We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
هنر پیشتگان ایراقی سحو [نهثر مند
وسروس مایثی ز ی
۱ بازی کی :> تجاهمت
چقدر یخوو زحت کلیده
تاقرمو لهای خشكت وباضی
را بتر خود وازد ناید
سیر وس از و قتبکه با سحوطه دیرستان کذارد دنبای تازمای دا که در آنوارد شدم بود منقلب میدید و مثلاین بود که بثانقلاب درونی اردا زار عبدهد دداین زمان من واو بایگدیگر درشباته روزی سرمببردیم واغلب او دا میدیدم کهیا تباقه ای فکور و آد ام بدون ايشکه خود را در شادی سهها شر بك بدا نددر گوشه ای منشست وچشمان خود دا بهاققدورد میدوخت وهسثه در جواب من باصدای کرم ودلیذیرش مبگفت:تو نیدانی چه برمن میکذدد . بگذاد بصال خود باشم اینتنهائی خیلی برای من لذت بخضاست تا ايشکه بکر وز قایخوشمتصدی تآتسر خبانه روزی به او کفت «سیروس آبا حاشری دلی دا بازی کنی؛> سروس از شتبدن این حرف مدتی به خدوش نگاه کرد و داز يكمکت کوتان کفت با کال میل حاشرم و مسکنست از عهده آن بر آیم . قردای آن شبسبر وسد ابر ایو لینمر تبه در دوی سن دیدمرل يك جوان محرومو مقلوم دا باو داده بودند؛زلی که از هر جهت برای وی براز ندهبود. سیروس با ایتکه برای اون مسرتبه بازیمیکرد هیچگونه ترسی نداشت زیرا او بسرای ابقای این دل احتباح بههیچگونه ژست تصنمی نداشت او بردهایاز ز ند کیحساس روزمره خود دا بازی میکرد...سروس ۲ تثب تا صبح بخواب نرفت وزیر لب نجوا میکزد: ]یا مسکنشست کهدر آبنده منهم هثر پیشهشوم ؛.... هنوز آفتاب نزده بود که سیروستصییم خود دا کرفت ومختصر ائانبه ای وا که داشت جع آودی کرد ۳ یکراست بهنرستان هنرییشگی؛ کبه آما لش؛شتاقت و لیهنوز چندروز نگذشته برد که اولباش باو فشاد آوددند و سروس دا لت بته یکباد دیگرروانه دبیستان کردند ۱
تست
رکهاز تماع ماب
حند کلمه در بازه سیر وس جراح دا
او دراوائل چند دوز تحمل نود و فکر میکرد شاید دد این سورد اشتباه کرده وفدای هوی و هوس کردیدهاست ولی باز پساز چندروز بهنرستان بر کشت وعیر غمدضایت اولیالش دوده هنرستان را بایان دسانید اما بعد از کر فتن دیپلم هنر پیشگی چون تام درها دا برویخود بته دید درخیابان ناصر خسر و يك عیده فروشی دادولی تاصیس کردو مشتول تجارت کردید ! تا ايشکه یکروز در روز نامه اطلاعات ۲ کهی بلند و بالاشی جلب نظرشد | کر ددد این 7 کهی استودیوی < جهان فیلم» خواستاد یکنفر هثر پیثه برایایفایرل اول فیلم < گذشتهتاريك » که قر ار بود دد این استودیو تهیه شود کردیده بود سیروسبا یکدنیا آدزو قدم باین استودبو کذاشت وچه قدر خوشسال شد که از بن چندین نفر داوطلب اودا |تتخاب کر دند ولی پس از چند ماه آمد و دفت ۰ خردهند تهیه کننده فبلماظهار داشت که تادد به تهیه این فیلم نست ۱ وسروس از دوی اجباد باز بسدهفر وشی خود بر کشت و مشفول فروش (ویتامین ت) وعصاده جگر وسرم فیزیو لوژيبكث کردید!! تا اینکه بکر وزخردمندباردیگر بسراغ او آمد واظهاد داشت کهتصیم دارد فیلم د کذشته تاريك» رادرد دبانا
فیلم > تهیه نماید سیروس به ایناستودیو |
رت ودد اين چا بود که پا و سابول خاجیکیان» آهنالی حاصل گرد خردمند دداین استودیو نیز نتوانست فیلمم کور دا پردادد دلی «خاچیکیان» صدایاودا
پسندید ودرطی قراردادی که باویشقد شد در فیلم « باز گشت» بجای <بهرام»
ی زند گی بضاطر هنر پیشگی شم
ده هنر یه فیلم «دختری از شیر از»
ستاره سنما پو سیدو[
صدای اودا دو بله و کارت و بز بتی از 4 دریافت کرو کهاور ۱ ایفای رل اول ق 3
بودند سیر وس پاور نی حنهمداشت که زیرا اه ۶ این
که بهئرداشت ر از بازیدد فیلم شیر اژ ) عمده فروشی دادو دا حزو کادر فنی استودیوی « کردید. ]نهائیکهفيام (دخترا را دیدهاند تصدیق دار ند که خودر ادراین فیلم بخو بی ۱
سروس جراح زژاده اطاق کوچك در خیابان بسرمیبرد وجشم با ینده دوخ در فیلم درام «سادا» یا که بزودی دراستودبوی 2 د
و خیلی متواضع دد دوا پدشنا نش بدیده اماش همین اصل ماود دوه
أ بخ کنی ۱ 1 این داستان دا < دلي؟
روزی در بك هوا دهفانی با اسب بیرو قدیمی خو شغم زدن بود. نا کهان اسب در حالیکه سرش را ۱ خدایا ۱ ... چه هوای | چرا امروژ اینقدر خله ودلد دهتان بر در حالیکه