Start Over

Cinema - Tehran International Film Festival (Nov 1976)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

گفتکوتی ا: فدر یکو فلینیی بدرازای دیوارچین ... گفتگو از : تولی و کتزیش ترجمه : ابرج انور 6» 6۵ 8 منظورت از بزدلی چیست؟ قلینی عوض کردن مطلب در ۷ وپرداختن به چیزهای دیکر. آشفتگی و درهم‌ریختگی بزدلی می‌آفریند و بزدلی آشفتگی را بیشتر میکند. خطر ناكاترین چیز» سعی دراستفاده ازین‌پدیده‌ها فقط از نظرزیبا ثی»خیال‌پردازی و ماجراجوئی است. همچنین از يك شاخه به‌شاخه دیگر پریدن بدون اعمال‌توجه لازم و بدون احتیاط. ما می‌توانیم به‌طریق خطرناکی خودمان‌را دستخوش این‌چیزها قرار دهیم» برای تقویت حس خلاقه هنرمند کمکی است ولی‌خطر نالااست. هبچوقت به‌ریختن دیوار چین نزديك شی؟ فلینی بقدری نزديك بودم که‌افتادن آجرهای اول را بروی سرم حس‌میکردم. در خطر ناكنرین نقطه خوشبختانه با يك آقای بسیار دانا آشنا شدم. او بدون فریب‌دادن من که در تب‌وتاب دیدن مناظر دنیای جادوئی به‌طریق تخیلی بودم نقطةً دیدم را جابجا کرد و جذابیتی با ابهام کمتر و رنج‌کمتر پیدا کرد. 8 منظورت از جابجاکردن نقطه دید چیست؟ فلینی نگاه کردن به‌این چیزها نه بعنوان يك دنیای ناشناخته بیرون‌ازتو» بلکه بعنوان دنیائی در درونت» نه به‌طریق جادوئی, بلکه به‌روش روانکاوانه وسعی در اخت‌شدن باآن. کسی‌که واقعا" میداند وخودش را شناخته,بدون اینکه هیچ‌خطری برای بهداشت مغزیش وجود داشته باشد قادر است به‌معجزه‌آساترین بدایع زندگی باز گردد. نو یو نگ را خوانده‌ای ؟ چند سال‌پیش يك کتاب او را بطور ناتمام‌خواندم: «واقعیت روح» » ولی در آن موقع چیز زیادی از آن نفهمیدم. بعدها مقاله یونک درباره پیکاسو بدستم افتاد و جد؟ مبهوت شدم» هرگز با اندیشه‌ای چنین درخشان این باعث نشد که موضوع جذابیتش را از دست بدهدبلکه و انساتی چنین مذهبی برخورد نکرده بودم» مذهب او انسانی و بسیار عمیق است و تاآن‌زمان برای من ناشناخته بود. بس اشکالی ندار که از نفوذ بونگ در کارتوء بخصوص‌بعداز ۸۷ حرف بز نیم؟ فلینی من شرافت تزلزل‌ناپذیر پونگک راکه هرگز به‌آن خدشه‌ای وارد نشده ستایش می کنم و به‌آن غبطه می‌خورم. او يك دانشمند روشن‌بین بود که موفق‌شد در هر دو دنیا نفوذ‌کند ؛ دنیای دانش و دنیای جادو. ولی متأسفانه مردم آنطو رکه باید یونگ را دوست ندارند و برایش ارزش قائل نیستند. بشریت در قرن مایك تصناله! م۲0 چنین هسفری داشت ‏ وباید دورش جمع می‌شد ولی بیشتر نسبت باو بی‌اعتمادی تشان داد. 8 اکر بادت باش وقتی در حال ساختن فیلم بودی قرار شد باهم‌درجستجوی جاد و گرها درایتالیا سفر کنیم. این صحبت هم بودکه نتیجه اش يك کتاب باشد. کتابی راجع به‌این سیر اسرارآمیز» ولی بعد همه چیز فر اموش شد. در واقع بابدبگوي. هما نطو رکه نو فورآ متوجه‌شدی» من کمی نگران بودم چون برای شروع چنین سفری. ِ آمادگی لازم را نداشتم و بر ای‌مقا بله باچیزهای‌غیر منتظره‌ای که هر برخوردمیتوانست ‏ در برداشته باشد به هیچ سلاحی مجهز نبودم. من مثل وقادر نیستم خودم را درقایل دنیای ناشناخته‌ای که اطر افمان راگرفته رها کنم و اعتقادات ماورالطبیعه هم ندارم که بتواند از من حمایت کند. از طرف دیگر يك‌دید کاملا جر بی تحقیقی برای این مساله به‌نظرمن کافی نیست. بهرحال اینطور که از مصاحبه پلانت فهمیده‌میشود ‏ تو این سفر را اگرچه منزل به‌منزل به‌دفعات انجام داده‌ای . در این‌مصاحبه بسن چیزهای دبگر درباره ملاقاتت با پاسکوالیناینسولا ۳۰7۵12 مصنلم که وساحر اهل تور بنو: امک .