We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
ِ
آپاچی ۵۸۳۴۸۰۲/۶ )
برت لنکستر(ماسیا)-چین بیترز (سالینل)جانمكاین تاير (السالبر ) -چارلزبا کینسکای(هوندی). جان دهنر (ودل) مضه کل امامرنگی سال ۱۹۰ کار خانه بو ناد آر تست
( نا لینل) که اذعفباوخر کت مینکر و
کفت هن با و خراهم ]هد ۱
آ ماسبا دونایت؟4 ك
«شت ای ر حو دز ۲ کند بدندی قدم برداحتوصدای 39
۱ زان( نل ) را که فد دی و د بر أ
4 بتواند خودداباشلتگهای او /طبیق کر لب 1 «تت سیر ی هی خنید ۳ د لدی و ۳ عست حو د میافز و 3۵ قدهپای لا و ان
(نا لینل) نیز تبدیل بدویدان مس . 3۳32 ۱ ۱ ۳ ی
ت9۳ میخواهی معری ؟ نو نسیتوالی بای من برسی و من بو ها وحم وبا لل ۳ 7 بدهگده 0 با هر جاآٌ که مایل هستی . هن تورابا خودنشواهم
بر د
| نا لیئل) باحسالت توقم جاواوایتا ه و سر خود دا نز بر انداجه نود و ای هتگامتکه (ماسیا) دو باده اژاو دور شند او ی مره ۳ عقب او براه افتاد . برای (ماسیا) که شرو ع بدو بدن کردهبود عفب گذاشتن ([ نالیثل) اشکال-ی نداشت هت هنگام (ماسیا) درروی بت برزتگاه منشی چادر زد و وقتی (نالیئل) تلو تلو خوران وخسته وناتوان خودرا بدای-ره آنش کوچکی که (ماسیا) باه وه ود رساند» خیلی اش میگذشت . تال ری زمین افتاده و سخواست باژانو خود بطرف (ماسیا) بکشاند و لیبواسطه شعف فوق|اماده بدون ایشکه باو بر سد از حال وت و و
و «تی سمیده دمید ضمف از وجود الینل رخت بر بسته و (ماسیا) اودامپان بازوان خور میفکرد ۰
ون دنبالمن آمدی
نا ابنل در حالبکه در چشمانش هنوز اار ( هو بدا بو دباسخداد: من لك دای بیش لیستم واکرتو دا از دست هی دادم خودم تبز از بچنرفته بودم .
(ماسیا) کفت ولی .۰ تومی توالی *ردد کر ی پید| کذ ی. ( فصو داو د هو ندو >
یعنی آنن آیاچی خالن بو د).
( ۲ ایئل) پاسخ داد : برای من مر د + جری و جود ندارد ,
آنوفت (ماسیا ) تقریبا خجلت زده .
در کنار اوزانو زده کفت ۱
۱ ایک ار ۳ تنك 9 ظ
ثر لت کنم ) بر ای ایشکه نتوانستم خود دا
راضی ابودهو ترا قثل برساتم . دروجود
(ماضیا) هيچجالی برای پذ برش عشقبافث
؛مسدٌّو د تمام سفید بو ستان و سر او ستان
دشن هن ه-تند .من قادر ید نتم هم» [ نها ر۱ بسگشم وعابت پکر وژی خواهد دسید که [ نها مر اشواهند گشت .
( نا لین ) وحشیاله کفت. , در ابتصورت ماهم تارسیدن آن دوز ز نده خواهیم بود
يك روژ صبح هنگامی که آنها در تهج کیب وی فبی یقن
1 ما بات ی
۱ از پوس کون
ماسیا ونالینل شبهادر آن کلبه کو جك بآ تیه خود میاندشیدند (نالیئل) بود از کر ده و ند د| 4 غله از
آنٌَ در کف د سس افتاد لذ| اژ دوی آمجب کفت ؛ شیب» تم
ذرت چرو کیهاست .
ادا من نگاهداشتم ,رای خودم مقداد کمی است که از سهم (ماسیا ) مانده است . ماسیا در حالینکه روی خود وا از (ئالیئل )و کر دا نده نو . باصدای ] هسته ای
کفت+سهسی که از بیند فثه است. ( نا لیسل ) کیسبه ز ۱ پس کر فته ود حالی
که آنرا مغفیمیکر هگفت ؛ ه اژ .ین تر فنه ریاف از [نجا اين کیسه دا حفظ کزده وتا اینجا
" آوردهام بعد هبانطور که چشمانش ۱2 به
چشمهای (ماسپا) دوخته بود زبر لب کفت بر ودی (ماسیای )دیگری بو جو د خوا هه مه
يك (ماسبای) کو چو لوا ۱ ء ماسیا از نشاط روشن کشت
5 ۳۳۳
ستار هو سسنما 4
کت ده فصل بهان
2 ی درست در هبیل هو « م صهای کلو له تقشگی 1 از صافقت دور طاسب 5 ۴ و (فهاسیا ) و۱ یه یز ند کی " 4 در آن حرحی ۱ تشاد ببگانه بو 5 ر جست داد شاأسیاً اس سا یت ۴ با احشاط ِ فان سار ۰ هبایکه تاهگاهشان
گر ده ِ تکاهر
و فد و ر تِ
داطر اف انداخت و بعط
از لحظهای بر گفته گقت
-چنزی لود نقط او اه یگ شعاد ج است که سر ای ۳۹ هي انشا د بحه همتوا ی با حو د حمل کی جع آو دی کن و آماده ر همین بای
وتااتلع باوخ ه شيه گفقت
س.] با از شکار چی اصیت 4 * نو میخر سی ٩
مگ وفی سا بر سقله مها ی خوام ند زسید. ماحالادیگر باند ضکر دماسیای » کو جو لو باشیم زرا و« عاصیای, 6 قملی دوکر ففایظر هت هو کول سیف ندم نخو اهد ماند . فم از ان ۲ + -اچی کورچولوتنها آپاجی حقیقی که ز ندهمانده منم ومن نمیگذارم که او اینجا به دیا بیاید ون نداازّ بن رفتن من تو از کرسنکی و تحطی عیسر
الینل > با قریاد گفت :
لاید دو باره میشواهی مرا به دصکهه بفرستی : مگرتو ]نها راشتاحجه ای ! ابامیخواهی سر تو یز يك سنداس »> سل آید ؛ مسا میتوائیم به سوی کوهتان رب برویم؛ آیباآن کوههپا از ما حفاظت نعواهند کرد +
ناشا ففبخ.:
ها معي تشم و سرد ضتند و در زمنان دادای برف ریادی میباشته سا
تاهر چه ژودر حر کت کنیم : آنها کلبه خودشان دا در مکاتی واقم ده یکی ازقلل بوشیده از برف
سا کردنه . این کلیه دا که يك قست. آن از یوستهای ]هو پوشیدم شدم بود ۰ ار چوبهای کوب و علفهای ایدم ساخته بودند + همبتطوه که ماهها سبگفشت و لاغر تر مه وروز ها در کذار تش کوچك دود الوه خود میعنود . وماسا» یز پسرای نهیه عدا عم
خر کوش اش نییگنهه زیر | 9
ابدازی کداشت نا لیتل» که
جرا او ابیت اند همم ی م۳ و در جالبکه کر به. میکر3 رن 9 روا ژ ی ی و دی پودي میجرابشی 9 7 ی
ار ی
بت سا مب تس <_۳