Cinema - Tehran International Film Festival (Nov 1977)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

دریاره «دیکگر » بودن نگاهی به‌فیلم «مردی که عاشق زنها بود» هزیر داربوش ‏ فیلمهای برسون و شپیتکو گل‌های سرسبد مسابقه فرر تون بودند» و در داخل سبد هیچ؛ با تقربباً هیچ » مگر «مردی که عاشق زن‌ها بود» اثر فرانسوا تروفو. هت داوری‌برلین به‌فیلم تروفوجایزه‌ای نداد و همه ازقبل میدانستند که چنین خواهد بود. این اثری نیست که موزد علاقه چند زن متجدد و درا «فمینیست» بقول فرنگی‌ها» و چند مرد متحدد زن گرا باشد. «مردی که عاشق زنها بود» ماجرای کارمند چهل‌ساله‌ایست.که علاقه وشهرت‌زندگيش آشنائی و ابجاد رابطه با زنان مختلف .است. در عبین‌حال کتابی دربارژ ماجراهای عاشقانه‌اش می‌نویسد. اما قنل از انتشار کتاب هنگامیکه بدنبال زن نازه‌ئی در خیابان میدود بااتومبیلی تصادف میکند» و در بیمارستان با آنکه‌سوزنهای «ترانسفوزیون» خون را در رگ‌ها دارد ونیمه بیهوش است بدنبال جفتی ساق‌پای زیبای بك پرستار از نخت برمیخبزد» به‌زمین سرازیر میشود» و میمیر د. حتی قبل از نمایش در برلین» نظرات مخا لف فیلم در فراسه حاری بو د. ات نکته که در اوچ نهضت «زن گر ائی». بعنی نهوضت احتر ام به آزادی و برابری و قدر و خلاصه شخصیت زن (شخص بودن زن)» کار گردان روشنفکری چون تروفو قصةٌ مردی را بگوید که هنوز زن «شکار» می‌کند» همچنانکه دیگران ماهی با پروانه شکار می‌کنند» البقه آزاردهتده است , راقم این سطور خود لازن کر ات در عین‌حال اشاره میکند که یکی از والاترین جنبه‌های کار و زندگی حرفه‌ئی فرانسوا تروفو صمیمیت و صداقت بی‌مرز اوست. از معدود فیلمسازانی است که فقط برذهنیت خودشان و عقاید و اشتغالات ذهنی خودشان تکیه دارند» و هرگز نان‌را به‌نرخ روز نمیخورند. فیلمهای آتروفو بدون کمترین توجه‌به مدروز» گرایشهای روز و افکاز محبوب روز ساخته ميشوند. راقم میخواهد این نکته را روشن کندکه در سنت انساندوستی فرهنگی که مشخصه بنیادی آثار تروفو است «مردی که عاشق زنها بود» یکی از کاهل‌شرین کازهاست:» و این میا 22 ۶/0 را تحلیلی سربع از مضامین مکرر فیلمهای او که همگی در آثر آخر خیعلکه سایت شکند, خشم هیئّت داوری برلین از «سطح» وداستان آشکار « مردی که عاشق زنها بود » ناشی است» و مانع از دریافت معانی واقعی فیلم و انسانیت عمیق تروفو در نگاه به‌آدم‌ها (چه زن, چه‌مرد) شده است. از مشخصه‌های قهرمانان تروفو (همچنان که خود او و از اینجاست‌که اورا يك گوینده حدیث نفس میدانیم) وفاداری بکدنده آنها به يك «فکر» لامتغیر» یا «ایده‌فیکس» ول فرنگی‌هاست» که فقط در صورتی زنده میماند که با دنیای اطرافش, دنیای معمولا مخالف و مهاجم» به جدال برخیزد. بعبارت دیگر» تضاد هرن «فکر لامتغیر» و محیط در حال تغییر بائمی» تضاد بین‌این سکون درونی وآن‌حرکت برونی» عامل درام میشود. انسانیت قهرمانان تروفو ناشی از وابستگی خیرسرانه آنها به احساسی عمیق است در دنیائی متحول. جدال بین تصورات از قبل ساخته شده و تارب فی‌بديهة لحظه » تضاد بین سرنوشت مختوم و اتفاق در گوشة هر گذر؛ عنصری است. که آنها را» و داستان راء به تکاپو وامی‌دارد. مثال نمی‌آورم» چه در تقریباً تمام پانزده شانزده‌فیلم تروفو تا به امروز این ان‌دشه صادق است » هم‌چنانکه در «مردی که عاشق زنها بود» در نهایت وضوح متجلی است. در بالا از جدال بین تصورات قبلی و بنیادی و تجارب لحظه‌ئی گفته شد. این تجارب معمولا برآن تصورات‌صحه نمیگذ‌ارند ( که‌عامل فاجعه را در برخی از فیلمهای تروفو میسازد) اما بهرحال با يك جنبه عاطفی قوی قهرمانان را تقریباً هميشه به این نتیجه هدایت میکنند که علی‌رغم همه ظلم‌ها و بیرحمی‌ها و رنج‌ها ؛ ژندگی (زعنگی الان ایتعاه پعتی که مر قالب يك تفکر مذهبی) چیزی عالی است» وهرفردی از افراد مردم موجودی منحصر بفرد » استثناتی و خارق‌العاده است. اگر مرد چهل ساله فیلم تروفو هرروز بدتبال ماجرای احساسی تازه‌ئی است» صرفآبه‌این‌خاطر است که‌باید این«منحصر بفردبودن» تك‌تك آدمها را شخصاً تجر به کند . بخاطر میآوریدکه در«شب آمریکائی» هنرپيشه جوان می‌پرسید «آیا زن‌ها سحرآمیزند؟». در این اثر آخرء» پاسخ آن پرسش داده میشود : زن‌ها ومردها همگی‌سحرآمیزند» وهر کدامشان