We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
لی ده شاره گذشته ؛
ی دیدپدراجم باخروهرتاش
لا ۱
و هیچئین اعتر اتأنی که قریده سادفیان و سیاعمك بولضاهی بازیگ ان فیلم اینطرف. : آنطرف به کارهای هصرتاش : ۳ ۱ اف ۱ 5 ۱ دنال درج این خساز «خس حرپتاش» پا دفثر محله تما ۳ فت ودر پاسخم آندو حقایقی را گفت ۱ کفتدهات مد
ٍِ ز۱* در بینطری
از هربتاش معنرت میخواستد و خود را عدیون او میدانشند ؛ همچنین هرتاش انافه کرد که سححه ۱۰
به اعتر اضات فربده صادقیان و سیاملت
دولتشاهی
حری خود فزیده دز خارج از محل ط داخل ائومبیل شته بوده و رز رتاش خجالت میکنید» که تزدش برود
واما حرفهای حریتاش دربارهی
فریده صادقیان وسيامك دولتشاهی
«پدر و مادر فریده او را به عنوان يك دختر باکره نست من سپرده بودند وعن میبایست مواظب او میونم. ک اصلی بسن آن قراردادها همین بود. از بکطری سستم اداره استودبوی ما عطلوری لت که دام امکانات را برای کارعندان ایجاد ميکد و تا حدی کارهای آنهار! در خارج محدود م ی کند . متلا کسی که در اطراف ماست ميتواند عکاسی یاد بگیرد. مس به آمدو عکاسی یاد دادم واینها هرحال برای من خرج بردائته است. چون فیلم عصری میشود و دورن استهلالكدارد. همچنینمسکن بود که فریده شوهر کند و بعدا در فیلم قابل استناده ناشد ولی عن کارهانی بادش دادم که میب توانست در زندگی عادی از آنها استفاده ببرد . سکرتری . هاپنکه سکرتر من اشد» چون حتیماشین نویسی که داشتیم هم به من وهم به او ماشینتوسی یاد داد . حتی من مطالعه کردن را بهاو باد دادم ؛ کاب شعر جلوش گذاشتم .مطالب سیننالی و غیره که بخواند و باد بگیرد. من بااینها ابنظور کار کردهام و حالا ابنها آهسدهاند دسناك ودنبال درست م یکنند که من گفتم مویش را کوناه کند. او خودش پیش من آمد و گفت از اين دسته جاروها خسته شدهام (موهایش را میگفت) و خسودش موقعی که میخواست برای مجله جوانان عکس نگیرد گفت میب خواهم موهایم را گ وگوشی بزنم, آن موقع هنوز گوگوش به تهران نیامده بود. متصوداو مدلفرانسوی ود. ولی من بو گفتم که میب خواهم رای فیلم تازهام موهات صاف ولخت بائد و بعد بالاخره باجلب موافقت من کمی موهایش را کواه کرد و عکس گرفت . اصلا مالهی دیگری نبود. بعد هم موب های وزوزش را دادم برای فیلم حاف و رم کردند. حالا مجلی شا نوشته که هریتاش رسم هر برثه داری نمیداند و هه را باید کچل
کرد ... خو دکشی او هم که از آد جنجالهای مطبوعاتی است ... این دو عطاق قراردادی که داشتهایم حفوقشان را گرفتهاند واول ثش ماه بهشش ماههم بهمیزان حقو فشان امافه شده و بعد ال به سا
آوردند. بعد هم خانهشان را از
غهر » مختاری ء نزدبك راه ۱ آوردیم شاهرضا و تامینشان کردم که کر ایه خانه بدهند و وصعنار تر بشود . مسلما اگر بهدازنمایش «آدمك» وضع ما هتر میگردید
کك ماه به فر بده و خانوادهات
بیشتر میشد ,
ولی فریده و سیاماك خملی وتان زناد شده ود . ی ند
اکر ان برداشته شد یکماه به آمر بکا رفتم و بکناه به عید مانده بهایر اد بر گشتم. از یکماه فبل از عید تا خی هیچ ستهادی به او نشده بود تا اینکه شب عید آقای گیلاتی آمد دفتر ما و گنت که میخواهد آدر شبو! را در بك فیلم شر کت بدهد. من گفتم فریده جوانتر است چم ار او استفاده ع ی کند. بعنی حود من بیشهاد کردم. بصد هم باث مواففتامای رسبی دادم ؛ ولسی املا آن فیلم تهیه نشد بعد ازعمد هم که من دفترم را بستم» بعضی وچکترش کردم واو ماه به ماه ميآمد و حقوقش را میگرفت و میرفت. برای فیلیم تاژهام هم که فربده فقط دوه روز آمد و رفت بعنی سيامك با آن کلك باز بهاش باعث شد. او هرروز کتك خورده میآمد سرصحلنه. ميدالید که در فیلم من. «برهنه انلهر باسرعت » این دو تقرببا حالت برهنه دار ند. من از چند ماه قبل به سيامك گفتم که بابد ورزش کند تا بدنش رای فیلم آماده بشود ولی او از بی شب زندمداری م ی کرد لاغر وحعیف خده بود؛ یا اینکه آتقدر به استخر رفنه بود 4 بدنش دو رنگه وسیاه
تیه در صفحه ؛؟