Film and Art (Aug 1972)

۰ بخش‌ناموس و خانو اده صاحبه داغ و هنری اخیر خانم «افسر خلیلی» (مامان نیلوفر) سخت جامعه هنر راتکان داد و در تعجب و حیرت زایدالوصفی فرو برد و خیلی زود نگرانی عظیم وسنگینی بر ارکان هنر و متعلقات آن فرو افتاد که واقعیت امر واقعا چگونه بنوده ات ابا فیلو فر در و اف کلفت بوده ؟ ویا خانم «خلیلی» به آقای خود خیات میکرده با نه؟ برای حصول واقعیتهای امر کار گاه (]پاراتچی» خود را که او نیز ار له ط فلا را وت تواستا زان چشم و گوش پسته‌ی خانم «نیلوفر» میباشد و با خواندن این مصاحبه داشت اعتفاه خود را نست باین ستاره ازدست میداد 6 مامور نمو د . تامصاحبه‌ای با «نیلوفر انصام . . دهد واأو بامقداری یادداشت از محله جوانان باین شرح که : افر خلیلی ای کاش نیلوفر دختر من نبود » من او را ازهیچ نیلوفر کردم » برایش‌زحمت کشندم ها ساره سیما شدا تب جون نیلوفر بزر گترین دختر من بود قرار شد که کار کند و به عنوان «کلفت» در خانه آقای رحیمیان استخدام شد و حقوق میگرفت ۲ رحیمیان: من‌جردم» نیلوفر از دواژده سالگی کاعت رل هو بو د ! افسر خلیلی : آقای‌رحیمیان هیچو قت حه استکار دختر من بو ده! ۱ رحیمیان : شب قبل‌از حادثه «خانم» با «دختر» بزر گش‌میهمان من بودند آ روانه دولت‌سرای خانم ___-‌-<-_«_ط۹‌99۹ف ۳ ها کار گاه‌شادمانی با ش ر کت تضامنی آبار اتجیوبر ادران نیلوفر شد و هنگامی که از این ! اموریت خطیرب گنت حالتیبتاش وهیجان‌زده داشت وقتی علت را پرس‌وجو شدیم او یادداشتهای‌خود راروی میز کوبید و گفت : بفرمائید نگفتم همش سبلیغانه ! و اما مصاحبه کاملااختصاصی و که مامانتان به] قاحانتان ۱ خیانت میک ده 4 ۱ لوف + تراسض را بجواهی ۳ تبلیغانیه که مامانم حور دی 6 اما أ حقیقت امر اینه که پدرم همین ۱ به‌ماما نم خبانت می‌کرد ر‌ دافم ۱ سرپسر کلفت خونه‌مون میذاشت ۱ حتی دوتا پسر‌هم برای اون‌بیچاره ! درست کرده مب 2۳ ۱ سب عجت. ۰ پسن شما گلفت‌هم ۱ سید بت ی | جناب اقای رحیمیان استخدام‌شده ۱ بودید ؟ ۱ و کف دوه قورباغه رنكك تلم را جای‌فو لکس ۱ ۱ بخش ببردهای هنری هدر مند آنی که تهد ید بهو لك شدهاند ۱ 2 پنج‌شنبه هفته قبل روزنامه اطلاهات» حتتر داد که لانصت رین" کر و 2 راعده‌ای ازرمال‌ها و دعا تو سس 8 سست های تهران بمرلكث نهدید کرده‌اند این خبر بظاهر ساده نموداری است ۷ ازدرجه فدا کاری و ازجان گذشتگی هنرمندان ما در راه اعتلای هنر و این اولین‌باری نیست که این هنرمند گرامی تهدید به مرك می-شود چه با فیلم اولش مورد خشم درشکه‌چی‌های تهران و با فیلم دومش مورد فهر و غضب ونهدید محلل‌های تهران و قم و اصفهان قرار گرفت و تهمدید بمرك شد بطوریکه تامدتها با گریم و قیافه عوضی ازمنزل خارج ميشد . کار گاه ما تصمی,داشت با | : کم پکی از جیمزباندی‌های‌خود وسیله محافظت اپثان را فراهم این تنها چناب «نصرت کربمی » نیستند که مرنب نهدید میشوند چون بدنبال ایشان مدتی است که «رضا صفائی» راهم بستگان خانم (ایران شریفی» تشویق‌به‌فیلمسازی! نه ببخشید خیلی معذرت میت خواهم تهدید به مرك کرده‌اند وهم چنین طبّق آخرین گزارش بنه کار گاه ( محمد متوسللانی » دک گردان فیلم «يك چمدان سکس» را سراج‌های تهر ان و «مهندس میرصمدزآده کار گردان فیلم «ماچرای يكث دزد» را دزدان و " جیب‌برهای تهران و «خسرو پرویزی» و «ناصر ملك‌مطیعی» . کار گردان وبازیگر فیلم «لوطی» را لوطی‌ها و جاهل‌های تهران و (شاپور قربب» سازنده‌فیلم« کا کو» «منوچهر صادقیور » سازنده و بازیگر فیلم (شاطر ان را نانواها و شاطرهای تهران و (ن کریا هاشمی» کارعردان فیلم (سه‌قاپ» ۳ قمار بازان تهر ان رن «جلال مقدم» کارگردان فیلم «راز درخت سنجد» را پاغبانان تهران و «مسعود کیمیائی» سازنده فیلم «داش] کل» را دوستداران «(صادق هدایت» و «نعمت آغاسی» خواننده وآ کتور باقدرت فیلم «خیلی هم ممتون؟ را طرفداران «مانده» | احتباط)) مقام‌منيع حضرت‌سردیبری | وصداقت راستین کار آ نها مورد بخش بش لفتار باتائیدات نسی و «باقید ازاین هفته کا رگاه خود رامی-کشائيم بااین هدف که از لابلای اخبار و گزارشات و رویداد های چاریه به خقابق امور برسیم‌وبرای این منظور تعدادی مامور از وع ((نمره» دار ت برای رد. گم کردن تعدادی هم بی«نمره؟ را بکار گمارده‌ايم .۰ امید است که‌اصالت توجه شما قرار گیرد واز گزندو کسالت بز رگان هنر محفوظ بماند. دگر خواننده عزیزمان و ...تهدید به مرگ کرده و میکنند روی این تظرسنو ای کارگاه ما مشعلن است "که دفاع از هنرمندان نهدید شده زا مهده بکیردو جدا ازسندتهای هنرمندان میخواهيم که فکرعاجلی دراینمورد بفرمایند . عجش رای : ستاره شو هر دزد! این خبر پرا کسیون و دارای صحنه‌های جالب تعقیب و فرار را ازمجله اطلاعاتٌ هفتگی برای شما نقل و توجه شما :را به «.. یکی از ستار گان‌سینمای قارزشی نا «(بن ...۷ هفته گذشته درساحل خزر از طرف همسرمردی مورد حمله قرار گرفت 4 تین ی ازانکه دست آن رن به‌این ار برسد » اوسوار اتومییل شوهر آن زن شد و باتفاق گریختند اما زن ۱ بود : شروع به‌فریاد و گربستن کرد بطوریکه عده زیادی از مردم‌دور اوحلقه زدند و او با گربه میگفت: بقبه در صفحه ۳۸ 9 صفحه ۸