We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
درهیتّت داوری برلین امسال » گفتگوهای دراز وجدلهای شخت برای اهدای جایزه بزرگ بیکی از دوفیلم «عروج» با «شاید شیطان» در گرفت. اما جالب است که این هردو فیلم با مسائل اساسی ارزش واقعی آدم » وامکانات عظیم روحی او ۰ وزیباتی فکر او » ویعناوری ذهن او » وبالاخضره احتمال «تعالی» او سرو کار داشتند.
فیلم شوروی«عروج» اثرکا رگردانباهوشوزیبای او کرائینی » خانم لاریسا شپیتک و که همسر يك فیلمساز
مسلمان اهل قفقاز است ء ماجرای پارتیزانی را حکایت
می کند که درجریان اشغال خاك روسیه بدست هیتلریها دج دجنگت دشمن میافند » شک شکنحهها را تحما می کند اما خایّن نمیشود » وجانش را میبازد .
آنچه اینفیلم را ازبقیه آثار روسی دارای مضمون
مشابه متمایز میکند پرداخت کار گردان است » نه اینکه برداشت روحانی ومذهبی درسینمای شوروی بیسابقه
باش. پیآنکه قصد ورقزدن ثاریخ این سینما را داشته باشیم » اشارة به سنت دوفژنکوء «سايةّ اجداد فراموششده ما» اثر سرگی پاراجانوف و «آندری روبلف» اثر آندریثار کوفسکی کفایت می کند. معهذاء لاریسا شپیتکو ازاینحدود فراتر میرود . پارتیزانفیلم او » درجریان دستگیری ورنج وسرانجام اعدام » مراحل نیل به تعالی را » بمفهومی مذهبی» طی میکند » مسیح میشود . ونمیمیرد بلکه بهآسمان میرود » ودرست قبل ازاین صعود » هنگامیکه پای چوبهدار ایستاده » درمیان روستائیانی که به تماشا آورده شدهاند » پسربچه کوچکی را میپابد وبا نگاه معت ونافذش » روحش را دربدن
شاهتها و تفاوتهای
پسربچه حلول میدهد » کودك تولدی دیگر میپابد . عظمت روح وامکانات معنوی زیست انسان درایندهکده خواهد ماند . ملتی بز رگ خواهد ماند .
بموازات شهادت قهرمان داستان » يك همکار پارتیزان که حالا همکار دشمن شده وبرایش دم تکان میدهد ۰ پهودا میشود ومحکوم به زندگی » که گفتن ندارد » غرض زندگی سگی است
فیلم فرانسوی «شاید شیطان» اثر روبر برسون دنیای امروز ما را نقاشی میکند که درآن فساد روحانی (مادی گراتی بیمرز » بعنوان مثال) وفساد جسمانی (آلودگی محیط زیست » بعنوان مثال) چنان شرایطی فراهم آورده که بقول هپثت داوری برلین «انتخاب مرگ همانقدر احترامانگیز شده که انتخاب زندگی ۰«
قهرمان جوان فیلم برسون همه سياستها وخط مشیها را منحرف وناشی ازسودجوئیها وخودخواهیها میداند » مفهوم جامعه مصرفی امروزی راکه اینهمه شیثی بیمصرف به قیمت عرق جبین آدمها آب میکند نمی فهمد» نمیتوا ندباهیچکسهمحدا وهمقدم وهماًهنگ شود همزاد وهمزمانی ندارد » و فقط شاهد نخریبی غولآساست که درتمام تاریخ بشر سابقه نداشته » شاهد زهرآلوده شدن فضائی است که درآن نفس می کشد . متام اش دا در ار
دراین جامعه سراسر مادی شده حرصآلوده » م ررگش را . با پول میخرد » وازاین طریق به تعالی » یعنی بهآن.
