Film and Art (Sept 1971)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

۱ ۷ بک شوخی‌شوخی وم زیر نظر : صفا سر سس همکاد ان این شماده ؛ کىالیانروشن زاهدی ابیرمظفر ومتوچهرامینیحاجی قاسمعبیدیایما نی-میامی-7هنجان اشتباه لپی کلم , باباب جسه‌ی, اپنهمهر اء اوهه‌يم به قکری‌بکن؛,. گفت : نمیته به‌دفمه که گفتم کنتم» آخه خیلی کردنه , حابتق ارژونتر بود . کقت ؛ سابقو ولش کن,مام خرح دادیم ۰ کقتم , حالا ارزو تتر حساب کن تا بدا هم اکه یه هیچین دضی پیش اومد پیام سراغت کفت , نميشه قربون قدت , ام دار یم کاسبی هيکتيم , ترخش ۲ + اخه تاسلاهتی منو ی ت این‌جرفها حالیم: آکهاوژون بنمدخوزم توس جنس ازنای دیکه پدعادت میشن‌همین که هی رفت مارم دا تکهر بتار شب جمعه ی بتارمونا برسیم ‏ یادو اصرار میکرد و نبیشد 3 فراتك » شبره جان بيك دا می‌مکید ! (جراید) انك» از ار جدا دم . حرفی هم ژد آنهم تو آن موقعیت استتالی که میخواستم حتماًببه مراد دل برسم بهر حال ثاچاداً دست کردم و یکدانه پنج تومنی سب قبائی بپرون آودده و گذاشتم کف دستش بارو هم يك بلیت سه تومتی گذاشت کف دست من . (امان اذ این‌بلیت‌فروشهای ۰ «بازاد سیاه ۱۱۱/۰ عنایت اه «خسرو» کما لبان‌فرد (جهرم) خجالت تا درژی عبدالة بوتیماد ازخیابانی میکتشت که ندانعه اي ذني دا لکد کرد زن با تاراحتی به اونکاه کرد و گفث خجالت نمی کتي بوتیمار با خونسردی کفت نه خا نمدار سکاو ع یکشم. دلم نمی خواهد [] آمو ذکار رو به دانشی 3 سم بق کلی فرق کرد» . ۳ «« هرد منم که خواننده «وفیلم و هنر» م ! آموزان:کرد و گنت کداميك از بشما دی میخو اهد به دانشگاه درود همه دستهایشات‌رابا لابردند حز پر ارحام سل . آمو زگار رو به پسرارحام صدر کرده و گنت تو دلت ثمی خواهد به دانشگاه بروی» پسر ارحام صدر گفت نه جول مادرم بهم سفارش کرده که یکراست بروم خانه . گنشده کر گردان : پی چرا این عثر پیشه امروز برای فیلمبرداری پیدای نشد ٩‏ قیلعبرداد * آخر بناست , طبق سنادیو امروز نقش به کمشده دو بازی کنه. ۳ کار گردان: بخند, شند. عفر پیشا: با باخندم نمی گیره کاد گردان: نیکاکن به‌ر یش تماشاچی ۱ عباس روشن (بابل) ماجرای دژد و مبری قبل ازاتکه یر ی‌هدر پوثه 1 > رودی یخی شود پاسبان بود سادقینسا بقه‌دار رعت‌را دمعکیل ودنت سته تحویل‌میرگ مت تا او دا بمرکز ببرد د یل ده ممداد دمدقیغه پیاده روی, سار ق که دوتمام مد ۳ میکشید که چطود ازدست هورکا فر ار کف زو به‌هیرک کرد و گفت؟ دی ار سیکار خدمتتونا تم ی ددت در جیت ۰ گفت : مار قگفت پس دستمل رح تا از آن‌فرروشگاه‌ده بدا منجرممیری دستش را باز کرد وق که فرت‌دا ممتنم مبی« 0۳ با بفرا در گذاشت بمد از چند وونمحددداً وزدمس پوطددستکر ک دنه و بان اودا بب ۰ مسق تفت راژسارق اذ مور خواست میری که گوشی ق با ۶ نت ندادم. ساد سپردند و قتی دد ی ۳