Film and Art (Aug 1973)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

به آنها ملحق میشود) هضای قصر کاملا تاد يك است و تا مادامی که هردو دختر مهار علاقه‌شان‌دانسیت به‌پدد بیان م يکنند دد پشت سر آنها دوشمله آنتی بشدت دد حال سوختن است که می‌توانه بیان خوبی برای تماشا کر باشد وتساکید دود ین روی دختر سو؛ که یر لب دمزمه می‌کند ودد گوشه دیکری ابستاده است. + کته گفته آقای بر و یز دوائی؛ وجدان «شاه‌لیر » است. حقاسقد یادی اد زندگی شاه‌لیردا بسرملا می‌سازد , ور آخر فیلم که مر‌ددلقك سرش‌دا آهته و آدام ددی میزمی گذادد, احاس دا ستی می‌کند: این آدامش‌می‌نوانده نشانه‌گی‌اژو قوف «شاه‌لیر» باشد برخیانتهائی که به * اوشده و نین‌نشا نع ر گه‌او عبدالله نر یموسی (احواز) صبح روز چهارم اولین تجر به کامر ان یلم آن‌مرد دلةّك که به اری‌است متفادت» تیراژ يك‌جمله از چخوی آغا رميشود که به داستان فیلم پی‌ادتباطنیست» داستان فیلم بسیاد یر است و از ِ که ددچواد آن دیالو گهای ذقیق وپرمفزی نی زگذاشته‌شده,قهرمان داستان امیر ( سمید داد) جوانی است س رکردان وبیکار که بس‌ای گذداندن ژند گی‌داه‌دزدی داپیش گرفته داز آنه تیپ جوانهابی‌است که آذفردای خود خبر ندادد, امیر يك‌فردمطروداست. او بدون‌اکه خود بحواهد دستشی بخون [ لوده میشود وهمین‌امر باعثس گرد نی هرچه بیشتراوميشود و اددا بر سردو داهی‌س رگ وزندگی‌قر اد مودهدشبردل در پرود | ندت‌شحصیت های فیلم کلملا موفق‌شده و حصوص کارا کتر آن‌زن بدکاده که بسك کار گردان, به توش خودده‌وقراد است هنی‌پیشه شود. بااینکه خیلی کوتاه و گندا است‌دلی خیلی‌جا افتاده است ( بخصوص به لطف باژی خیلی خوب‌شهرذاد). دوهمرفته شیردل ددساختن تخستین ق قیلیی,مسیاد روسفید اد حود نور؛ اثر ماشاچ ام‌دد مود دزشيد م ۳۴ ل‌نیلم فرانسو ی ۱39 تفه ی اهیث نمسای ودا و لی‌خب ِ هدیم تقلید «حاو سحیم هم خو دش‌هنر ی است جود هما : که داد دهم ن مسقله فا بل توجه دنگر کار | کت امید » نیود < 4 سره ِ سادی صعاد ود که سیادجلبتوجه ۵ فیلم خوب پنجره از جلال مقدم کار گردان متفکر , فهیم و بافرهناك سینهای ابران را در پاث سینمای بسیار بد درشیر از دبدم ,گرچه مدتز پادی از-اخته‌شدن این فیلم گذشته است اما لی‌صرر دیدم که درمقام پك لباشاچی معدو لی هه سان پك متنقد حر فه ای چناه سعار ی در بارة این فیلم قلم بز نم | بن‌فیم که میگو بند کپیه ای‌است ازفیلم «مکانی در آفتاب» جورح استیو نس , فیلمی‌است که ال يك آ لسفروهضای ابرانی بر خوردار است» برای باثابرانی‌قا بل امس‌وحس‌است و بوی‌ابراني میدهد» با بر ان میتوان ارغم عده‌ای که ابن قیصه رابسیار نز راك وغیرقا بل گذشت میهندار ند ادیدط اغماش به‌الن عیب نگاه کرد» شخصیت های اصلی این‌فیلم از طبقات محتلف اجتماع انتخاب‌شدها ند ودارای کارا کترهای "و نا گو نی می باشنده سهر اب ( اهروز و وفی) آدمی‌است لها ومحرومیت کشهده , که از فرهنگی‌شعیف برخوردار است . بکی‌از صفت‌های بارز او قدرت آدابنه کر دن حو بشتن بامحیط است , موی سهر اب (محسن مهدوی) آفای سالارگ مفاژه‌دار ساده‌ای دوده که درا گوذش! ارو لمند شده او نیز دوصفت مشخص دارد که پکی‌روک بر نگرد) ندن از بخاطر آوردن و یان گذشنه خو بش‌است و دبگرحقظ سمیا لی ای است که هر فسرد با پستی ب‌فامیل حود داشته باشد . پسرآقای سالاری (فرخ ساجدی) جوانی حصیل کرده است که در ارخانه پدرشفل حساسی‌دارد ودر خوشگنرانی وعیاشی و لجملات و قبودز ندگی اشر اقی خسته‌شده است . تر اه ( ور ی کسرابی) دختریاست بد بخت که‌سر أوشت محنوم بر ای‌او جز بد بخفی‌چیز ی رقم نزده‌است. لیلی( گ و گوش) دختری که درست برعکس ترانه سر آوشت بااوخوب اکرده است . درخا واده‌ای ابلامر فه بز رگ شده: حصیل کرده و کاملا غربزده است + از بر خورد اینآدمها فیلم پنجره بوجود هیآید. هیچکدام از برسو اژهای این فیلم گناهی ندار ند هیه باز پچه سر نوشت هستند : جلالة-دم در ابن فیلم تسا ندازه زیادگ به نظلرگاه بكك مار کسیست دما تيك که برایانسان کو چکفر بن‌اخقیارو آذادی‌ای قا لل یست و اورادر ست‌ژاده محبط وحاصل محبط خودمی پنداردو نزد يك‌میشود کاهی‌هم »يك اختیاری‌مطلق تبدبل میشود : فریبرذ افراسیابی (شیر از زاسوی‌خود جلبم ساحته دوم دد پرداخت فیلم و سوجودادددت میکرد دهم‌چنین با ,های:کنست ۹ یب ۱ ت ۰ مسعر لادم موفق هی سب یم‌هر چدد سین ادو کشاودزمنتهامسالهای که به‌فضای تسلی فیلم‌شاهت دیادی قددیاء اردش‌فیلم دمهیکردو جودیکی به فیلم*«دشید»ساخته پردیز نودی دو-تانس کیداد ود که نه‌دد پیش داشت و1 هر ‌آموش کرد که رد داستادا فیلم هو ثر بودو اه خرد ۱ سعا علی‌جان بود(تهر ان)