Cinema Star (December 1954)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

سرت ونیحه ۲۴ ِ بقه داستان بصایش برسیم» جانی کفت ده فشست »4 یمد رو به تری کرد بر حال* و قتش ۳9 و کت تو یك‌وقت سر توبی بودی و ای عدهای از ععاس تضول از توچیز ای سّ حتفم وه بر سیداند و تواهم فک کردی ۲ کرصوّالاک ۳ ۱ تتان وا جواب بدهی ۲دم برد گی‌قلنداد ["تکه باحر فهای‌خودت شه و حال خراهو عده‌ای را دار ن من دورشو تا درموقم خود دتری» بانفرت ۳۹ نکته را به حا زا درد سر کرده اعا 5 باتو تصقیه کنم بزعاله هار٩‏ از دور چاقو کش عا.و 7دم ری ۲ توقت وجودتو و بر غودت دور ص 3 کش ها ر نها سح يك خوك بزدك هیچ چبز تست بول ساءرا تخو هی دا شت! 4 ازغض مبلرز ید دست دور ۱ و کرد تا طانجه‌اشر | بردن ومپادت‌شر »ای نجه از دست جائی کت اطاق افتاد تری در يك لعظه وقل از ۲ که مر دان‌قا در بتکان خور دن باشند طانجه را برداخت وهیه وادار به متلیم کرد. مد شزو ع بجمم آودی اسلحه [ "نها یرت نبود و سلاح کرد و مد 7یا را جلو اتداخت و از در اطاق کر کر ان باداتداز نامشاهدهة اج نم ر تج وی نو مت و کلیه ۲ نها دا خارج شود "نجه میدیدند دست از کار کشیده وسیرت می کردند ۰ وجانی قر تدلی > و در حالیکه دستها را بهوا بلند ند درجلوی < تری > ردیف رده بود شده بودند دتری 6 در همان خال که از کناد شتند اسلحه هاوا یکی بمد اژ گم در در با انداخت ومد به مرد ها دستور توقف دادجانی ویادا تش ایستاد ند و بسوی تری‌دو کردند. مردجوان کقت حالا عاستيم وبازوهایان » من بیار خوشحالم ازاينکه می بینم جانی بالاخره فهیید که وجود وی بدون کروه آدم کش مایش قابل هیچ اهمیتی یست و خوشحالم ازاینکه توانستم این موضوع را در مغز ]بنطور نیست جانبی ؟ جانی اچشمانی همچون مار؛ترید ابر انداز جانی فرو کنم کرد و کفت -تری» توا نادو ژدی ؛ بماخیانت کردی . تری با خشم کفت ‏ لز تظر تو آدی ولی من دد تبام این مدتیکه با تو هىکاری می کردم بعودم خانت میکردم روجدان وثرافتم دا زیر با میگذاشتم. حالا چانی دهانت دا پبند ویازوهایتر! بکشا ۷ بینم چسه درچنته دادی . اولین خریبهٌ (تری) «جانی‌فر ندلی» دا تلوتلو خودان بیان باداش یرتاب کرد ولی یمد دو تن از مردان جانی »-روی تری جهیدند . در تعام قعت هاکاد کر ان دست از کار کشیده وبا چشمان کشاده بصحنه ای که جریان داشت می نگز بستند ِ «تری » با آخرین قددت خودمی جنگید مشت‌های وی ازچپ ود است‌دوی صورت ها کوفته می شد ولی پالاخره تیروی اندك او درمقابل آن هبه مرد رو به تحلیل رفت و آنها اودا به پشت اطان دفتر کشاندند ودد آنجا بسا تمام نبروی جپنمی خود کویدند . < تری > احساس میکرد که تاریکی بی پایاتی او را درمیان می کرد دو سه پاد سعی کرد روی ذاغو بایتد و مقاومت کند.و لی با لکد های محکم بعقب پرتاب شد. بازهم مخت ها و لکدها بالا وفت و بر بیکر یه جان تری فرودآمد ولی تری دیگر چیزی نمی فهمید ۰ بکاعت بعد وقتی که مرد جوان به خود ]مد ودیده کشود کروهی ازمردان دا بدور خوذ مشاهده کرد . نجواهائی از کوشه د کناد بکوشش می خورد. یکی ازمردها می کفت که ساعتی پیش با بادو یل که ازمشاهدة جربان (خير نا کپان دیوانه شد, بود سوی وچانی‌فر ندلسی> جهیده و اودا برودخانه افکنده بود. یکی‌دیگر ازمرد ها بدنبال سخنان اولی اضافه کرد که پلبس جانی دا از آب برون کشیده و اودا بعلت دخالت عبر مستفیم وشهادت عیئی در قتل < جوی دویل » به ژندان افکنده‌است ۰ (جیمی) و (موز) و دیگر ان وقتبکه دیدند تری چشمیاز کرده » دوی او خم شدند ویکی از آنهاً پرسید : کارران«تر ی»را که‌بیهوش شده‌بود, بحال آوردف . -چطوری‌بجه جان ؛ ۱۶ ورم کرده اش دا باز کرد و هستم چیز مهمی, تبود ۰ کردند تا ازجا بلند شود ۰ پیشنهاد کرد که خو بست (ترک) بصورتش بز ند تاحواسش تری دا بدفتر جانی بر با بادو یل باو کك کرد صورت آماس کر ده و خو تین از بیرون صدای سوتی : اطاق خادج شدند ۰ بابادویل با مرت