Film and Art (Sept 1971)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

۳ امید ؛ يك مأ۸4 دبگررا باز من از نظر ترضیحی میخو اهم پدائم, خااً کل همیثه به پل صورت خاص نشان داده می‌شوه... کیمیائی : بله, هميشه بايك ژاوبه اژ بالا و اطاقی هم‌همیشه در يك لانگ‌شات است. دحتی زاو به‌ای که میرود کناد طوطی می أیستد ... امید : بله, وحتی زاو په ابکه میرود کنار عطلوعلی میا بسنده که در وهلاً اول آصو پرخاهچراغ خیلی و اضح است و بعد فلومی‌شود» و بعدهم‌صورت خودش در مای درشت ميآید جئو . اکرمی : این بخاطر آن ت که راکد بودن و یکنواخت بودن جربان ز ندگی او به لماشاگر نان داده شود . کیمیائی : صد درسد, ببینید من حتی يك حر کت دوربین هم در خانهٌ دا آ کل ندادم , دودبین هن در این صحئه ها کاملا هرده, وسا کت ساکت است. امیك : فقعد بکار فطع م ی کنید , بعد از )پنکه داش آ کل می‌شنو ند که درو افع مرجان‌برا بش ازدست رفته است» بعنی آلجااز نظر احساسی نست به او احاس لملك پیدا می‌کند ... کيميالی : دود بین فقط یکجاز ادیه‌ای عوض می‌شود که آنهم زاو یه خرد شدن داش ] کل است که دادد به آب می‌ژند ددستهایش را می‌آودد بالا می‌شوید. چون این‌یاد آود آن آیی است که او دد قبرستان به صورت عرجانه می‌پاشد ویاز يك مساله خیلی احاسی‌تر که من لمهذاثم تاچه‌حد درد گفتنش موق بوده‌ام ۰ داش آ کل بامذهبی که دیکر ان دادند. احت یت داش[ کل در لحظه‌ای که بیشار حاجی به خهوه خانهً «دومیل» می آید و میخواهد او را برد خانه حاحجی ؛ نار احت است از اینگه در خا ند حاجی ساط روضه خوانی برپاست و به پیشتار می‌کوید که بکذ‌اد ید برای يگ‌روز دیکره که پرشکاد می کوید حاجی در يك اطاق دیکر خوابیده است.وما می‌بینيم که داش ] کل, لحظ‌ای که واروخانه حاجی می‌شود, چه خجالنی می کشد و چقدر هول مي شود. چون او نمی خواهد از وسط محلس ردشه بکذرد, امید : این اسدرا در ستاس هالی فیلم هم داری. او میگذارد آخر تکبه می[ بد. کیمیائی : داش آ کل يك‌مذهب‌شخصی دادد. نی مذهبی ثه‌وارد؛ يك‌مذهی‌عموعی باطرفیت عمومی نیست. «جود مذهب برای او خسوصی‌تر است. او در خانه‌اش يك سقا خانٌ خصوصی دارد ۰ قفی طوطی او جائی آویزان است که ازپی آت‌سا هد گنبدشاهچر اغ راکامل می‌بينيم. در ادبیات ما ء این مسأّله کاملا می‌تواند باشد که داش کل بتواند با طوطی‌اش حرفبز‌ند. و لی بررای من‌پا باه سینمای من, این منطقی نیست. او می‌تواند بامذهي خودش حرف بزند. کما اينکه من ترئیبی داده‌ام که هروقت او حرف می زند» دومخاطب داشته باشد. یکی طوطی‌ودیکری مذهب آو , یعنی شاهچر اغ ... امید : شاهجراغ به ظظر می‌آیدکه يك چیز معنوی وذهنی باشده درحالی که طوطی يك چیز عادی است. کیمیالی : یمنی شاهچراغ دداین‌فیلم: به‌صورت شاهچراغ مطرح نمی‌شود. يك کنبد است بايك نود خیلر ضعیف , اکرمی : این مذهبیکه شما در داشآ کل کثف می کنبد» کاملا متفاوت از آن مذهبی است که هداپت دراو نثان می‌دهد. امید : کثف نکرده است, مطرحکرده... کیهیالی: بله کثف نکرده‌ام,ایی‌مأله خود من است اکرهی : بهرحال من میخواهم بگویم که داش آ کل هدابت يك آدم مذهی یست. کیمیائی : بله. اصلا مذحبی تیست. اکر می : ومنهم همین‌را میخو اهم بگویم ؛ درحالی که داش آ کل شما مذهبی است ؛ شما و هدا پن‌هردو_ برداشتها پنان از سا لل, عاطفی