We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
۳ ۰ هب
با چندین تصوبراز زن روبرو بودیم» ودر «غریبه و مه» تصوبر کاملی از زن اراثه
8 در « رگبار» هفت زن اصلی هست که
بهتناسبهایمختلفبه] نهاپرداخته .شده: «عاطفه»»
گرد خیاط که چهرهی اصلی است 3 و در او
"5
دفطز ۳
۳۳۹
ِ 1
۱ ۱ ِ
ِ
7
۳۳ ین
و نمیدا ند ۵ در کنار او دی ان ؛ خانم خباط که
نیازها و موانع میجنگند . او بین حش فرار و اجبارماندن » بین عثق ۰ و تاأمین مالی » بین آزادی و وابستگی دستوپا میزند » و مهمتر از همه میبیند که زمان به سرعت م یگذردوفرصت چندانی نیست . او بین حس فرار و اجبارماندن» بین عشق و تأمین مالی » جسمانی مردی ذبگر که ای بیشتر تأمین میکند نیز مانده است و
که خود مردی است مهاجم و با حساب و کتاب»
" مادر عاطفه که به صورت محسمهی ی در
سکوت فقط کارمی کند» خانم معلم که روشنفکری سطحی است » و دختر ناظم که محصلی است که فرهنگ معاصر را جذب م ی کندو تحویل میدهد» همه مثل جزئیات يكنقاشی بز رگکدیواریهستند که وقتی کنار هم قرار بگیرند یکدیگر راکامل میکنند و تصوبری از موقعیت زن معاصر اين جامعه میدهند . در «غریبه و مه» ولیموضوع کمی متفاوت است . در فضائی هستیم که زنخود مر کر ثقل تولید است » و در ننیجه بهاستقلال و نیروی انتخاب خود بیشتر حاکم است. رعناتا مدتها عکسالعمل است تا خود به صورت عمل درآید . او تا قسمتی از فیلم به قوانین رایجعمل میکند تا لحظهای که آرام آرام عصیان می کند و قوانین خود را میگذارد . رابطهی او وزن مسن (جیران) مثل جنگی ابدی است که ازمحبت چیزی کم ندارد . رابطهی دو زن بهصورتمکمل پکدپگر و متضاه یکدیگر به صورت آینههای پکدیگر » به صورت یکی جوانی و یکی پیری دیگری » و به هر صورت دیگر درمیآید.برای جپران » » رعنا نمایندهی شهامتی است کهاوقبلا بهخرج نداده . و برای رعنا » جیران نمونهایاز تجر بههائیست کهبااو باید بهدستآورد و یاازآنها بگریزد . رعنا این شوم که به جان میخزندشچون نمثیلی از جوانی و زیبائی » هم مورد حسد جیراناست و هم موردتحسین او. «غرببه و مه» از طرفی داستاننوشدنزمین و مرگ و رستاخیز آن در قالب نمثیلی يك زن است . به معنایدیگر اصلا داستان آمدن و رفتن غریبه چیزی است که در ذهن زن میگذرد . زنکه تمثیل زمین و باروری است » در ذهن خودمردیرا متو لدمیکند و میآورد (شروع غریبه و مه) با او عشق میورزد و زندگی میکند » و سرانجام او را
میکشد و برایش عزا می گیرد . با توجه بهاینکه از این دو فیلم» رکبار ملموستر و غریبهومه اآشنانر مینماید » به نظر شما در این فیلمها وواقعیت
چه سهمی دارد ؟ بهنظر من حضورواقعیتتناسبیباملموس بودن و نبودن ندارد . امر ناملموس با بهپیان درآمدن ملموس ميشود » نگران نباشید. و اگر منظورتان اجتماعیبودن است «غرببه و مه» بت مراتب از «رگبار» اجتماعیتر است . آ نجه من میسازم توضیح من از واقعیت است. شامل تمام واقعیت , نه فقط آنچه که فرهنگ روزنامهای معاصر مجاز میداند . امیدوارم روشن باشد. تمام واقعیت ؛ شامل مسئلهی مر کی 3 معنای حیاتهم؛ شامل اضطرابهای اجتماعی و ماوراء طبیعیهم. مرزیبرایواقعیت روزمره وواقعیت هستیوجود ندارد . هر. مرزی تصنعی است .من دائماً ازیکی بهدیگری منتفل میشوم » و هر يك از ایندو در حقیقت همان تک نت . در «غریبه و مه)شما تولد» زندگی بادیگران » و مرگرا میبینید » پعنی زندگی اجتماعی . لابد پادتان هست که آپت هویش را از جمع میگیرد ؛ اسش را » و برهنگیاش پوشانده میشود . بعد تدریجاً جمع وسوسههایش را بهآومیدهد . این که انکهاا ملد حس این که درپیاش.هستند » حس مرگ و با مرگ متضادش شورعثقمیآید » که زندگیست»
و بلافاصله این که در جمع بیگانه است » اي نکه
ورق بزنید
شرح تصاوبر :
بالا : بیضائی وتهیه فیل مکلاغ وسط : سفر
پائین : رگبار