Film and Art (Feb 1973)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

سهکاته«تکست» است درخطافقی . پرای‌او دست یافین بهایدهآلسی اویت نقدی بر فیلم[«صبح دوز چهادم» اثر کامر ان ش نت ی مامت ووس ای مص مک هدک شبات کز لوا بت ردش‌امت . و «خاله» آیا از : تقی مختار بی» موهایش دا دنك چنانکه‌می‌بينيم باژمانده قرتوت ۲ 8 «خاله»اشی زندگی‌میکد . اواذ . تکیه‌های‌جابه‌جای دودبین دوی صبح «کامرانی» سینما.. هدید دا یی دبای 2 ِ حجت در آث‌تدارد. ودکتر بیمادستانی . وحرفحائ که دردعوایش باژدی ددپرداخت سکائی مربوط_به . سوادتد وشکیدا سی کرد ۰ چه ‏ اطمینان بخشی است‌که می‌تواند ‏ گقشته‌ایکه امروژ به‌دوادی در بان‌فیلهش با «ذهرذاد» لژومی‌استبه کادوتکاپویببهوده ‏ اودا از آنچصت جدا ساژد ,و افناده است . آیااد چاده‌ای جز لی که_پرس «يك . بدئیال چیزی که هرکز قراچنك. می‌بينم ددپایانکسی که «اعبر» . پناءپردث بالکل‌وتریالو«چوچه نظردادد فیلمی تخمی‌وخصوصی ‏ اژیائین؛ وقتی‌امیر دریاد کینگ دارد -کسی چزءژدی» یست . دادد ؟ ولی‌دزهمه حال‌اوزتی‌است ساژد: دد میگیسید ۰ نظگماه ‏ پشت یكساختمان معروی تهرا قاداد بفیلم اجتماعی‌دبرهیز از سیتسای تبه روختفکری و خسوسی بخوبی مینمایاند. وین کرده و کلاهکیسبس گذاشته وبا آشرافیتی بهاقمحلالدسیده‌یست؟ لحن « کامراث شیردل» . «چیپ‌ها» دا پریدواتومبیلها دا که‌زری دد آن‌کادمی کندتکی‌گاه ‏ میزند « دديق پردددی است اژ کادگرداث ازفرنك آمده» که دد . مخواعه آمد؟ديك‌نمای‌هوشندانه ‏ دالومی‌دهد -درعین عشقی که‌باو ‏ خروس»هاب ی که تحقیرشمی که کامرا» دا درباده میتما و می‌خواهداتومبیلیدا سر تخستین فیام بلنداد نقائی دستاهایست از سیمای داقم‌ماو آث ذندگر بر وجاععه‌اي که ود هی کنيم. دردسیح: موم پرمایقه دیاتانی آذکه دراد نداد بی‌هیي کمرذیاد وبی «بچ اغراق. ‏ سادگی منتهی او درمحوط و «طبقه خودم ذندگی می‌کید, دودبین | دبیهرج تا کید نکیه بیشتر کراث ددخیا پا نها اژایشو بهآتسومیرود «قضات» میگذادد. مهنتر از شمان «امیر» آدمی‌است دها شده نهر وکرچه معاشید. میات ساختمانهای دابع و ژادگانی لو کی. چم نداذهایاطراقشب چیان ومال غرها بهتر ین‌طمسههای «ادامهزندگی»*صتتد . یکچنین جامعه به‌اورسینمچیزی مر انشیردل «دوایتکربی جزهعفت‌بری»_وامنت‌خوری» و دحمواقیت‌های‌تلخی است دادرخود کرقت است «تیپرودی» تیست. وقتی می‌توان به آسودگی ...وهی دوزچهادم» حکایت