We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
ای فرزند , من وقتی به سنتوبودم روزی پدرم آب خواست و من قطعه یخی شفاف و آپ زلالی را
. در جامی پلورین ريخته پدستشدادم او مرا دعا کرد و از خداوندبرایم عاقت خیر آرزو کرد ۱ نتیجه آن دعا این شد که تو امروژ در کاسهای چرکین آبی آلودة بسن میدهی ! وای بحال تو که خدا میداند از ست اولادت چه آبی خواهی گرفت !
حسن مجتهدر اده
حقیقتش این است که تاز کی ها سوژه پیمزءتر ازسینی پیدا نمی شود . چون نه آن کثش سابق را دارد و نه واقعا استحفاق این توجه را که بحثی بطلبد. حر کی هنوز از کرد راه ترسیده فیالقور و البته برای اينکه از غافله عقب نمانده باشد _ دست به نقد نظراتی دریار» سینماً در چیپ کتش دارد. تااگر روزی روز کاری چنعهاش خالی شد و مطلبی برای گفتن یا نوشتن نداشت دستی بهجیبمپارك پبرد و مثله سینما را مطرح کند.
مورد زنده اینرا چدی پیش در شماره توروز مجله *فردوسی» دیدیم. که جناپ «سپانلو» بعداز اینهمه وقتتاژه بهصرافت افتادهاند
و «پرده پاره؟ را مفصاا به نقد کنیده بودند هبج راجم *«جان عورد» نیز مقأدیری قلمی فرموده بودند. (البته دیگر این با خودشان است که چگونه اینهمه مطلب در دو
ستون ناقابل جا شده است).
البته بندهبهاین کاری ندازم که «توپاز» یا «پرده پارء» فیلمهای خوبی هستد یا خير ویا اساس هیچکالد آدم قابل بحشثی است یا نه. بلکه فقط بهاین کار دارم که چرا شاعر خوبی هثل «سپانلو» نه گذاشته و نه برداشته وتمام مقولات جبری وغیرهنری را رها کرده با اظهار طرهای خیلی *بیخبرانه» خواسته این دو فیلم را بکوید . شاید امر بهایشان مشتبه شده کمچون شاعر هستند و منتقد (اینان بصی اوقات کتاب هم نقد میکند. از جمله همین کناب «توپاز» را) پی این حق راهمدارند که راجع به سینما همانتقاد بنویند. بویژه که کتاپ «لئون اوریس» عم نقد کردهاند. ولی آنچه از مطلبایتان برمیآید این استکه از عینما چیزی تمیدانند. مثللا توچه کنید به قسمت اول یادداشت ایثان : از «خوشه حای خشم» جان فورد نا «توپاز» آلفرد هیچکالك این سینمای قدر اول امریکاست که تباهی عجیبی را در سنجش ارزشهای بشری شان میدهد سیتمای شریف و عزیز و عنرمندانه «خوثههای خشم» به سینمای پست و چندشاور و هترمندانه «توپاز» میرسند»
از جمله پالا برمیآید که اسم سیسای «خوتههای خشم» شریف و غیره است ۲ سینمای #توپازه پستاست ۳ سینمای «هورد» عرش سینسای امریکاست 4 سینمای «هیچکاك» فرش سینمای امریکا,
خوب برادر تو از کجا چنین قولی دادی ؟ تو که در هیچ کدام از موارد بالا حضصی بك دلیل نیاوردی. جنایعالی یا دوپار دیدن (البته حدا کثر را من ذکر میکنم) «خوشههای خشم» چگونه موهقشدی عرش سینمای امریکا را پیدا کنی. بخصوس که فیلم بزیان اسلی بود وعبه ميدانیم که این فیثم یکی از پردیالوكترین فیلمهای «فوزد»
نکرده. گرچه ممکن است فیلم را ندیده باشد. ویا دیده باشد و فیلم ۱ مهمت و سار هی( کم کی که میت گوید سینمای «فورد» اوج سیمای امریخاست باید تسام فیلمهای «ها و کز* و «فولر* آنتونیمان» و پرهعینگرو... را دیده باشد . و پده اطمینان دارم چناپعالی حتی يثفیلماز «فولر* ندیدهاید (یاشاید هم تاحالا اسمنی را شنیده باشید).
