Film and Art (Dec 1971)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

اژاستمداداد بهره بگیر ثف, بر آن‌شد که از «ملك‌مطیمی» بازی تاژه‌ئیبگیرد داد امن نتیجه‌ثی که این تسمیم برای « ملك‌مطیعی » داشت.حر کات ابروهای‌او «وضمی چشمکیر بود که در آن ژماد‌بسیار از کی داشت این حر کات ابروها که بمداً به‌عنو ان یکی ازخصوصیات«ملك ءعطیعی» شداخته شد. به کمك تور پردازی خاص خاچیکیان و آن سحنه‌های تعقیب‌و نما ش‌التها بات يكك هرد؛ برای «د ملك مطیعی» شد که در سوب يك‌د کر گو نی‌ناژه فیلم‌های بعد‌یش نوز از حانت کار گردان ن‌ دیکر دئمال گرد ید باز کشت به‌ز ند گی + هیده روز به اعدام واتهام اکرچه‌از نظر کیفوت کا اکترها ثی که به‌ مك مطیحی تحویل شده بود نفاو های مسیاد دادعند.. همچنان که ار حهات دیگر متفاوت بود ند ولی از نظر حالات صورت مك مطوعی و ظاهر او رز دیکیخدیدی دپگر داخعند اما «عروس‌فراری» در خود چنین چهر »ید | از «ملاتمطیعی» نداشت. اودداین یلم ایا کر نقش لك پسر‌حوان و آرژومند بود که »عسق يك دختر جوان دوستانی ِ می‌امد و ی در دو مساللسی + (دلکش) گرفتا محر ای عشق این دیگری و ارد می‌شد 4 همیثه دون این‌دو مفادفت میا.داخت «ملك مطیعی» ددقا لب پسرجوان:دیکر به‌عدت گدشته ابروهای خوو را تعان نمی‌داد وسمی دد ارائه تيي طوعی از يك سس جوان واشت.. چهر‌ی مك مطیمی دد صحنه های بسیادی اذ ایسن فتلب به خصوص در لحظا تی که دلکش نرافه‌یز یبا لی‌دا میخو اند ( الیته دیا برای آت زمان ۱ 1 دیدنی بود و خصوصیات يك پسر طییعی باشنیدن شعر «-حرار کوه بلند نک طلا ریز نه» و «ما حمه اعل صفائيم ؛ بنده‌ی خاص خدائيم , چشمه‌ی نود ووفائیم» و می دیده عی‌شدا1 دداین فیلم نیز «ر نک» قیا فه عهای نازه‌ی را از «ملك حطیمی» سیب‌می‌شد» که فنسیت به فیلم‌د نکی قلی‌او. متفاوت ود و ای ,داز آن «طلم‌شکسته» و «دشمن ژن » نشان دعندهء‌ی ۰ 9 ۲7 عروس فرادی خسوصیت تاژه‌ئی ازمنك عطیعی نبودئ. اگرچهالیته نوع برداشت کار گردانان‌این‌فیلم عاار چهرء‌ی «ملك مطیعی» متفادت بود ولی حاصل کار تنیهر ات مسوسی را در سیمای این هترهشد » نتیحه تمی‌داد . تا اینسکه آد اهش‌قبل از طوفان.اخته‌شد «خسرو برویزی» کاد گردان این‌فیل که در آن‌ژمان جزو کر گردانان مسوح نوئی سیتمای فادسی محضوپ می‌شد , به‌همان‌صورت که در-طوح»ختلف فیلم تغیهر ات عصوسی را سمت به‌فیأم های پیشین سبب‌شد ‏ اژ نظر قیا فه‌ی ملك مطیعی و حالات بدا وصورت او نیز این تعهیرات دایدید آورد . عمانگونه که در فیلم اول خود «بی‌ستاده ها» در چهر ۰ بازیگر ان آثرخود , سب تاز کوها ی شده بود بعداژ آن «عسل تلخ»انری بی‌تفاوت بوده ساژالعه اژ نظر ظاهر باژیکر نقش اول آن.ولی ادل هیکل او لین اثری بود که باعت تذیمر ات اساسی و چشمکیر هگعددی در چهرء و اهر «ماك مطیمی» گرد بد ودرحقیقت بابه کذار نیپ چاعاسی ملك +علیعی آمر دزد مو*قیت این آیس‌طی‌سا لیان در ازی شد البعه قیل از او ل‌هیکل‌ماك مطوعی بارها: آمد بیس آین‌چنون تییی رابوجود اورده مود ولی علوری نبود که از ابتدا تاپایات فیلم دئیال‌شود . ابتطود که در ال هیگل می‌دیدپم . البنه این تومي حاعلی به‌صورت دید شده وغلو آمیز امرود بو د. دداداثه این‌تیپ جاهلی ؛ کمافیا لابق حر کت ابروی‌ملك مطیعی همدهيم بودو ای‌شایدبر ای هر تبه‌ی‌اول بود که عماً عنکی تافی بین این حس کات وتخصیت اول فیلم دیده می‌شد . البته لام مه توضیح نیست که برخورداد بودث يك‌فیلم اژيك دک کونی فرضا دک کونی چهره‌ی بازیگر ناش اخست اصولا و ی به کوفیت فیلم ند‌ارد آس وپاس از نظر حر ات صورت و آن چهر کميك ناذ کی داشت ولی بءه از آن دوقنوها کمو بیش مك مطیمی «اباصورت های قبلی‌ننات میداد بحصوص در آسو پای همچنات در که هائیار اهر ملكت ءعلیعی در گذشته بخصوص آن‌قسمت‌هالی که با و چه مر دم رو درو بود : دیفه می‌شد , تا اینکه میام «بامعر فت ها و ار اثه‌ی يك‌تیپ جاهلی دیکر ۰ باعن ثثبیت فنسبی‌این نوع تیپ مرا ملك‌عطیمی کردبه اکر جه ثبل از فیلر «ماععرفت‌ها». «مك‌عطیمی» سصورت هایمختلف البته نه جددان‌جا افعاده درد هیفت جاهل های با عمرفت طاأعرشده بود وی « سا فیه ددسفحه ۳۸