Film and Art (June 1972)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

باره‌ی کود کی روی سن جلوی چشم یم در حالیکه ۵ سال گوگوش حالا سمی درفرار فش را داره , گذشته‌ای خپلی غبار و تیره بسوده دوقباله! بهمن مفید بچه خیابان‌شهبار , در ناپب‌السلطنه متو لدشده فیلم «علوقی» هنوز در زندگی میکرد . زندگی له باآن سنت های قا.بمی محله » باضافاتر ست ادگی » او را بسرای بدی زندگیش آماده کرد. را دارد . من برای هنرپیثه ت میشدم . پدرم ما را میکرد , ما يك تربیت داشتيم يك تربیت خاص بچه های شهباز و یکی هم یت کاملا هنری و خانوادگی . من ذاتا بچه شروری نبودم . میگند ؟ بچه تخضی بودم ۱ دعوا میکریم و بایام همیثه باله خانسون را زیر بغلش داشت پا الترام دادن و گرو گذاشتن باله مرا آزاد میکرد . " یکی اژ روز ها با پسرکی که به خواهرم متلك گفته بود دعوام ۵ . در جریان دعوا ابروی پسرء ره شد مرا بردند کلانتری وطبق پدرم پا قیاله زیر غل آمد کرد . از قضا بعد ازظهر باز دعوام شد و هرا بردند ری . یکی دو ساعت بصد ان قیافه عسانی دابام را دیدم مد وسط اطاق افر نگهبان کرد بمن و گفت : لامسب من که دوتا قباله م ,ما يك خونه داریم و يك قباله , اقلا بگذار قباله را آزاد کنیم بعد دعوا بکن ۱ این جال‌ترین خاطره‌ای‌است که از آن دوران برایم باقی‌مانده؛ ما پاید واستون بگم که من در بوران تحسیل هرچند :۱ مدرسه عوض کردم ؛ اما پسر باه‌وش و زرنگی بودم و هیچوقت هم در ی ناتم رد شدم ...۲ 5 منو چهر فر بد ازان بنم آمد اکر بر حه به کیته و مطربی در آن نمیشد , فیلم بسیاز خوبی از کار درمی‌آمداما ماستانه فیلم پدی شد . من حالا نکرمیکتم پازی در «صید» برایم فقط يك خواب بوده انت.۱ از او نظرش را در نورد بهر ام بیضائی » ضعود کیمیانی ۳ «جمید مصداقی کار گردان های سه تیلم اخیرش جویا میشویم : هرام بیضائی دید مری بیار خوبی دازد .۰ نکته‌بین ونکته سج است . عسعود کیمیالی دید تصویری خویی دارد و در ضبن تجارت سینما را خوپ می‌شناسد حمید مصداقی جوان روشنی است ولی خیلی نوگراست . سوق ساختن «تجاوژ» ایده‌های خضویی میداد اما وقتی این ایده‌ها بصورت تسویر درامد و مونتاژ شد , باث مقدار سردرگنی در آن دیده | خد:» ۱ بهترین نقلی را که تابحال | بازی کرده تقش #مش رحیم‌قصاب» | در «رگیار» میداند و در این‌مورد میگوید : از تاثیر بهرام بیضائی روی این نقتی که بگذريم ۰ این نگرائی را من داشتم که تکند این نقش تقلیدی بشود از سابر نقشهای جاهلی که دیگران کار کرده‌بودند و هرکس به شیوه‌ای از پیشکوت خود تقلید میکره و من از این میترسیدم و تمام سمی من در مقابل دوریین این بود که مش‌رحيم‌قساب را خود مش رحیم قصاب بازی کنم یاهمان خصوسیاتی که در کاراکتر این آدم وجود داشت .