Film and Art (July 1973)

هدرگیمزابامنیس‌هبایفور‎ ».« | معلول همن علت دٌ دلابای از ان نوق‌باشد: چراکهبافیلنهاو نقتهائی که از این غنر بیشه دیده‌ایم: وا توجه به‌موققیت بیشتر این قیل‌ها اد چنست دشمیسد. 7 , مد ازمعروفیت ذ شهرت‌غیر متتظره دد فیلم« اهیر ادسلال»توجه بنیادی اژدستاندد ادان سیتمای فادسی بجا تي«دوفیا » معطوف‌شدو دد مدتی کم تر اژ سه چهاد سال فیلمهای زیادی اذ این ستاده‌ی موفق‌بردی برده آمد» فیلمهائی که بدوث توسل جستن بسه«سکس» و استفاده‌های بی مودداذ اندام‌لخت هنرپیشه‌اش با توافق ددب و شد ند . دد ابن سااهااسینما» بدام «سکس»افتاده‌بوداما«ردفیا ؛هنوز به پوشیدگی وعفاف مودد نظی‌خودش مومند معتقد بود و هر گز حاضر نمی‌شد که دد مقا بل دود بین لخت شود. «... ده‌یازده‌فیلم‌بازی کرده بودم که هجوم«سکس ؛ با‌سینمای قارسی شروع شد . تماشاگران هم بالطبع از این پدیده استقبال می‌کردند ۰ بخصوص در يك موقعیت ی که یکی دو فیلم من با استقبال کمتری مواجه"شده بود » ساز ند گان‌فیلم شروع کردند به بهانه تراشی و حتی در چند قرار دادی که بسته بودم» بعد از يكث مبدت این مئله بیش کشیده‌ش که من با بددر صحنه‌هائی پاما بو ظاهر شوم, اعامن هر گز بدینکار رضایت ندادم. حتی‌یکی از تهیه کنند گان به بك صحنه «بوسه» اکتفا کرده نود ! اما برای من قبول این کارهم‌شکل و حتی غیرممکن بود. بنظر من «بوسیدن»ر وی بپرده‌سينماهم دست کمی از لخت شدن نداشت ...بعد از این پیشنهادها بود که شستم حساپ‌کردم و بعد به این تيجه رسیدم که فعلا برای يك‌مهدتی پا یدسینمار | پبوسم و کنار بگذارم چون ابداً نمی‌توانستم خودم‌دا ۲ با خواسته‌های ساز ندگان فیلم سازش‌دهم. وی همین‌اصل در موقعیتی که شهرت 3محبوبیت ۱ ِ زیادی میان مردم داشتمسینها . راتر لا کر دم..۰» بمث از گذشت بازده دوازده سای,دو یاده‌صحبت | نُست 4 باددنکن روفیا» به‌دنیای‌سینما راز خو اهد آمد: اما اودد | بن‌مدت‌طولانی‌دودی از سینه احا بوده و جه‌میکرده است حرف می‌آبد و مثل هميشه ات سه لیخند جدذاب ودوست‌داشتنی‌در خر هر یله بد کوهه‌ی لیکش هی‌چسد. دمن يك آر | بشگاه‌دارم. اینرا فکر می‌کنم که خودتان‌هم بدا نید» چون مر بوط به خیلی وقت پیش هم می‌شود. یعنی‌حتی پیش از شروع کار سینما. بعداژ ترك سیئما دوباره به‌آرایشگاه بر گشتم.البته در اینکار تجر به داشتم ومی‌توانستم‌خودم وچند نفردیگر در اهم‌تأمین کنم.د استش را اگر بخسواهید. من اژسینما حتی «پشیزی » هم در نیادددم هرچه ازسینما در آوددم خرج سینماشد! جون‌بك‌مقداری‌دز حدود دو ست‌هز ارتسومان در ساختن‌فیلم: آ لوشدخنر کو لی» سرمایه گذاري کر دم که المته‌فیلم موفقیت تجارتی‌نداشت. اگرچه خودم‌ا راضیکرد.چونآ لوش يك خصوصیاتی داشت که خیلی شبیه‌من بود. خلاصه فقط همین آرایشگاه می‌توانست مرا سراپا تگاهدارد . که ن‌تنها مرا تأمین می‌کرد» بلکه‌خر ج تحصیل‌دو بر ادر وپسرم راکه دراروپا بودند من بعهده گرفته بودم. و خوشحالم که این‌مخارجبه‌هدر ر فتهاست. چون‌یکی از برادرهانم درحال حاضر علبرغم جسوانی‌اش «عنوان پرو فسودی» گرفته است ودرحال حاضر مثقول تدریس است.