Cinema - Tehran International Film Festival (April-May 1977)

رار ك شوخی بخصوص در «پاربس خفنه» زباد دیده می‌شود . ورحقبقت بنظر می‌رسد که شما ازاین روش درتمام کارهابتان‌استفاده وه‌اید . : درمورد يكك شوخی بايك صحنه کمدی دو چیز ازنظر من مهم . اول ابنکه وقتی يك شوخی می‌خواهد خوب ازآب درآید » مردم #8 انز حس می کنند وپیش ازاتفاق ی خنده‌را و وع می‌کنند . اين موضوعی است‌که هیچوقت نتوانستم وگ . . باید ی . نکته ِ و وط به‌تکرار شوخی است ۰۰ . وقتی يك شوخی می‌سازید برای پار اول خوب است ۰ . . وقتی یکبار تکرارش کنید بهتر می‌شود و بار سوم مردم حتی ازدفعات اول و دوم‌هم بیشتر می‌خندند . ولی اگر بازهم کرارش کنید تاًثبرش‌را ازدست می‌دهد . نکنه جالب اینست که‌هیچوقت نمي‌توان فهمید نا بخنداند . من گاهی خیلی زود ازتکرار يك شوخی دست کشیده‌ام واین موضوع بشدت‌نار احتم می‌کند . اگر می‌دانستم مردم بازهم می‌خندند» چندبار دیگر تکراز می‌کردم . ولی متأسفانه این موضوع قابل پیش‌بینی نیست . این از خصوصیات کمدی است که درمورد تراژدی صدق نمی کند . پلك صحنه ثرانگیز مثلا" يك مادر فقیر . .. بايك کودك مریض ... کسی #دتبال دکتر می‌رود .۰.۰ . برف می‌بارد ...۰ وغیره چنین صحنه‌ایرا می‌توان حتی تابیست دقیقه طول داد ولی در کمدی این امکان ندارد . برای کمدی هیچ چیز خطرنالكاتر ازطول‌دادن صحنه نیست . هیچ‌وقت نمی‌تو انید پیش‌بینی کنید مردم کی خواهند خندید . درفیلم «شبح به‌غرب می‌رود» که‌در انگلستان ساختم چیزهائی هست که مردم‌را می‌خنداند و من 9 ننواسته‌ام علت آن‌را درك کنم . درست درگ 8 شاید مسوضوع مربوط به‌مشکل‌ساختن فیلم به‌زبانی غیراز زبنان مادری‌تان باشد . هنگام کار درانگلستان وبعد در آمریکا با مشکل حساسیت‌های ملی چگونه روبرو شدید ٩‏ کلر : من" دررنوشتن سناریوی فیلم‌های انگلیسی وآمریکائی همکاران محلی داشتم . بدون همکاران انگلیسی وآمربکائی جرأت نمی‌کردم بلویسم . من دراین مورد بسیار دقیق بودم چون کار کار گردانان آ لمانی را که درفرانسه فیلم ساخته بودند دیده بودم که بنظر من بسیار مضحك‌بود. وقتی درباك کشور بیگانه با بازیگران ناآشنا و باخلقو خوئی متفاوت کار می‌کنید باید سعی کنید خودتان‌را باطرز فکر آنها تطبیق دهید . من علی کشوری‌راکه درآن ساخته می‌شود نشان دهد . يك فیلم روسی باید روسی باشد و يك فیلم آمریکائی ۰ آمریکائی . بهمین جهت من با روش متدااول فیلمسازی ,امروزه درفرانسه موافق نیستم . امروزه بیشتر فیلمهای فرانسوی باپول آمربکائی ساخته می‌شود واین به‌اصالت فیلم لطمه‌می‌زند لا آبا می‌توان گفت که اغلب فیلم‌های شما پایان خوش دارند ؟ " کلر : يك کمدی باید پایانی کم وبیش خوش داشته باشد » درغیر اینصورت کمدی نیست . وبهمین جهت است که پایان بك کمدی همیشه گیر واقعی .