«عمل قاطع» که تمامیت ابعاد ذهنیتش را دربردارد ناثل میشود . باز دراینجا » قهرمان فیلم يك «مسیح» است »
«عروج » و «شاید شیطان »
2
هزیر داربوش
نمائی از فیلم «عروج»
کا رگردان «عروج» به هنگام تهیه نماثی ازفیلم
مسیحی که نه بخاطرگناهانبشر» بلکه درپاسخ بهگناهان بشر میمیرد . شهادتاو » تأیید پیروزمندانه ایمانبهيك زندگی نامرتی وثابت نشدنی استکه در ورای زندگی خاکی قرار دارد . شهادت برای او نیل به رستگاری
ولطف ازلی است » وهمچون شهادت مسیح » هشداری
است به ما » اخطاری است به ما ء که ماندهايم وتحمل میکنیم وعمل نمی کنیم » که درمفعولیترین وضع دم تکان میدهیم .,
فیلم لاریسا شهیتکو از اشارات متقیم مذهبی سرشار است » وبهمین جهت سهم عمدهثی ازتوفیقش را مدیون این عنصر غافلگیری است که ازاتحاد جماهیر شوروی آمده این که گنته شد » ارزشهای انسانی فیلم کهگفته شد » وهوش استثنائی آندری میخالکوف عضو روسی هییّت داوری که با فصاحت وظیفه تجزیه وتحلیل کار همکارش را بعهدهگرفت» دلائل اصلی اهدایجایزه بزرگ به«عروج» وجایزه دوم به«شاید شیطان» بودند.
اما حالا » راقم این سطور که دربالا شباهتهای
دوفیلم را بیان کرد» به تفاوتهایشان میپردازد » بهاین
امید که روش کند چرا » دست کم برای او » فیلم برسون بهثرین اثرمسابقه امسال برلین بود .
مفاهیم فیلم لاریسا شپیتکو همه درسطح بیان میشود . خط داستانی » يك مسیر مستقیم وبدون هیچ اگر این مفاهیم واين داستان ارزشی فراوان دارند » درعینحال ازیاد نبریم که ساده وبرای همه سهولت قابل:درکند ۰ پس جای افسوین ات لاریسا میپندارد باید ازطریق وسائل بیان سینماتی که دراختیار دارد وچه خوببکارمیگیرد تا اینحد بات کید واصرار هتوالی مقاصد شریفش را نه القاء بلکه اعلام کند . قاببندیهای بصری فیلم که بر «مسیحیت» شخصیت داستان فتوی میدهند (چهره رنجورپارتیزان درانتهای پائین قاب درنمای درشت با منظره کوه ودشت ابدی وبرف همه جا را پوشیده درزمینه » یا این همه زوایای سرازیر وسربالا) درعین شکوه تصویری آزاردهندهاند زیرا ازطریق سبك مفاهیمی را میرسانند که تماشاگر بخوبی درك کرده است .
«عروج» تمثیلگرائی ثقیلی بکار میگیرد که مثل هرتمثیل گرائی ثقیلی کماببش ابتدائی است . قهرمان داستان » حتی قبلا زگرفتاری » رنجور است » وتماشاگر میداند که او بهرصورت به مرگ » یعنی بهآن دنیای فراسو » نزديكاست . قهرمان داستان» قبل ازدسنگیری» باگیاه وباد وبزف وخالك وآتش رابطةً روحانی برقرار میکند ء پا بعبارت دیگر با عناص رکاثنات یکی میشود » که همان وحدتی است که هدف هرتصوف است . شك نیست که همه اینها با سلیقه » و با هوشی که ازسالها قبل درلارپسا شپیتکو سراغ داشتیم » بیان شده وباصطلاح «حقنه» نمیشود . معهذا » ازطریق این همه تأکید » . کار گردان میرساندکه مایل است همه کارتهایش را رو کند » وهیچ چیزرا به قدرت هوش با تخیل تماشا گر
انحراف است ۰
وانگذاره ۰
فیلم روبر برسون يكك درس فروتنیاست . درعین آنکة فرجام اینفیلم » همچنانکه دراثرلارپسا . پیروزی روحیه وشکست فساد مادی وزمینی است » لحن فیلم نه فریاد بلکه نجواست . تقریباً هيچيك ازسائل اصلی فیلم " (جامعه امروزی که به سادگی آرمانهایش را گو کرده » حس طمع وتخریب درپك سطح عمومی وجهانی که حیوان وگیاه را تهدید میکند» فقدان ایمان به هوش انسانها که نابود گرا وخودپسند شده ودانشی بروذ داده که خطرناك است » فعالیتهایگروهی که در بهترین
"شرایط صرفاً بیهوده .شدهانه » احساس عمیق انزوای
آدمها : وغیره وغیره) درسطحگفته نمیشود ۰ بلکه باید آنهارا حستجو کرد» ودر ورای «سطح» مشاهده رفتارها»