Film and Art (Nov 1972)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

رژو؟ از چنگاد قانون .و بهتتها پناهگاهش یعنی زنش پناه می‌برد » عشق تا آن‌حد در مخیله اونفوذ بیگر کانون گرم‌خانواده‌اش دور » بمعنای‌واقعی می‌پرد » گرچه در کنارش و میکنراند , نه ایتکه میکند.. + هرد را به عشق دعوت ۰ » در صورتیکه برزو عشقی فته که او را در خودتنیده ی نمي‌کند » و خاموش‌او آنها فاقد سمیمیت است » چراکه در چند سکانی شاهدتراع و تسخر انها نسبت بیکدیکر میئویم , از سحته های نسبتا خوب فیلم ؛ سکانسی است که هومی متوجهد حعاشمه دوروتی با شوهرش میشود و پلاهاسله دوربین تا کیدی برروی چهرء مبهوت او میکند و یاسکانس دومین ملاقات که حومی چبه‌یا را میخواهد بالا بگذارد و پاهایش روی تردبان میلرزد از کار های تصویری قابل توجه مالیگان است . در خاتمه اینکه فیلم آقای رابسرت مولیگان با دارا پودن چند سکانی فوق , فیلم نبتا خوبی است با عوامل تجاری زیاد . محمد نظر پور «آبادان» خانواده س کار غضنتر هجو جاهلیزم با فیلم «تبلی؟ پاکارگردان جوانی رو در رو شدیم که قبلا پا چد ساربوی خوب او قیلمهائی نبتا خویی دیده بودیم . در برآیر فیلم اولی که برگردانی بود از موشها و آدمهای جان اشتاین‌بك فوجی از منتقدین محترم فیلم دا مي‌پينيم که در سکوت میگذرند و تو بك حق را لکد کوب سکوت می‌بیتی و صدایت در نمیآید .» بگذریم . خانواده سر کار خسنغر با تیترازی خوب نوید يك فیلم خوب را میهد و آنگاه ترا برای دیدن يك دعوای بین دو خروس دعوت میکند ‏ تصویری زیبا و عمیق < بعد و با له‌ی تیز انتقاد میر لوح که سخت متوچه‌ی جاهلیم سینمای فارسی است آشنا میشوی حجوی ود و گزنده که بر خفایش ی | و جاهای یگ ملا) کردن لس پفنای خالی و در و دیواد کوچه با اجازه‌ی اضرنگهبان همراء‌است و کلیثه شدن دسته جممی درآخر گیلم . میرلوحی آدمهای دور و اطرافش را خوب مینناسد و بهمین دلیل در انتخاپ اثخاص بازیش کمتر پاشتهاه میافند بانت‌حاب فخیم زاده در نقش آن آئم موذی و خبرچین فیلم تیلی اثارسیکنپب و یکی از آن اشتباهات در این‌فیلم انتخاب مرجان برای نقش زری است با آن لحن حرف زدن و آن عثوه هايی خرکی و هرچند بطتز؛ لیکن باز هم قاپل قبول نیست . عیجانات باسه‌ای در فیلم کم و ایکاش اسلا نبود . رویهمرفته‌پدون مقایه با تپلی ما میرلوحی را حمچنان موفق میدانیم و لاژم‌میآآید که از کار او و تمام یارانش در این فیلم و همچنین حسین وائقی پا موزيك خوبش در این فیلم س مونتاژ خوب و فیلب‌رداری در خدمت. فیلم و سوژه به خونی یاد با این امید که سازنده‌ی‌فیلم خوب تپلی را از دست. نداده باشیم و سینماگری تازه در سالهای سینمای‌سامت» قیلسازان کمدی ساز بواسطه‌نبودن مدا پرای خنداندن سرفا اژ حرکات , برخوزد ها و عکسالممل های کميك سود می‌جستند . زیرا بواسطه نبودن ناطق استفاده از دیالوك امکان: پذیر نبود ۰ ولیبسی از پیدایش سینمای ناطق وپیشرفت تکنيك فیلسازی سینمای کس‌دین (صوس, دز این اواخر) بیشتر از دیالوك برای عنداندن استعاده می‌کند . و کمتر اکیون وحرکات خورد های خنده‌اود در و فیلم اخیر پاکدانووتج رجمتی است په سینمای کمدی عهد تاسفی برای يك فیلساز ۵ آخرین فیلم کیمیالی : بلوج ء تاسف خمیق برای‌فیلسازی است که آغازگر خویی بود . کیمیالی با این فیلم. اامیدمات میکند . بلوچ از لحاند هری میب تواند فیلم موفقی بائد (عکس گوشتالوی خانم ابرن هم دبگسر تازگی خود را از دست داده است و در انی تمائاچی مثتاق سکی از اندام نیمه عریان ایرن درفیلم های گذشته‌اش حظ بصری‌بیشتری می‌برد ۱) فیلم نکرار يك افیصرااستها در لباس يك‌بلوچی است : درغیاب بلوچ (یهروز وتوفی) ۰ زنش (بهارك) مورد تجاوز قرارمیگیرد (در فیلم فیصر : خواهرش) و او بسخلور جبران این مصیّیت وبرای انتقام گرفتن ؛ در صد بالفتن متجاوزین برمی‌آید وعاقیت هردور منجاوز را سرفرست و بدون‌مزاحم می‌کشد و با زاش بزندگی اولش برمی‌گردد (قیصر خانس بلوج را نداشت زیرا در آخر بدست اقفراد پلیس ازبای درمی‌آمد.) پس در حقینت این قیعصسر است که دوباره سازی می‌شودلیکن این‌بار کیمیائی ابلوچستان» را بخاطر فضای خاص و مردم‌ساده‌اش انتخاب کرده و بعد خواسه فرقی نگلارد عابین ثهر نشینان فاسد و آلهالی که از نمدن شهری بدور سس فمت الم فیلم به نمایش خیابانهای چراغانی شده تهراد و راء‌ییعالی خستهکنده بلوج در خیابانها میگذرد ضنا بلوج بك فیلم پر آهنك است و گرچه نمیب توان سکر آهنگهای خوب مفرنس زاده ند اما آبا واقعا لارّم بود که این هه موز بكث در سرتاسر فیلسم کنجانیده ود ؟ ۱ تجاوز ه زن بلوچ هم موفی صورت مسگیرد که دو نفر قاچاقچی (جلال و منوچهر فرید) دو فر را بقتل رسانیده‌اند و درصحراویابان در بی بافتن جالی برای انداختل و یز جالیش . دید زدن مب ۵ ماد هنت و وقتی زن بلوچ (بهین مفید) ژدعه ی ماجرای ایلی فیلم د۱ تا ], را می‌بینند خیال تجاوز. بحر . وت میدن اما وی پیز چیدان باه میشود ۰ شید | می‌زاد و این سل ام بای ۱ کنار منبم آب خوردن و ۳ : ان چىدانها شانه‌ای از بقیه درصفحه 4۱ . بهوردن غندغر (وطن م۳ ّ بقیه درصفحه ۱ ۰ سیای ورین |کیریا, ها ۳