We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
, ۰
بههیری گفت لطفاً دستمدا باذ کن تابرم سیکاد بخرم. میری بلافاصله جواب داد
کورخوندیخوالمیکنی بازهیتونی
متوگول بزنی تواینجا وایسا من خودم میرم برایت سیگادمیخرم. علی حاجی قاسم (تهر ان) فرت 7] از آقای حالو در سیدند فرگ وزجسی_انکات با آیما تزردی خودهون چیست ویبدون معطلی کگفت ؛ ایغست که اسکاتبه محل توذیع جوایز میرود ولی جایزه راقپول تمیکند ولی ایما نوددی علاده ۳ ایتکه جاأیژه را قبولا نمی کند بمحل توذیع همنمیرود قرمون » قرمون [7] حسناهین بمداژایتکهاز مسافرت آمر یک مددیکر باصطلاحما لفظ قلم,سحیت میک ردو چون عدهای برای دیدن آمنه بودند؛ازمیان <همیتصد ای فررمون, فر هون میشتید
چندرو گذشت یکرو زسو ار اتومییل
ناصرملكمطیمی شدو گفت فرمون فرمون کهمیکفتن همین بود, اصر هم درچو ابش گفتپس میخو استی
من باشم .
کدام کاد گردان
[7] از زدین دست پرسیدند از کار کداميك از کار گردانهای آمریعائی خوشتان میآید؟چتات کار گردان بعد اژ لحظه ای فکر گفت , از کار چیمن استو ارت!
گفتند ۰ چنااز کار جینزاستوادت :۱
گنت ۰ برای اشکه ددفیلم «معما» دش راخوببازی کرده. صدتومان کنه . . .
[7] ددیکیازسیتماها تمایش فیلم قطع میشود و مدیسر سیئما مقا بلمردمقر ادمیکیردو باصدای بلد میکوید : «خانمهاو آقایان, یکی از تماشاچهان کیف یو ای را که محتوی هز ادتومان پول بوده گمکرده و بکی که آنرا تحویل بدهد صدتومان مژزدگاتی میدهد يك لحطله سکوت شد وسکوت شدو بعدصدایی از يك گوشه سالن بلند شد کهمیکنت ۰ «صد تومان کمه
دودیتتومانش کنید» داستان ب . ب
این داستان دا اخیواً مطیوعاتفرانسوی برای بریژبت
پاددد کوكث کرده اند . پ . ب درخیابان دوستش رادید
بله روز
مار با کالای برای انعقام از او ناسیس هر مرد غر بیهای کی رسد
«یوسه» میدهد ۱ (جراید)
مرد ممکنه با من شدیدتر رفتار کنی !
فروزان میکوید که کدام آکتور ایرانی جمباژی او خنوب عشقبازی می کند ۱ اطلاعات هفتکی
حسر آکتور ابرانی به شوهرش وای بحالت الله اون توزو معرفی کند !
و بمد اژچاقسلامتی اینمتالمهبن آ نها ددو بدل شد . باشوهر آخرت چکار کردی بر بژیت؟
مقدمات طلاق دا فراهم کردهام .
-جطور بذاد کاهشایت کردهای؟
ه نامز د گر فتهام 1
«ماشاءانته (میشا) ایما نی حاضر جوایی وحدت
3 دوزی ود حدت هترمند اصفها نی و بذّله گوی خودمان به تهران آمد . در خما بان بهر مناژهءای که میرسیدو نمیتوانست بنهمد در آنجا چه می فروشند داخل میشد وسئوال می کرد. يك روزشمنسیاحت بهمتاژهای دسید که جزيكمیز و تلفنچیزدیکری ثبود داخلشد واذ صاحبی برسید آ فا شما چهمیفروشود؛مرد که ا این فضولی بدش آمدهبودگقت الاغ . آفای وحدتهم در حالیکه داشت
از ددخادحمیشد ذیرلب گثتچه فروش خو بی داشتید چون بیشتر ازیکیباقی نمانده. دضا میامی
امشال ...
3] میون زری دست نا ویلیام وایلر تقاوت از تهر ان #ا ها لیوود است.
[] بهواتق ی گفنند موز یکت ت و کر چه مردها خوب ود گفت: دپگه حوسله موز يك ساخن ندارم.
[] ابرج قادری چو امن امینی ببپند خوهش آید.
ل] بارو ده توفیلم بازی فعیداد لد سراغ جایزر؛ سباسرو «پگرفت .
0 فیلمی که عی دو هفته ساخنه بله برای اداره سانور خو به ..
«منوچهر امینی»