Start Over

Film and Art (Dec 1971)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

9 شوخی.شوخی 66 همتار ان‌این شمازه : علی‌عباس نوروزی مهدی آقاجانی علی کریبی احسان صلح‌جو عزیز کشاودز وت جیسب جرأت نکردم دحدت سواد اتوبوی شده بود و ار شلوغی اتوبوی ناراحت د عصباتی؛ برای حفظ تمادل خود نمیدانست دستش دا یکسا بگیرد و ناچاد برای آنکه نیافتد. شانه خانمی‌دا که جلو یش ایستاده بود گرفت خانم‌باعصیا نیت رویش را بر‌گردانده فریاد زد مکی ثمیتوا نی‌دستتر اجای‌دیگری بگذادی 0 وحدت با خونسردی جوآب واد , دلم موضواست اما جرثت نکردم . فرستنده : مهدی آقاجانی خدادا شکر دوزی فردین دید که بهروذ وئوفی سرش‌دا بسته سر سید چ‌راصرت را بسته‌ای بهرو ژگفت درخیا بان‌می رفتم و به فردی دسیدم واذ او پرسیدم باعت چند است و از فوری ۲ مشت بروی کلهام زد یعنی ساعت‌دو استاگرمن. می‌دانستم که آودیوانه است اسلا وال نمی کردم چون هی بینی که همان دوهشت مرا باین روزانداخته است قردین‌درحا لی که‌خنده‌میکرد برو خدا دا شک رکن که ماعت دوازده نبود» مستی هما بون 8 حمایون قبل اژآنکه ه منزل برود سریبمشروب‌فردشی سر کوچه‌شان زد و پمدبطرف‌متزل رفت وقتی خدواست وادد منزل شود متوجه‌شد آن لور که بایدو شاید ششکول‌نیست يا این فک کفت داشتن سک بین هنرمندان مد شده و عده‌ای از آنهااز سك خود در «اطاق خوابشان نگهداری میکنند» . اطلاعات هفنگی مره : معمکنه با من هم مثل سکت رفتار کنی 1 می‌کنند ٩‏ است 1... ٩۱ است‎ نزاع وجوددارد!۱:.. میداشت باشکست دو یرو شد! دتیای هنرا! ایران با ژکردانند ٩‏ می‌کرد ۱۱ ۰۰۰۱ کاغنی ازجیبشی دد آودد وددی آن نوشت همایون منزل نیست اگریا او کاری دارید درمگروب فروشی سر کوچه است و کاغندا پدر آویخت وبه مشروب فروثی رفت يك‌ساعت عد کاملا هستو متکول ب رکفت وشرحیدا که خودش نوشت‌و بدر اویخته بود مشاهده و باخود گفت : -عحب پس‌معاو م میشه‌هها بون منزل یست اها خوب است که آدرستشیدا نوشته ومی‌دانم کجا بروم سر آغش سپس ب گت و به مشروب‌فروشی دفت و از صاحب کافه پرسید ؛ سهما بون اینجاست؟ مشروب فروش که متعجب شده پو وچو | بداده چطود ؛همایون خود شما عستید ما پون‌فکری کردو نا گهان کفت» عجب همآپون خود هنم امیر مظفر امینی کپ دونفره گفتم ؛میدانی که تمام کچل‌ها دد فیلمی بکاد گردالی آدمان بازی گنت , لااقل خیال کار گردانه از پروژ کتود و نود پرداژی داحت کنتم » به نظر تو ازدواح زری خوشکام و علی حاتمی جاودانی کت , والهیستکی به (خوش‌کامی) !! زری‌خائم دارد!؟... گفتم « خبی‌داری که فردین و کورس باهم‌نزاع کرده‌اند؟! گفت : ایتکه چیزمهمی نیست همیشه بین دو (خواننده)۱ دقابتو گفتم , يك‌جا خواندم که‌کاز گردانی که دختران توپول دا دوست گنت : این رو میکن شکست واقمی يك کارگردان دد عرص کفتم , خبردادی که دختران ویکن میخواهند اورا از آهر یابه گثت , چه خوب می‌شد اکر ویکن همیسن دهوت دا از آنها پس پاید ژودثر به‌خانه بر کردم چون يك نقر دادد دنبال من می کردد علیکر یمی ( بندرعباس) دنده عقب 6 میرک ماشین نازه‌ای خریده بود وروژی هوی گردش کرد . سواد اتومبی‌لش شده و به خارح اژشهردفت. ددیین راءه نز ديك قهوه‌خانه‌ای دسیدمونگاه داشت تا استراحتی کرده وآب در دادیاتور مائین بریزد؛ اما وقتیکابوت ماشین‌رابالازدخبری ازموتور ندید. ناچاد اژ صاحب فهوء‌خانه سئوال کرد آفا مونود این‌ماشین کجا است. صاحب‌تهوه خانه‌در پاسخ ار گفت درعقی‌فر اد دادد. میری‌درحا لیکه روی‌دستش میزد گفت پس‌من از تهراث نا اینجا غقب عقبی آمده‌ام و ثمی دو لستم فرستنده: علی عباس نوروذک