We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
۱ که مخلص درارائه داه حلی اذبرای آندد جود هیچکو نه صلاحیتی نمی بیشد.
! صابری
[] کسان می کنیم اشتباهی باستی در نصب دستگاههای تهویهمطبوع وشوفاژبضی از سیتما های مشلا لو کس روی داده باشد چون نتیجه کارشان بیخلاف دو ال معمول و طبیعی است ؛ چه این سینماها دد تا بستانها خیلی گرم و طبیعتاً در زمستانها هم بایستی خیلی سرد باشد که حتی کلفت ترین پا لتوها مثل نازكترین لبامها دد تابستان دد این موردکادی اذ پیش نبر ند ! : راستش ما این دا به حساب يك اشتباه کوچكفتی میگذاديم ؛ همینطورصندلیهای مثلامبله , رفتار خارج اذ ناکت کارمندان وخانهای پشت میله ء تور ضعیف آپادات؛ صدای بلندکوی سینما » فیلم های خیلی بد ومستعمل و قدیمی » وضع بوفه و ... و باذهم قولميدهیم که دیکر جیکمان هم دراینمورد در نیایه , چون داستش تا بحالهرچه نوشتیم. وضع بدتر شد و بهتر نشد , نمینو یسیم.شاید بدتر اذاین نشود , و گنه ۱... « بیمان »
[1] روزذبهروز بتعداد علاقمندان فیلم ایرانی افزوده میشود و مردم هرچند سال یکباد » حترهندی را به عرش میدسانند . درحقیقت اذ سادهترین تماشاگر فیلمایرانی اذ پا ئین تر ینطبقات اجتماع که پول بلیطسینما دا دد بدترین شرایط تهیهمی کند تامرفه ترین تماشا گر» دداین بهعرش رساندنسهيم
بادداستهایهفته
است . چر | کههمیندیالها و تومنهایناچیز آنها است که فروش يكمیلیو نیودو میلیو نی يك فیلم را بوجود میآودد و سبب تثبیت يك گروه ودر درجهی اول تثبیت بازیگر فقش نخخست فیلم میگردد . اما کجاست آن فرد قدردانی که واقعاً بنهمد موفقیت محبو بیت ؛ ثبات واشتهارش ناشی ازچیست.
چشمان بهظاهر بینای بعضی اژهش مندان که حاوی يك دنیا غرور و خودگمکردکی وقدر ناشناسی است هیچگاه سیمای حسرتبار وچشمان پر آرژو و علاقمنه آن طبقهی خاص مشتاق فیلمایرانی دانمیتواند
درهفته گذشته, مشاهدهی طرز دوبرو شدنيك هثرمند خیلیمشهود ایرانی با گروهیاذ طیفدار انش برآأیهن همانشدر دردناك و تأسف آود بود که دیدن مك گرستنهدم موت که بهنان سنکك داغ و خوشبوئی نگاه میکند.
حشرت هترمند خود کم کردهیایندیار چنان با نخوت و بیزاری بجماعت علاقمند فگاه میکرد , چنان لبعند منرودانهی زود کی بر لب آورده دود و گاه با حس خود بزد گکبینی » از پشت شیشههای تیرهی اتومبیلش برای مردم بهصورت وا دفتهشی دست تکان میداد وچتناد از فرط غرود , ضخامت گردن وغبغبش دو برایرشده دود که اکی کسیاو دا نمیشتاخت » سوابقش را نمیداست » نحوهی به شهرت دسیدنش را بهخاطر نداشت و اژزنحوهی ذ ند کی کنو نیش بیاطلاع دود ۰ بی گمان تصور میکرد که با دئیس جمهود « خورشيد » رو برو شده است !
اینهترمشد »که نظیرش در سینمای ما کمنیست » به دو مسأّلهبی توجه است . !ول اینکه همان مردمی که بر ایش دستتکانمی
نت
دهند ومشتاق دیدارش هستند , او را از زندکی نکبتباد گذشتهاش نجات دادهاند ودیگراینکه اگرذ ندگیخودشدا هممروری بکند خواهدهید کهچندان همخالیازنکیت نیست و بهصورتهای دیگر » حتی نکبت باد راز گذشتهاست. اینموضوع بحث جداگانهئی را شاملمیشود , هما نکونه که علتاستقبال واشتیاق مردم, موضوع جدا وقابل تفسیری انت 1 ولیاين قدر ناشناسی » این که يك هترمند محبوب که خیالمی کند ازدماغفیل افتاده و اشتهارش از لی وابدی است. اشکه هثرمندی یکباره خوددا بی طبقه ی هفتم آسمان ببیند ؛ درحالی کهيك زمان خودش در ایهشر پوشکان محبوبزمانخود. با اشتیاق دستتکان میداده و بهمحض بیاعتدائی آن هثرپيشه احتمالا اشك به چشم میآودده ؛ آدم دا میسوزاند. حمانگونه کهسال گذشته کلمهی قصاريك هنرمند ۰ چندینشبا نروز, مارا به آتش کشید ! آنهنرمند دريك محفل برایيكجمع اینچنین گفتهبود ؛ «سالهاپیش کهما فعالیت داشتیم و در آنروزها کهتاژه سینبای هابین مردم داشت نفوذ می کرد, ماهميشه ناداحت وعقده مند بودیم کهمیديديم بعضیها با اتومبیل های آخرین سیستم اینطرف و آنطرفمیرو ند ؛ ولی ما پیاده به خانه میرويم . اما امروز خوشبختا نوضع تغییر کردهاست. ما افتخار میکنيم , افتخارمی کنیم بهاینکه حال, ما سواد اتومبیلهای آخرینسیستم هستیمو این بقیه هستند که بادیدگان حسرتاد مارا نگاه می کنند۱» صدای کفزدن» تشویق وعلهلهحاضر ین!
رضاسهرابی