We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
آشتپا
مذا کر ات و بحنهای مفصل بقل وتصور خودشان برای نجاتسینمای.
ابران چاره اندیشی میکنند. غافل از آنکه دیکر سینمای ما آنسینمای بدبخت وبیچاره و مفلوك وتوسریخور نیست که هنوز هم باید میز گرد و دراز برایش تشکیل داد و جهت نجاتش چاره اندیشی کرد بلکه سینماتی است بیشر فته 6 ذرحد معقول و درحد شرانط ود » پیشر فتهتر از آنکه بنده وچنابعالی بتوانم تصور آنر) تکنيم.
سینمای حرفهای اير ان ازسال۱۳۰۵ پای هگذاری شد و هم کنون
چهل ودوسال از عمر آن میگذردوبرعکس تصور و نظر تشکیسل
دهندگان میزدگردها وحتی خیلی از افرادبکه در عالم سینمای ما خود را هنر مند! میدا نند این سینما جو ان نیست و 2 سال از عمرش میگذرد و دراین مدت در آئشمر تلاش و کوش علاقمندان این فن وهنر توانسته است مسیر وراه اصلیو واقعی و حقیقی خود را گرچه کامل ثیست ولی بهر حال بیدا کند ودراینر اه کام بردارد و بهمو ققبت هم برسد» همانظور که رسیدهاست بخصوص دراین چند ساله ۳ شلمهای ما اعسم از کوتاه و داستافی در فستبوالهای جهانی ند نمايش داده شده و بعضیها نیز توانستهاند موفقیتی برای مملکتها کسب کنند» و قابل تعجب است که گروهی مینشینند و درباره این سینما و نجات آن می زگرد تشکیلمیدهند و قابل تعجبتر شر کت گر وهی از هنرییشگان و فیلمسازان و کا رگردانان سینمای ایران درابن حلسات آست و تعجب آورتر از همه شر کت نما سنده سندیکای هنر مندان است که عقبده ابن ننده مرحله برت ودن عضی از آقادان
و خانمها را میر سا ند گر نه بخو د اجازه نمید)دند در چنین جلسانی
ش ر کت کنند.
سینمای ایر ان دیگر احتیاج بهمی زگرد ندارد واحتیاج ب هکمك از نوی کماهائی هم که بضیها سشخش را به سینه میز نند ندارد و سینمای مفل و کی هم نیست» سینمائی است پیشرفته و توسعه بافته» سینمائی است که در فستبوالهای جهانی تواسته است ددرخشد و همانظور که دراولین جشنواره تهران همدرخشید و منتقدین و فیلسازان و فیلم شناسان که شعور این کار رادارند دراره آن صحبت. کردند. سینمائی است که برای خودفستیوالدارد وحتی وزارت فرهناث وهنر بر ای آن فستیوال ترتیب داده وهم) کنون اعلام کرده که يكجایزه ویژه نیز برای فیلمهای ابرانیدر نظر گرفته» و از همه مهمترسینمای ابران سینمائی است که درجشنو ارهفیلم تهر ان جایزه مخصو صسلطنتی را رو ده است.
این سینما نیازی به می زگردندارد و بقولی کور شود هر آنکه تنو اند دید !
بورمر ادبان
تماشاکره ژماشا کو!
معلوم" نیست صاحبان سینماچه گناهی کردهاند که تااین حد باید مورد غضب مشتریان سینمای خود فر ار کر ند بندرت دیده شده که بینندهای از سالن سینما خارجشود و از وضع سالن سینما دلخورنباشد» ولی ه رکز فکر نکرده است که خودش "یکی از عوامل پدید آمدن ابن دلزدکی است . برای مشال
: سنما وتف را مثال میزنی کسه 0 این فتر 8 در کنار صندلیها جایسیگاری
گذشته و فقل از نماش فیلم درنوشته , خطابه و با هرچیز دیگری» بهبینن دگان فیلم ئ کر میدهند کهسکار های خودشان را در جبای سیگاری کنار صندلی خامو شکنندهولی کو گوش شنو!ا ؟! )سر بیندازید که مثل غربال » در اثربیبالاتی و بیتوجهی عدهای بتا آتش سیگار سوراخ سوراخ شدهاست .
آیا با تمام این تفاصیل ء و بانمام این تز کرها و اخطارها و باتمام این بینظمی که در میان مارواج دارد انصاف است که کماکان از وضع سالن سینماها فاراضیباشيم ؟!
حسن مرنصوی
معلم ٩ سکس ٩ سینها!
برای عکسبرداری از کللیه سگساز وبیمارم رفته بودم پیکی ازاین رادیو لوژیها که اینروزها از تصدق سر بیماران ریز و درشت سخت ازارش یرم است. سب در بان انتظارش براي زسیدننوبتم بناچار پناه بردم به چند شمارهمجله «رنگین کماننو» که روی مسز ولو نود وقتی.آدم مریض است دل ودماغ مطالعه را دیگر ندارد
آما من پررونر از آن بودم که به کسالت کلیهام اجازه دهم که
کنجاوی و میل بهخو انثان .را از من بگیرد . درحین 1 بهمطلبی برخوردم و بطوریعه از ظو اهر امر برمیآمد » آن مطلب رانکی از خو انن دگان مجله فر ستاده بود چون تحتعنوان (انامه 0 چایش کرده ودند و طبق ادعای مجله «رنگین کماننو» نوسنده نامه که رئس بئی از سازمانهای فر هنگی بابتخت است چون نمی تب خو استه بر اش دشمن ایجاد شود با نام مستعار (الف الف) آنمطلب راثو شته و فر ستاده ود .
ان فرهتی خر سا ایسون مان نامه خوه وشوو ع عی کند که : ۱ ۱
(ع جلد مجله رنگین کمان بدبیرتستان رسید . در بدو امر گمان کردم ایننشربه نیز همچونشریات احزاب ماست که جهت تبلییغخ بسا بازاریابی فعلا رایگکان فرستاده ميشو ۰..»
سپس عالیجناب «الفالف» که ازدربافت مجلات مجانی ذوق زده شده] ند شروع می کنسد نه چایلوسی که
«... وقتی مجلاتشما راورق زدیم متعجب شدبم که چرا مجلهای بدین پایه ومایه در این محیطآشفته انتشاراتی وجود دارد ولی جامعه :
فرهنگی و اکثریت مردم کمتر از آن اطلاعی دارند . آن را ورق
زدیم و اتفاقا باك. مجله باسطلام ملق بهسیل حون هقاس مبدر دم مجلهای که بکی اه داش آعماز ان همین ابراز قنفر از آن بعلتداشتن ك مطلب وقیح و شرمآور پیش رویم گذاشنه بود ...۲ سیس آقای «الف الف» بامقدارق درددل و شرح گر فتاریض هاش ادامه میدهند که : «امیدوارم که این مجلهجای خود رادز ,میان شام خاثر ادها
۹ جائی برای مجلات هرژه وجود نداشتهپاشد شما رآبخدا
ملاحظه کنید دران مبحله نو شته : خانم 9 قرار است در بی بر ده« ترین صحنههای سکسی درفیلمهای زیرزمینی فرانسه بازی کند بنازم
بهفیرت آن باصطلاح شوهنر بزرگوارش زا آیتا بیپردهضرین
گویا رسالت این 1 شیف نتل جوان اینست که بطور مداوم زنان فاحند دیار مارا از طربقصفحات وزین وا بر و متّد ! خو دبهدوستداران دقبه در حصفحه ۷۸۷