکی بدنبال دیگری » عرضه میکند بدون آنکه ارتباط وهمآهنگی کاملی بین این صحنهها مشهود باش ... چرا ؟ ِ
فلینی میگوید : «اين فیلم ادعای آن نداردکه
يك سند رسواثی » یا بیلان يك جامعه ؛ پا مدافعهای
برایاینچیز يا آن چیزباش. فیلمیاست که حدا کثرپردنیائی بیمار حرارت سنج مینهد. دنیاتی که بوضوح تب دارد . اما اگر درآغاز فیلم جیوه » مثلا" » چهل درجه را نشان میدهد » درپایان هم ء باز» حرارت چهل درجه است . هیچ چیز دگرگون نشده . زندگی شیرین ادامه دارد . آدمها هم به همه کارهایشان » درست مثل مواقعی که منتظررچیزی هستند» ادامه میدهند. اما منتظر چه چیز؟ کسیچه میداند! شاید يك معجزه » یا جنگ » پا بشقابهای پرنده » یا مریخیها ؟۱»
پس فیلم داستان هیچ پیشرفت » سهل است » هیچ دگرگونی نیست . هرصحنه آغاز وپایان معین خودش را دارد بعلاوه » دنیای «زندگی شیرین» » دنیائی همآهنگ ومنظم نیست » بلکه محیط پرآشوب » پرسرو صدا ودرهم ریختهایاست که درآن همه ارزشها» وهمه نظمهای روز استحکام واعتبار خودرا ازدست دادهاند.
گفتتیاست که بسیاری ازعناصر «زندگی شیرین»» حتی جدا ازفیلم ء اهمیت ومفهوم خودرا حفظ میکنند. با اینحال درهمه آنها وحدت فکر والهام متجلی است . مثلا" درتقرید" تمام سکانسهای فیلم مشاهده میشود که حادثه سرشب جریان مییابد » نیمه شب باوج خود میرسد » ودراوائل صبح پایان میپذیرد . هرسحر » نتیجهای موقتی ومحزون برای پایکوبیهای شبانه بارمغان میآورد ج
این شیوهی خاص ساختمانی آنچنان برتمام فیلم مسلط است که علیرغم این همه صحنههای پرخروش و
گوناگون که یکی پس ازدیگری بروی پرده میآیند.
لی يتم سریع اپن صحنهها . وبالاخره علیرغم
طولمدت نمایشش » «زندگی شیرین» بنظرفیلمی ساکن
و بیتلاطم میآید » که ناشی از رجعت متوالی سحراست که هربار» آدمها را بهآ نجائیکه بودند » بازمیگرداند.
این سیرعجیب صحنهها » تماشا گری راکه هردم بزعم خودش با اطناب وآهستگی روبرو است » منحرف می کند ومیآزارد آما همین اعاده وثکرار بیو قفه مضامین اساسیفیلم است که سنگینی دلهرهانگیزو قدرت افسون مجموع اثر را میسازد . آخرین وضعیت کمترین پیشرفتی را نسبت به اولین وضعیت نشان نمیدهد. در آخرین تصاویر» آدمها همچنان دارند انتظار میکشند... «شاید يک معحجزه » با جنک , یا بشقابهای پرنده ....» درجه حرارت همچنان چهل را نشان مبدهد.
به اين ترتیب » فلینی میکوش که با توالی يك سلسله حر کات پسوپیش درمسیرفیلم » بیثباتی نومیدکننده حوادث بیفرجامی راکه مشخصه این زندگی
گروهی ازنقادان » فلینی را با این فیلم دانته سینما خواندند » شاید به این خاطر که اثر او » در ورای یلک بینظمی شاعرانه » بینشی پیامبرانه ازپایان زمان » با دنا ء ارائه میوهد. بعقیده فلینی» آینده ازمخاطرات مبهم مملو است وپیشرفتهای مادی » امکان لغزشهای معتوی فراوانی ببار آوردهاند. سینما گر کو شیده تاعلائم پیشقراول مصیبتی راکه میخواهد نازل شود به ثبت پرساند منظور ازاین مصیبت نه فقط بمب اتمی بلکه بخصوص فرسودگی تمدن امروزی » سقوط ارزشها . وویرانی جسمی واخلاقی است . بعبارت دیگرء نسخه جدیدی است از «سقوط بابل» .