خیال می‌کنم اوجوانتربن پروفسور دنا باشد! يك بسرادد دیگرم همدد فرانکنورت دکتر است و پسرم هم‌دد سوئیس گیاه شناسی می‌خو | ند. خب‌اینها بر ای من دزد گترین باداش است...» وقتی دد باده براددها و پسرش‌حرف میز ند؛ لحن‌ع رود آمیزی‌دادد و جهره اش‌د نگ حوشحا لی‌می گبرد. تدر س‌حصو صی و سط فارغ التحصملان‌دا شگاه دروس راهنمائیدیبر ستانی-انگلیسی تلفن ٩۳۳۲۸۷‏ کشت دو باده‌ی او به عه 2 حرفهائی شنیده‌ایم» واینکه زازه کل بیشننها دهائی ازطری‌چند را از تهره کشد کات فیلم فادسی‌به ۰ بله, چند تا پشنهاد بر ای باز گشت به‌سینماداشته‌ام. اما بدلیل اینکه هنوژ دی حمان‌عقا بد و نظر ات خودم در مورد «پوشیدی؛ درسینما پا برجاهستم , بك مقدار اختلاف ننلر ها لی پیش آمده است که کمان می‌کنم بتفع من خائمه پیداکند. واگر اینطور شد به‌سینما بساز خو اه گشت وا گر نهه ۰۱.۰۵ شا بدحسأسیتی‌ددموددهسکس» وبا «+وسه» دارد؛ اگ‌فیر ازاین است, حالااکه‌هم‌مردم وهمهتاده‌های سیتما به این‌قبیل «سکس»ها"عادت ترده‌اند, اوچرا به‌اینکاد دقبث نشان تمی‌دهد؟ «... 4 خوشبختا نههیچگو نه حساسیتی نسبت نه«سکس 9 توسه ندارموفکر نمی‌کنم ز نیکه‌دحها بار به‌ارو پاسفر کرده دچندسالی از عمرش دا درشهرهای بزر گب دنیا گذرانده به مسثله پوشیدن ما بو و باه بوسه» حساسیت:اشته باشد. چون بالاخره منهم دقتی کناردد یامیر وم ویا در موقعیت شنادر استخر :«ما بو ؛می پوشم؛ همینجوری بالباس‌که تو ی آپ نمی‌روم! اماچیزی که‌هست, لخت شدن مقابل‌دور بین دا در يك معلکت مذهبی درست نمي‌دانم. این‌تنها دلیل امتناع‌منازشر کت درقبلمهای «سکسی» است۰۰:۰* خیالمی ؟, دم که#رمات» بر ۳ پر اون کاد و مکاد می‌تواند به در همه جیز تعییر ابحاد «رووآ 4 هماان«. و فیا »ی‌دوست‌داشتشی گذشته آسقنی «,.. جطورمی‌توانم عوص بشوم؟ درست استکه زمان همه چیزز اتغییر می‌دهد ودیگر کون می‌کند. اما این‌دلیلآن نیستکه انسان عقبده و اعتقاداتش داهم بصر فی گذشت‌نمان تغییر بدهد. ممکن‌است خودآدم تغییر نکند اما پنظر من اعتفادش نبا بددیگرگون‌شود» و باحداق لکاملانبا بد تغییر کند. ودرمورد من ابنطور بوده‌است ممکن است خیلی از خصوصیات گذشته‌ام تغییر د تفاو تیکرده باشد » اما هر گز بخود اجازه نداده‌ا م که تغییری در اعتقادات و ابمائم بوجود بیا بد ۰۰ ودداین فکن هستم که اگر باژ کشت «روفیا»باهمان«فرخ لقا »ی محبوب دموددعلاقه‌ی تا نو اده‌ها سقق پیدا کند, [ با دد این بحیبو چه‌ی دگ رگوئی‌ها : ادمیتواند همچنات محیوب‌خاص وعام یاقی‌یما یا میخو اند آ‌شهرتومعروفی تگذشته را بدست بیاودد !؛ ه يکویة «,,. با ید به| نتخلار گذشت‌زمان ننست. با یددید کهچه پیش‌میاً ید. چون بنظرءن هیج‌چیز را نمیشود کاملا ددست و دقیق بیش ‌بینی کرد ۷۰ اما باك و اقعیت‌دا نعی‌شود نادبدهگرفت ‏ که «روفیا»هنوز جذ ابو ددست‌داشتنی باقی‌ما نده ۱ است , صنحه ۵۲