است . درزند گی اوضاع هميشه به‌خوشی سرانجام نمی‌بابد . این شاید يك جور تقلب باشد ولی در کمدی‌های شکسپیر ومولیر وحتی در کمدی‌های "هن داستان پاّان خوش دارد » برای اینکه این قانون کمدی است ولی هرحال پیدا کردن پایان مناسب برای يك کمدی خیلی مشکلتر ازپایان دادن بك تراژدی است . درتراژدی شما همهرا 9 وقضیه خاتمه می‌با بد . کمدی‌های بسیار معدودی هستندکه پایان قابل قبولی دارند . تدم باك‌فیلم تنها وقتی می‌تواندخوب وهیجان‌انگیز باشد که خصوصیات , منظورم يك پابان طبیعی و واقعی است . بیشتر اوقات پایان کمدی‌تصنعی وساختگی بنظر می‌رسد 8 ازطرف دیگر سیاری از کمدی‌های شما انباشته ازاشارات تر اژيك ۱ است و همین جهت آثار شمارا اغلب کمدی‌های تر اژبك خو انده‌اند. کلر : من خودم این نام‌را برآنها نهاده‌ام . چرا ؟ برای اینکه آنها از کمدی‌های متعارف وسنتی بسیار عمیق‌تر وبه‌زندگی نزدبکترند . مثل" فیلمی ساخته‌ام به‌نام «مانورهای بزرگک» دریدهاید ؟ بااید ارت بسانمان درآن تنکه‌هائی هست که مر! کاملا" راضی می‌کند . داستان طولانی‌ای دارد ونسبناً عمیق وباصطلاح باید خیلی تأثرانگیز پاشد . راستش من این فیلم‌را يك کمدی نمی‌ددانم در ات ۳۰ صحنه کميك هست ولی گرایش اصلی فیلم بیشتر تراژيك است تا کمپاث . داستان غم آ لودی است غمآ لود ازيك دید فلسفی . در آن روزها برای اولین‌بار صحبت ازخطر بمب اتمی بود ومن درفیلم اشاره‌ای گذشتم 8 آيا فیلم‌هابتان درشما ودیگران امروز همان تآثیری‌را میگذار که برای اولین‌بار داشت ۰٩‏ کلر : نه » بهیچوجه . این موضوع حتی درمورد اسنادان بزر گ,صدق می‌کند . . . مثلا چاپلین ۰ .. من اولین نمایش «جویندگان طلا» در مردم واقعاً ازخنده روده‌یر می‌شدند ومن خودم به‌پرده نگاه کنم . حدود سی شال بعد نسخه جدیدی "زاین فیلم‌را دیدم .۰.۰ . مردم بازهم می‌خندیدند ولی این پاسابق فرق داشت . متوجه می‌شوید ؟ این درست همان خندیدن سایق‌نبود. درمورد یکی ازفیلم‌های خودم هم‌چنین نجربه‌ای داشته‌ام ۰ فیلم «زیبائی شیطان» برای اولین‌نار "دردو سینما در پاریس به نمایش کذارده شد . نمایش فیلم دوازده هفته ادامه پیدا کرد وفیلم نا سهمچهار بزر گترزین رقم فروش‌را داشت . بعد حدود ده سال بعد این فیلم درپارپس درسینمائی به‌فاصله چندصد متر ازسینمای اولی به‌نمایش گذارده شد . این بار فقط يك هفته روی پرده بود . همان فیلم » همان محل . می‌خواهم بگویم که فیلم مانند بسیاری ازنمایشنامه‌ها دارای نوعی رادیوا کتیوبته است » مانند نوشیدنی گازدار . شما دربطریرا بازمی‌کنید ۰ سپس از مدتی آب همان آب وبطری همان بطری است ولی رادیوت ا کتبویته نایدید شده امبت» که السته برموردرهان صلی ن 3۱۱۱۱۱ 3 رمان تخبل خواننده ازا زادی بیشتثری بر خوردار ست . وی اس( فیلم امکان ندارد . يك فیلم هميشه همان است که بود . پاریس‌را بیاد دارم . آنقدز می‌خندیدم که نمی‌تو انستم 8 ما می‌داني که شما سناریو اغلب فیلم‌هابنانرا خوذتان نوشته‌اید » آیا مو نتاژ فبلم راهم همیشه خودتان انجام می‌دهبد ۷ کلر : البته . حتی درآمریکا . خوشبختانه حتی در هالیوود این امکان به‌من داده شد که فیلم‌هایم‌را خودم مونتاژ کنم:. 0 موفع نوشتن سنار بو ] پار اهنمائی‌های 9 فنی مثل ز او بو نحوه‌پیو ندنمار اهم ذکر می کردید ؟ گر درانشدا » بله . درابتدای کار من خیلی درمورد تکات فنی دقیق بودم . تقریبا همه چیز نوشته شده بود. بعدها که بیشتر براساس داستان‌های خودم سنارپو می‌نوشتم کم وبیش می‌دانستم چه‌کار می‌خواهم بکنم واز ذکر جزئیات فنی چشم می‌پوشیدم . نمی‌دانم همه اینطورند پا نه ۰۰۰ ولی 5۷