۸۵ .6 جی۱-۱ رول صحبت کرده‌ای. . میتونی‌بهس‌بگولی | که در این ملاقات‌ها واقعا" در جستجوی چه چیزی هستی ؟ میخواهی يبك مدرك | معتبر درباره وجود دنیا ی‌جادوئی بدست بیاوری؟ ۱ فلینی من با آدم‌های کم‌و بیش مستعد زیادی آشناشدم» با «مدیوم»هاثی برخورد | کردم (منظورم از کلمه مدیوم درست معنی‌لغوی آن یعنی «واسطه» است) . ایناشخاص | بطوری در معرض نیروهای ناشناخته قرار داشتندکه هرگونه قدرت دفاعی در نابود شده بود. صحبت کردن با این اشخاص خیلی جالب نبود» بعد ازاینکه آن‌حالت ‏ خاص تمام میشود تو می‌بینی در مقابل يك موجود خالی قراردادی»درمقابل یلك موجودات موفق میشو ندفردیت خود رانجات دهند. فکر میکنم که به‌این معنی«رول» تنها مورد استثنائی است. کاری که رول میکند بقدری حیرت‌انگیز است که‌عادی‌به‌نظر ‏ میاآید» هرچه باشد تعجب و حیرت‌هم حد و مرزی دارد. او نام کارهایش را «بازی» | گذاشته. و در لحظه‌ای که اینکارها رامی‌بینی خوشبختانه حیرت‌زده نمی‌شوی. فقط ‏ وقتی بعدها به‌خاطر میاوری در ذهنت يك بشعد استثناثی بشود میگیرد. 1" 9 از طرز حرفزدنت پیدا است که «رول» را يك «ساحر» واقعی تلقی‌میکنی. | فلینی این کلمات يك حالت قرون وسطائی و تاریکیگرا دارد و به‌این‌شخصیت نمی‌خورد. او قبل از اينکه ساحر باشد مرد نازنینی است» يك.موجود زیبا. آدم‌بسیار, ساده‌ای است» حتی می‌توانگفت کمی دهاتی. حرفه‌اش آنتيك‌فروشی است» لهجه‌محلی . شدید؟ غلیظی دارد و يك زندگی بی‌تجمل مثل زندگی همه دارد. گاهی‌فکرمیکن | که يك‌چنین مردی وسیله قدرت خدا است‌وبایداو را به‌مردم معرفی‌کنند» درتلویزیون | نشا نش بدهند. وقتی آدم قادر است «بازی‌ها»ثی مثل او انجام دهد» وسوسه‌و غرور | ازداشتن يك نوع قدرت اسرارآمپز باید خیلی قوی باشد. ولی رول می‌توانداین | وسوسه را شکست بدهد. او هر روز خود را در يك حد قابل قبول و انسانی‌دوباره | شکل می‌دهد . ۲ 9 درباره بعضی از تجر به‌هایت دربرخوردبارول در مصاحبه پلانت‌چیزهالی | گفته‌ای : 1 «ما در پارك تورینو بودیم. يك بچه کوچك آنجا بود و پرستارش‌به‌خواب‌رفته | بود. يك زنبور سیاه نزديك شد. من فکر کردم او بچه را خواهدگزید. به‌رو لگفتم. او از فاصله چهل‌متری, فقط با يك اشاره دست ز نبور را فر اری‌داد. من این‌را دیدم و دچار حیرت شدم. «رول چگونه مي‌تواند خود را نجات دهد؟ شاید چون ایمان دارد» به دا[ اعتقاد دارد. باور کن وقتی او مابوسانه سعی م ی کند يكرابطه فردی بااین‌شب‌طوفانی [ که در درونش زندگی می‌کند بر قر ار کند آدم واقعا متآثر میشود. ۱ یك جمله دبگر از بلانت میخوانم : «بار اول ی که با او برخورد کردم‌دديك رستوران بود. او از من شماره‌ای رايرسید. با نك يك مداد اعداد را در هوانوشت | و من دیدم که آن اعداد بروی دستمال سفره‌ا ی که بروی زانو داشتم نوشته‌شد. ۱ او صدها کار نظیر این درمقابل اشخاصی که آدم‌های‌ساده‌لوحی نیستندا نجام‌میدهد.» فلینی برای هر کس که با آمادگی بدون عکس‌العمل قبلی به‌رول نزديك میشود [ «بازی‌ها»‌ی اوء آراش‌دهنده و نیروبخش است. منظورم ازآمادگی‌ایست که‌انبان ۳ سادگی يك بچه یا با پشت‌گرمی دانشی انعطاف‌پذیر و باز که باشکل های‌غیر منتظر حقیقت در جدال نیست با او روبرو شود. ۱