Film and Art (Oct 1972)

6 رویز دوالی» درمورد ‌ ۲ .. اگر منتقد فقط به ت و برداشتهای احساسش باشدسکن است‌در کارفضاوت دچار لغرش شود و چون من‌خونم را آدمی عاطفی می‌شناسم و باوجود این شاید بتوان گفت نقیصه در خودم وقوف دارم روی این اصل در خیلی از موارد به‌برداشت احاسی اولیه‌ام اتکاء نم یکنم و هرقیلم را چندین بار می‌سنم. از طرفی چون در دبدار اول نوان فرم فیلم را استخر اج و اک تمود لا حتما باید آثرا در دفعات بعد هم دید تا سسنیم که فرم تا چه حد در بیان منور دخالت داشته است. اگر قرار باشد مطلی تحلملی آراجع یك‌فیل‌بنويم گاهی اوقات هفت با هشت بار آنرا می‌بینيم لا قیلم «تسریستانا» را پس از اینکه هفت‌بار و «اتیریکون» و «سامورافی» را پی از اینکه پنج ار دیدم بعدا درباره آنها نقد نوشتم. گرعهبی تن , #دوائی» درباره #نقد»و امنتقد» در ابران میگوید: ص_ اگرچه بهانه ما سینماست ولی وسیله کار ما نوشتن است و "ها بنوان نوینده خاید بسقول گردهای تنهانی بائبپب هی هم می‌بريم و از زو رگشنگی را گاز می‌گيريم ولی خوب باز اغلب اوقات مثل يك قبیله دور هم هستیم. در اصل هر +ک از ما موقع فکر کردن وایجاد 6 سنحه +۲ کردن نمیگویم خلق کردن چون کار ما خلق کردن نیست آدمی است تنها. من از نوشته‌های بضی از دوستانم خیلی اسنفاده نردم برای کار هضی‌ها ارزش فایل‌هتم واز کار بحی‌ها خوشم نم یآیت هانطلوریکه نی کار عرا میت پسندند بعنی‌ها را اصولا در این کارصالح نميدائم هىانعلوری که بعضی‌ها مرا ععکن است صالح ندانند.. خلاصه اینکه من کارم را تاآنجا که توانالی و علاقه داشته باشم و بهانه‌های کوچکی گاه‌نگاه بدادمان در سل ادامه عبدهم. ولی بدبختی من در مورد خودم اینتکه بهانه‌ها خیلی کم است واغلب‌موارد ناجاریم بر ای تهبه خوراك صفحه خودمان از فیلبهائی حرف بزئیم وقتی شا به بوژه خود علاقه نداشته باشید ؛ وقتی آدم دوست دارد و عاشق است حرفهایش شیرین خواهد بود که دوست نداريم . حرفنان گیرا تخواهد بود .۰ سینمای امروژ بت .۰ فن وقتی به گذشته نگاه م یکنم » متوجه میثوم که متا د رگذشته تمیز ترو ذو قمندانه تر بود. فیلمهای اعروزی بای نشان دادن سی باهمسابته میب دهند و سعی می‌کنند آدم را هرچه رز ممکن .است گفته شود که خواسته‌اند تصور گر واقیاتی از بشر قرن بیستم باشند بشری که از جنسه ایده‌آل دور شده است ولی‌وقتی این مد و خورالك روزانه سنما می نود دیگر جز کراهت در آن چیز دیگری نیست. نماش هرچه وقیح‌تر و خشن‌تر و کریه‌تر » بای لت. ول «اریش ماربارمارگادر بدترین حالات بفریت » آنچه که آدم را نگه میدارد » ابمان‌های ناشی از ابده‌آلهالی است که ممکن است ژیاد تم واقعی نباشد. فرضا در تلخ‌ترین شرابط زندگی متلا عثق ,آدم را نکه میدارد و بعد اگر آنرا تجزبه و تحلیل کنیم می بینیم که عثق ناشی از وضعیت روحی خاص جوانی است. 4 بعدا به‌ازدواج کشیده میشود ویی کار خود میرود ولی در آن دوره خاص این در مقابل تهاجم بدی برای‌آنم توجیه‌میود. حال دنگر دارند این انمان‌ها وانن فرب‌ها را از آدم سلب م یکنند . وقتی آدم تمام ایمان هایش را از دست بدهد دیگر برای او چی داقی خو اهد ماند. امروژه شکایت عیشود که بشر بی‌هدفشده: بشر امروز بانسد هیچ چی لست خوب اگر انن درست باشد پی شا هم مقصرید» شا هنر مندان نویسندگان و فیلمازان ‏ چون دراین راه باو كمك کرهده‌اید .9 «برویز دوائی» ۲ ! با ححله استاره ری ز «فردوسی» سپرد و پس از مدتی هبکاری پا ححله مر بور سیاه» رت که این امروز حىچنان ادامه داشته است و حر هفته نقدهای او در «سپید و سیاه» چاپ میشود و بیش ! سال است که در کار نقد فیلم قلم زده _. می‌زند. زر هعفد پرویز نوری «پرویز نوری» علیرعم ظاهر آرامش » یکی از پرجنب و جوش‌ترین و فعال‌ترین منتق‌دین ماست که بطور خارق‌العاده‌ای به کار های مطبوعاتی عشق می‌ورزد و سالها بطور مداوم و پی‌گیر بان پرداخته است. نوری با عشق به سینما کار نوشتن را بامجله ۲۸ مرداد» در از : ابرج صابری راشای ات نقد 9 منتقد در ایر ان .. 15-1 7 15 5 3 7 7 7 7 1 7 11 11 ۰۲ ۶ «پرویز نوری) ان‌روزها هی مگاه و سگاه نقد می‌تو سد سال ۱۳۳۳ ترو ۶ کرد و در سینمائی این مجله فیلبهای دود و حنربیشگان منعای بان را ممرقی میکرد و کاهی هم اخبار سینمائی شروع کرد و سپس آن را بسچله سپس او به «ستاره سینما» آمد با مطالبی در زمیته عحرقی ستارگان سکسی‌و خصوسیات‌مر بوط بآن و تا مدتی نوری بعنوان کار شناس در این امور شهرت داشت از اولین مطالبی که از او مرمجله «ستاره سینما» می‌بينيم. سلسله مقالاتی است در معرفی ستا رگان روز چون «کاترین گریسون» وبا «پوراکار» ... وبدین ترئیپ ا وکار سینما را آغاز می‌کند راهی که سرانحام به کار گردانی ختم فد اند او مق ک رکزمانادر سینمای ابران فعالیت میکد وچنان درگیر آنت که مجالی برای نقد نویسی ندارد وبا همه عشقی که باینکار دارد فلا از آن بازمائده است. ادامه دارد