وقتیکه فلینی اعلام میکند که میخواهد به ضربان قلب دنیاتی بیمارگوش دهد » به تصریح ماهیت این بیماری نمیپردازد » فقط علائم راگوشزد میکند » و تشخیص مرض » وبعد احیاناً کشف علاج را بعهده تما شاگر میگذارد 3
شاید که عیب » بسادگی » شکل مشخصه نوعیضعف پیری باشد. درعلمالاجتماع این بیماری را باید مترادف با وضعی دانست که درآن ساختمانهای جامعه آنچنان فرسوده میشوندکه دیگر جوابگوی احتیاجات جدید نیستند کادرهای انواع بشردوستی کهن » که در گذشته پاک پیوستگی لااقل ظاهری به اجزاء تمدن میبخشیدند. دیگر مورد احترام آدمها قرار ندارند شتاب ریتم زندگی » ازدیاد جنگها وبینظمیهای همگانی » سوءظن بشر را نسبت چه ارزشهای ثابت تحريك کرده است » ویدیسان » «زندگی شیرین» قبل از هرچیز. صورت مجلس یلک انحطاط اجتماعی بشمار میآید. اما آدمهای روشبین دل چرکین امروز » که دیگر حتی به محترم شناختن قوانین نظم موجود تظاهرنمیکنند » نه میشورند ونه درابتکار یا عرضه چیزی تازه کوششی دارند. مرض به] نها هم سرایت کرده » ارزشهایشان را ازدست میدهند وبآرامی » درگیر حرکت عمومی » میپوسند » بینظمی
را میپذیرنه ودرآن مستفر میشوند. با هوشترینشان:
ا کتفا باین می کنند که تماشاگر سقوط خودشان ودیگران باشند. درام «زندگی شیرین» دراینجا نهفته » دراین نگاه منفی آدمها بردور وبرشان اگرفیلم فلینی بنظر سا کن میآید . به این خاطراست که حکایت ازیاک وقفه بشری دارد آدمهای فیلم تماشاگران مطبع ومنفعلی هستن د که نه حوصله ونه نیروی نشاندادن عکسالعملی دار ند. فقط منتظرند» و بنحویمبهم» ازآً نچه درانتظارش هستند میترسی. وفعللا" که منتظرند» فقط نگاه میکنند. زرنگترینشان روزنامهنویسها وعکاسها هستتد . که «نگاه کردن» را پيشه خود ساخنها ند ء وازاین راه نان میخورند ووقتیکه هرکسی به نگاهکردن اکتفا بکند»
همه چیز صورت «نمایش» بخود میگیرد : مسیح ساره
اول يك نمایشتبلیغاتی هواثی میشود , رقصهای مذهبی . هندی تاسطح نمایشات کاباره تنزل میکنند , و «معجزه» مهمترین سوژه تما صنایعنمایشیازقبیلرادیووتلویزیون میگردد مه
واین «استریپتیز» اواخر فیلم , آیا وسیلهای . نیست برای آنکه حتی شهوت بحالتی مفعولی درآید؟ . مگر نه اینست که باید مشخصات بشریتی نانوان بیان شود ؟ واین ناتوانی» مگر ناشی ازاین نیستکه همه اشتهاها ارضاء شدهاند ودیگر چیزی درکنار نیست ؟ به این ترتیب » آخرین جشن میگساری فیام فقط کاریکاتوری ازيك مجلس عیاشی است . میماند ملال وانهدام پیری فرجام منطقیش را درمرگ میجوید » وفلینی میرودکه ما را با این فکر تركگوید » اما .... نا گهان ریات سلول زنده » دخت رکوچك » ظهور میکند. یا این ذره خرد امید » فینفسه » به دنیاتی محنضر » حیاتی تازه خواهد داد ؟
این نقد به هنگام نمایش عمومی فیلم به سال +۳۶ نوشته شدهاست .