We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
بات | تغاقساده «سهر اب شهید ثالث» از نخستینفیلم بلندش و م ی گو بد
«باثاتقاق ساده » داستان ندادد. گزادش دوذانه ز ند گیيك پر بچهاست هدر بنددشاه»ز ند کیمیکند._و قتیسناد بو ین فیلم تما مشد امیدذ با دی بسا ختنتی نبود-) بتطور فیلها نه تقمی حالجامعهرار ند » نه نقعی,حالنهیه کنده,خصوصاارین که فیلم« پیام »هم ند اددو این کاردا خی ان میکند ولی,هرحالبا ساختن اینفیلم مواققتشد. اما چرامنمصر[ً میخواسثم این قیلم دا حتمابسازم؛ دلیلش فقط این بو دکهمیدواستم فیلمی بسازم و اوقاتکرانهای عمر!!د! بیهوده تلف نکرده باشم. د خوب میدانید که اگر من بادیگری فیلم ساذیم. گردش زمان #توفف نمیشودا._.حالاهم که این فیلم پاتمام زسیدهو پرو نده اش بکلی پسته شده دیادفرقی نکرده فقط ددخلال فیلمبردادی فیلم باعدهای آمهای علاقمندودلسوز آشتا شدم کهدرسا ختنفیلم خیلی كمك کردند دنیمی از سشکینی باد دا بدوش کشیدند. در گبد فا وی يك گروه حنرپیشه تأتری بودند که ددسالچندنا نمایش ددهمانجا برویمحه ود ند. چندتا ار هثر پیشههای فیلم دا آنجا پیدا کردم که مطابق مسول دد استخدام ادادات دولتی بودند وز ند کیشانهم از همانجا میکذشت همه آنها مجانی دد فیلم پازی کردند د چشم داشتی نداشعتد
ی یف بمداد این فیلم + يكفيلم پلند دیکر ددنظردادم که اسش
*«قر نطینه» است دلی داستا نش را ازروی کیان آفای «حوید|» بلند
تکردهام وچتانچه باذ تهیه کنندهای بافتشود به آن مشمولمیشوم معمولا هرا کز فیلمساژی دولتی هستن که کماك میکنند تا آدم قیلم خودش دا بساژدمن تهیه کندهای راهم میشناسم که تأکید میکر که فیلم هنری میخواهد. 3
«سنادبوئی» دد دست داشتم که درمیان هیاهوی دفت و آمد مردم وذنگهای تلفن واحضاد ادباب دجوع براش تعر یف کردم و او داخوشنيامد. البته استدلال کرد که داستانفیلمهتری نیستدهنهم از آنزمان تا یسلا هرچه قکرمی کم که لور یاک «ستادیو هدر ی بنویسم, چیزی بیادم نمیا بد.
۰6
فیلمازی دد اینجا خی از مفرحتر ین کادها, با نمكتر بر حرفهها, وپرطر فدار تر نخان است. منخیال نمی کنم که کسی اذفیلم ساختن بدش با بد. خیلی داضج است که من دد ذهنخود مجسمکنم «<سن» از دد داددمیشود وبه«معلم» نگاه میکند ۰ بعد این افکاد پسندیده دا بدی پرده میبینم که تاذه ار لابرراتواد بیرون آمده و «حسن» وافعاً اژدر وادد میشود آداهم با بیستوچهادتصویردد تا نیه حرف ندادد, من يكچیزی خلق کرده!م۱ ددحا لیکه دهسال ,ایا نزده سالپیش که سینما میرفتم آذاینهمجزه غریب چیزیسر دد نمیآوردء انسان درذند ترقیمیکند. بدیهی است؛ ددجائمیز ند . به اسراد نهان دست میبا بد. وروذنامه فرش محل میداند که من فیلمساژی میذنم پس یمن احتراممی گذادد. فقط دراینجا بكمشکلپیشمیاً « چوت بایستی فیلمجدیساخت, پسپاید برای مردم وتماشاچیبیگناه «پیام» دا فراموش نکنید. ۱ من موظفم يكچیزی بکوم, از دد دائمانها. از خروش اقیا نوسهاء از زخمهای درون که روحراآعته درا نزو امیخود ندو میترآشند, از چیزی پایدصحبت کرد. ولی اشکال کار ددایست که تماشاچی اینها دا اذقبلمیداند با نمیخواهد بداند-اشتياه ما دد این است کهبزند کی خیلیجدی وعصبا نی شگاهيکنيم.پسفیلمسازی داهم جدی گرفتهايم.
فیلمساذیهم از یستمثل بقیه کارها, ددفر نکستانممیارها یشان خیلیخیلی کم بهانداژهيك میلیمتر! پا معیادهای مافرق میکند