Cinema - Tehran International Film Festival (April-May 1977)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

جع # 4 7 و خنده‌های بر زر کت سینما «ا گر يك‌میلیون داشتم» فیلم سال۱۵۳۲ کمپانی پارامونتِ در «نوروز»‌ی که گذشت از تلویزیون به‌نماش در آمد . داستان این فیلم مهجور ولی تماشائی در اطراف سالمندی سرمایه‌دار و در آستانه م رگ است که همه فامیل بی‌صبر انه اننظار بایان زن دکیش را دارند. پیرمرد که این را می‌داند تصمیم می‌گیرد ثروتش را خیلی ساده ببخشد و در برایر حبرت فامیل و و کلاش » چند اسم را در دفتر تلفن نشان می کند و دستور می‌دهد که برای هر کدامشان چکی يك میلیون دلاری صادر شود . آزاین پش ماجرای فیلم به‌شرح جزئیات هیچان‌انگیز وغیر منتظره تقسیم میلیون‌های پیرمرد بین چند کاندیدا می‌بر دازد که وسیله هفتِ کار گردان سرشناس وقت سینمای آمریکا ساخته شده‌است . کوتاهترین و درعین‌حال جالب‌ترین قسمت فیلم » فصل مربوط به «ارنست لوبیچ» است که طی ابن قشمت «فینس. وی. لامبرت» (چارلزلاتون) یکی‌از شانس آورده‌های لیست پیرمرد ثروتمند ‏ یکی از صدها کارمند يك شر کت بز رگ را می‌ببنيم که پشت میزش مشغول کار است . «لامبرت» چند نامه دربافت م یکند » یکی از نامه‌ها حاوی چك يك‌میلیون دلاری است. «لامبرت» با خونسردی «چك» را درجیبش م یگذارد . از سالن بز رگ محل کارش خارج شه و از بله‌هائی که منتهی به دفتر رئیس اداره آقای براون می‌شود » بالا می‌رود . بر ابر درب اتاق آقای «براون» خودرا مر تب مه یکند » انگشنی به‌در زده وبازش م یکند و د رآستانه در» وقتی که براون » متوجه او می‌شود » «فینس» پیام ساده ومختصرش را با بك شیشکی بهرئیسش عرضه می کند!