است. دراین» هیچ تردیدی نیست. ولی اختلاقی که بین شما دو فر هت وین برداشتها بنان تقاوت می اندازد, ابنست که برداشتهای عاعلفی شبار بنه‌های مذهبی دار ند. درحال ی که در مورد هدایت اسلا اپتلور ثست ء واد حتی يك مقاءار هم در این فسه‌اش؛ مسالل مذهبی را هجو می کند , کیمیائی: بله این‌قشیه برای‌من به صودت کی‌تری مطرح‌ميشود. من‌این‌راقنلا هم درمصاحیه ای گفته‌ام که‌مذهب بر ای آدمها, اژجنیه‌های مختلف و به صور محتلف مطر عم است یعنی هر کسی به يك گوشه‌اش دلسته است. مادت‌های خبلی مذحی‌د | ميبينيم کا همیشه ازطریق دیب و فاطعه و کشته خدن امام حسین ؛ با مله اجای زه 4 نزدیکی می کندد ماهيي ززنیدا نمی‌شناسيم که وفتی میرود روضه, پخواهد که فرضا آن نطق آخری زین‌الما بد. دا کوش دکند ۰ ره مر ‌ دیا اسلا نو احد ِ ۱ ۹ مج بر اطق چه بوده. در صور رکه به نظرمن. این یکی ارفشنکترین و انقلابی ترین نطفهای تاریخ‌است. معد,مساله‌مردان هست . مردهای خیلی‌عادی‌هم مصل ز نهای خیلی‌عادی. تا حدودی اذفلا کتهاو بد ئذ اجه آور ما ام خوتیا ی ولی پهلوانها و زورخانه‌ایها و تما مر ی که با پهلوائی اخت‌هستنه , همه باماث| پهلوانی اسلا‌طرف هستند؛ ینی‌مثلاقسمتان بیشتر به‌تیغ علیاست؛ به‌خون اهسام حسین است. یی مظاهر تحر#اسلامر | قولدا که بوشتر با آنها اخت‌هتند. برای همم است که‌فرضاً حضرت‌علی وامام‌حسین که برثحر کترین امامها بودند , بیشتر مسورد احت امهستند. قدیم » یکنده پهلوانهائی بودند که بیشتر توی‌زورخانه بودند. بمنی‌جز « مواقم غرودی ۰ پاشان را ازژو رخ 4 آتها روز درژودخانه ورزش میکردند وشی‌هیر فتند خاأنه‌شا مذهي خودان‌هم با صطلاح خیلی‌قاطی بود ند اما بیضی پهلوانهاهم بودند که‌از نوی زو خانه کندهءو بیروث آمدمو باهر دم دمخو شده بود ند واینها کانی بودند که هشاد داش ویا لوطی‌میکفتند. داش آ کل یکی اذ همین بهلوانها بوده که کاملا اژتوی زود خانه کنده و آمنده بوده دهرون. بخاطرعه آغرسءادمهتر جائی‌داکه بتواند برود آنجا و به خودش بر کردد, ژورخانه‌می‌بیند. او با گشت به خودش‌را کنده شدن ودود شدن از مرج میداند . بشاطر همین است که میکو ند «خدایا عشق می‌جان دا از من بکیر». ا: هست که به‌نظرمن» داش[ کل‌نمیتو اندمذهمی ثباشد . این عقیدء خاص هدایت است دو: آدم خاصی که قهرمان قصه‌اش است اکرمی : که پر حال مذهبی نیست ۰ #م اینکه هداب ورا بك آدم‌مذهی نان می‌دهد کیمیالی : بله , که مذهبی نیست. د لی دزیت , آدصی مثل داش ] کل نمی‌تواند مذصبی نباشد . مذهبی هست , و لی در ظاهر نیست. در بطن خودش يك آدم وذ‌هیی ۲۳۳۲ به‌همان صورت هي خصوصی که‌ما می بینیم بیروت نمی گذاشتند. که او توی حانه‌اش , حتی سا خانه‌هم ارد اکرهی : در حالیکه درقصةٌ هدایت ۰ الن مرد ه هیچوفت نماز می‌خو | ند نله هیجوفت دوضه می‌رود . نه هیجوقت قسم می‌خورد و * هیچوقت ومف نباز خوائدن او آمده است و راستی پك سأله دبگر , شما با اینکه *فتیاه داش آ کل شا يك آدم مذهبی است وععنقد * مسا لل مذهبی ۰ آر لیمی‌د ادها ید که‌او آخر ین‌حرفش د بپك بیودی بزند و نها مو نی و تنهاهمدمش راکه با ماو علی است وعز بز تر پن‌مو جود ز ند گیش بوده ۰ به او پسپارد , کیمیالی : اسحق بر ای‌من‌مسأّله تعسب دوی مذهب نیست . فقط مسأّله يك نزدیخی خیلی زیادی است که در بطن ؛ بین اد و