باشد. برای احلاع باید
۳
مطلب دیگری که میخواستم حضورتان عرص کنم. این است. که ارزش يكث فیلم بهاین مربوط نیت که فیلساز چه میگوید. بلکهمر بوط بهاین میشود که فیلماز چگونه میگوید . آنچه بکاز *آنتونیونی» آهمیت میپختد این نیست که مثلا در #حادئه»» «فریاد» وبا « کوف» سررکشتکی انساتی را مطرح میکند چرا که قبل از او اين ملله پارها مطرح شده و بمد از اینهم عطرح خواهد شد. بلکه این استیل کار اوست که اورا فیلسازی متمایز و کارش را ارزشمتد میکند.
کفته بودید راجم به ؛هیچکال» مسب | تاو امن ماتع ارزیایی فیلم او میتود. دراین مورت هم باید خسمتتان عرض کنم سینمای «هیچکالك» در «توپاز» از نظر من ولی این نه به علت موضوع فیلم است پل پحاطر خود فیلم میباشد . مطلب دیگر که تدکرش لازم است اینکه برخلاف اعتقاد تما و خیلی از «مئولان» دیگر که دو دستی ماه فیلم را چسپیدهاند وبخاطر همین مایه فیلم را رد کردند. باید عرض کنم 1 آنچه در #توپاز» مطرح نیتسلله موشك و کوبا و «کاسترو* وازاین حرفهاست. «هیچکاك» ! استعاتت از تىام این موارد فتای دهشتناك وم رگبار قرن حاضر را رسم میکند که انسانهایی مثل «]ندره دورو» و يا *خوانیتا» قربانیان آن هستند و عشق آنمجف مفری میگردد برای گریر به جایی که پناهگاهی موجود نیست.
مردود است .
دردسر
کسبود اسم !
کسود اسم بدچوری گریبانگیر سینمای ما شدهاست زونازه این مشکل رفته رفنه به موسیقی نیز سرایت کردهویکی پس از دیگری آهنث بااسم تکراری وخواننده نیز پهسن ترنیب , اراله داده عیشو دا ) و حلاعه پیحض وفیق يكا-م عشحص. دس اند رکاراد اهل فن؛ دنبال آن نوع اسامی رقه و کاری میکند که لعلف اسم اول را هم از بین میبرند ؛ عتلا بك ریاد فیلساز ان ما به «فارون» رو کردند و «گح» این جاب را برح کثیدند و سپس الهارون» را همتسی «قارون" ننوده و ناگنته نباند که «عشق» هم برای «فارود» تراشیدن وصدالبته مه پسر یز برای او زالبدند و اانسران قارون» ۰ آبروی هرچهفارون را بر دئف 1
بهرحال این فقط بك نوع از الدنباله روی اسمی" عباشد ولاید. هبانطوریکه بعولی اگر فیلم «اتلمنلتوتوله» باصطللاح گل کد . پس فردا فبلمهای «گاو حس چه جورها وغیره و ذالك هم سبز میخونةد ۰ توقیق «پتچی» هم پای انامه رسان»" واعوان وانصارش را به سینتای ابران خواهد کثانید و این هیچ بعید نیست!
و اما جالب آنکه هن ریشگان جدیدالورود نیز درسر کسود اسیم را میافزابند و بصا از بالفرض دوباتا طوفان و هنت هشت عدد هم اقشین دایستی از «نگار» های تعددی هي باد کرد که شاهد ععا هتند! و این مشکل و با بهتر بگویم درسر, همچنان ادایه دارد و مسئله استفاده از ام ۶ رم ۰