* منوچهر فرید قرار است در فیلم های *مسیبت" (امیر نادری) سدای سحرا (نادر ابراهیمی) و چرا حوانها ... وحدت : باید احترام بز رگترها را داشت... من موقمی که پاسمیدراد برخورد کربم چون دوستش دادم بااو مدثی بحث کردم وخیلی حرفها بهم زدیم . باو گفتم که دراین دنیای وانفای میننا باید احترام پزرگترهایت را داشته باشی تا بتوانی موفق‌شوی» حرفهایت‌سحیح نبوده واو میگنت که‌والا بیشترش آگراندیسمان شده. من تابحال ۱۱ فیلم بازی کرده‌ام اما هنوز وضع زندگيم خوب نیست. وهیچی ندارم. باو گفتم حنوز موقمیتی برایت پیش نیامده والا تو بااستعذاد هستی ومی‌توانی با کار خودت را شان پدهی و حریف خودت را عقب‌بژنی نه‌این. که باهترپیت‌های قدییمی که جان کنده‌اند ومردم را پرای سینما آماده کردهانده مخالفت کنی توحتی باید عذزخواهی هم بکئی ! بهرحال من سستقدم که حمانطور که يك شاگرد. باید به معلم خودش احترام بکذارده هنربیشه‌های جوان" پا فیلمبرداران و .کار کردانان جوان هم باید بهآنها که قدست این کار را دازنه وسینمارا آماده کرده‌اند احترام پگذارند, من امیدوارم سمیدراد. هبانطور که هنرپیشه توانائی است در کارش موفق بشود و همیشه احترام بزرگترها وپیشکوتان خود را در تطر پگیرد, ذکربا هاشمی : من در حد يك انسان به آدم‌هائی که بعنوان استاد با آنها کار کرده‌ام احتر ام میگذارم َ بظر من بیر وجوان در سینما عقهومی ندارد. همیثه يكث فکر تازه وجوان ات که در سینما بوجود میآید و ارزش پبدا میکند . قدیمی‌ها متاسفاله تتوانستند کار خوبی عرضه کنند و شاید هم میخواستند کاری بکنند ولی بنظر هن قید تماشاگرژمان خود را داشتند فکز تباشاچی‌ها در حدخاصی پود و فیلسازان قدیمیما هم مطابق بافکر تمائاچی‌ها پیش میرفتند وحالا چون نسل عوض میشود. انان باید طبق زمان پیش برود :این است که نل جدید مسولا فکرشان بانسل قیلی فرق دارد. الان فرم کفتار و لحن گفثار دزسیشما عوض شده هرکی پنوعی فکر میکند وحرف میزند. فکرها تازه‌تر و فوی‌تر شده. است* الان نتوتمااگن آمر وزی بعلت آنکه تماشاچی حرف را محکم‌تر میخواهد همان را باو ارائه میدهد ولی متاسفانه عده‌ای از تماتاکران هنوز همان فکرهای قدیمی خود را حفظ کرده‌اند. من در حد يك اسان به‌آنم‌هائی که بعتوان استاد پاآنها کار کرده‌ام , احترام میگذارم چون عقده ندارم وستقدم. که آنها حم زحت کنیده‌اند. گرچه بیهدر بوده. ولی بهرحال کاری کرده‌اند. نباید بهآنها چون نتوانتند کار خوبی عرضه کننده خرده گرفت. من کر فکر تازه‌ای دارم باید بکویم نه او می‌تواند جلوی مرا بگیرد نسن جلوی اورا من فکر میکنم مشورت نايك حد مقدور با فیلسازان قدیمی شرری نداشته باشد. اگر فکر آن قیلساز به‌آدم نزديك بود آنرا می‌پذیره واين بستگی په‌شخصی داره که میخواهد بايك فیلسازقدیس کار کند. ماله‌ای که در سینمای ما ايئك حائژ اهمیت است و فقدان آن حس مشود ساله, «انحاد» و «سیسیت* است. مایین‌خود یج اتحاد وتوافقی نداریم. حمه باهم دشن هتند ویجای آن که يك رقابت شرافتمندانه در کارمان وجود داشته باش ۰ يك رقابت احمقانه و | بچگانه برقرار است. حرف آخرم اين که بیرها و جوان‌ها باید باهم همکاری کنند ر باید اتحادی را که نیست » بوجودش آوزیم. تسا انا 6