We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.
Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.
هنر مند ان ابر انی
هنر پیشّه ایکه از سسکا و مسر وب و قماد متنفر میماشدو ائثا شهار تا سویو 3 را // ۷ ره رل مرسته [ زرداسی! يك مصاحبه جالب با ناصر ملكمطرعی و همسرش
صر ملكمطبعی جو ان
سیار احساسائی ود قیق ست که در ۲ سال قبلدد خغا نو ادهایمتو سط ود تهر آن 2
قدم مرصة وجود کذارده
ویدورء متوسطه و با سال سوم خواندءو سبس بدلو
نصا تار ۱ اتحصی(
وارد دعته تسرایست
شته و از
و اکنونمملم ورزش
وی علافه سسادی
بکوه تور دیداد دو بکباز هم 1 ۱ کته بلفیحاجی «مفتخر > ات
حاجی در ین ورزشکاد ان
قله دماو ند سریژده
عاصر پناین فعل خودیتی تلم وناقی
ی بای علاقهدارد وم ت هر از د بذر ی هم که بزاش پیش آمد با اشکار توام 2
ویازیچگی سای هتر پیشکسی علاقیند بود و بخود میگفت :2 خدابا! آیا روزیهم میشود که منبروی برده مسئما پبایم؟» و بالاخره برای انجام این آرژوه بنج ششسال بش هدر کلاسسوم متو سطه رد شدهبود بایکی دیگر ازر تقامبلغ ۰ ۲9
کر دئد و تصمیم
تومان یولجمع ۱
ابر آن فر اد کر ده و به بجر ین و سبس « برو ند تادر ] نجا(آدتیست بازی) بکنند!!
لباشان فهسیدو از ایئعمل ایشان چلو کیری کرده بودند»
۱ ولی او
بالاغره چنانچهدیديم اصر بآرژوی خودرسید وهنگاسکه استودیویایر الم تاسیسیافت ؛ اوهم عکس و آدرسداد و در سلك هنر بیشگان ذخمه آن استودیو در آمدولی هنوزمدت ژیادی از این نام نو یسی نگذشته بود که از 17-صا بدنبا لش فرستاد ند و باو مژدهدادند که بر ایدلادل ثلم (و لگرد) | تتغعاب شدهاست وچنانجه میدا نیم همان فبلم شهرتو محبو بت غره منتظرهای برای تاصرملك معیمی بوجود آدرد ۰
بعاور خلاصه فیامهای بعدی ادهم هر کدام کيك شایستهای باين امر مود ند
و اکنرن ناصرمیکوید بزد کثرسن خوشمالیش آست که هسیبیند ح
٩ صفحه
اتاتتی....
حتی
۲ ۳ اصر و هسرش مهین کداهای کار کو چههاهم او دا میشناسند و بائام صدا کر دهاژاو بول مبضواهندضنا در ایتجاباید کفتهشود کهیکی اژچیزهالی که ناصردابینهایت درد نج وعذابمیگذارد دبدن ابن کداهاو تکدیان میباشدو بطوری که خودشمیگفت -و بندهدرمقابل ایسن | دعامسئو ابتی تدارم!. بار هاشده که کتخود را درخیا بان کنده و تن آدم فقبری نموده
اصر گفت بحیوانات عموما په گر به خصوصا تهایت علاقه را دادم و پیجوجه نیتوالم بهبینم که آنانرا اذیت و آذار متکننت
در ابشموثم گفت میغواهی کر بهعرا به بیئی ۲ کفتماشکالی ندارد ء
بلندشدو صدا کر د( آ تا )را بالامیاو ر ند باید تذ کر بدهم که (آقا) اسم کر به اصر آقا است!
در ایشرقع دیدم کر به نره خرو کت و کلنتی اژلایدر بدرون آمد و این( آقا) یکره بفل آن ( آفا) یی ناصر آقسا تشر یف بردند ۱۱ معلوم شد حبوان مورد علاتة اشان همین است!او ضنا ایثرا هم اضانه کرد که فلا بچه نداد یمو اپن دای عنوان نگاهداشتهایم ۱۱
ناصر فرز ند یکی یکسدانه بدر و ماددرش میباشد و نهابت علاته و احنرام دا لستبمادد خوددارده
ضینا دد ژندکی اجتماعی هم چون شهرت خود دا مدیون فدیری مدیر ایران
ستاد هسما
تیلم و موندس بدیممودا لا برایآ نانهم احتر ام خاصی قائل میباشد ۶
کفتم ؛ خوب حالا؟ ۱ است فسدری از جر یسان ازدواج خود بسرای من بکوئی. لبخندی زدو گفت جریانی ندارد شیلی خیلی. ساده بود. .من و آتایمعیم . الدو له حجازی نو بسندو معروف و زبر دست در دماو ند بایکدیکر هسایه بودیم و من مین را در نجاد بدم» لبته او ابل [شغا! مختصری با او داشتمو ه جگو نه احساساتم, نسبت بوی در خود نمیدیدم
بس اذ چندی چون مبین دا دخثری ساده واهل ژند کی ودرعین حال دوست داشتلی بافتم این پیشنهاد دا نمودم و غوشبغنا نه با استق,ال هم مواجه شدم و اکنون تبابت دضایت وعلاقمندیدا بز ثم دادم
حالا حتبا شا سئوال خواهید کرد خ نم ملكمطیمی با آ قایحجازی چهد بعطی داشته است. ممینهمشیرهز اده آ قایحجازی و بینبایت موردعلاقه |یشانمیباشد,
ناصر از يكچیز خیلیدر عذاب است منتها عذابی لدت بخش ۱و آن يك چیز نامههای بیشماری است که بر ایاو فرستاده . تفاضایعکسو پاسخمبکنند و ,طوربکه: میگفت تمام اهالی خانه برای ابن جوابها باید باو كمك کنند مقصوصا خانمش که خیلی برای اینکار ذحمت میکد . در اینینگام از ناصر خواهش کردم خانیش داهمصدا کند ببایند تا بلخه پتو انم ازاو هم اطلاعات جالبی اذ ایس هار پيشه محبوب کسب کلم ۰
خانیش آمد . ویخانمی خونکرم و مهمان نو اژ بود که نمایت دضایت و علا فمندی دا لببت بشوهر خود داشت و با کمال ساد کی این اطلاعات دا در اخثباد من کذااشت 1
کفت ناصر جواني است خیلی بیهوصله واحساسائی بعلودیکه مثل| بر بهارمیما نده زود میکر ید و ژودتمام میشود . در صفحه ۱۵
شماره ۳