Cinema Star (June 1954)

Record Details:

Something wrong or inaccurate about this page? Let us Know!

Thanks for helping us continually improve the quality of the Lantern search engine for all of our users! We have millions of scanned pages, so user reports are incredibly helpful for us to identify places where we can improve and update the metadata.

Please describe the issue below, and click "Submit" to send your comments to our team! If you'd prefer, you can also send us an email to mhdl@commarts.wisc.edu with your comments.




We use Optical Character Recognition (OCR) during our scanning and processing workflow to make the content of each page searchable. You can view the automatically generated text below as well as copy and paste individual pieces of text to quote in your own work.

Text recognition is never 100% accurate. Many parts of the scanned page may not be reflected in the OCR text output, including: images, page layout, certain fonts or handwriting.

خانه بح ی برود ن بارها و کلوب‌های‌شانه ی(دی) ودیگران‌بگوش بر هم (بلی) دا صدا میزدند. جودج بازوی اودا فگرد وملسأه کنت: (پلی) بگداد درنظر هیه همچتان ده باشم بلی ) بالحن ۲میخته بتامف کفت هم و وی مرادها کنید باهمان تداه متضرعاته اطاعت را ابنکه له تاه دیگر + (پلی) ارد باعجله دو رشد. مدازظهر ۲نروز (یلی) و(دی) به ی دوستانشان « کترتك» ها:خود ی فردا ويك کردش بزرك[ماده شب وتتبکه (یلی) برای 9 3 حت وازد کلبه می‌شد زبس خواهخ در نجا منتظر خوددید ن جمله ایکه (پلی) ازوی‌شتید بن بود که (دوز) از سمادستان نابدید کاه می کفت با ۲نکه داروی مغدر بقداو زیاد بوی تردیق شده بود ی مت وحشت‌یاتاترات درونی دیگر «اب نرفته و از بسادستان ره ۲ د «یلی) بعقب ,-ر کفت,حالا 3 ست یی چر! جورح مل‌دادد 2 مرده تصور کتند و شمار و" ِ جرج آلوی چرا اواز حوالی این دهنگد‌مرزء «روزا دور مشود وبلاخره چر! وتینه(بلی) درخواب بود جورح معفیاه» وارد کله شده بود؟ادی جورحخل دا هسرش دا ختل برساند درهین حال (د. ) دردا باز داخل شد «یلی» طاقت تباودد د فریاد زد:جورح لومیی زنده است» او مخواهد هر ش را میداند (دی) باخو نسدی کفت. بس کن‌یلی ازاین جریان خت و عصباتی هستم‌و من آنوفت کابوس‌های عجیب تو نیز عز ید بر علت است. ماباید هرچه زودتر ازایجاً هر گاء باخونردی درا باز کرد ویس از خدا حافنظی خارح شد. بد از رفتن او (پلی)وحشت ز:ه بدیالش‌دوید فکرش‌ددهم و [شقته بود.! کر (دون)4 لومیس) بتل میرسید این خطای (یلی) بود که زنده بودن جورح دا بکار [ گاه ی درحالیکه کتاد اتومیل خود ایتاده‌بود اظهادات (بلی) دایدفت شنید و مد بوسله تلقن اتومویل به تام پاسگاه های بلس مرزی اطلاع داد تا تگذار ند (جوولومیس) یا همرش از مرز کانادا وارد اتأزو نی شوند. بررای(دوذ) يك بازی خطر تاك )عاز شده بود. وی دیگر تا کزیر بو د که هیشه ززشوهرش وپلیس بگریزد ومتقی باشد و وتبکه در صف ماقرین اتوبوی خعاگو ایستاده بود ازصاقر پشت سرک خود شنی که پلیی جدا بو عقب هسر ِ سس ) است. ی اراده ازمف خارج شدو دوخیا بان بر( انتاد. قدری بالاتر سواد | عیان پنجه‌های‌خود گر فت.* ستارم حسها شد و دید. چشمان سردوءنجدجرح دون تحو اف ‌ ووا می‌تطرست تقس (دوز) بند مد بسرعت خود پکدسته ز عایرین شید واز کار آن‌ها وادد ترح ولن‌ه ۵ د ن هادا باشتاب بالا رفت وخود دا + تفن رساند. دوبرج سکوت هل حکم قرما دی پزساقرین در ۲تجا دهم دستهای سرتعش (دوذ) سرعت کیفش دا بر اییك‌سکه بول خردجستحو کرد دلی جر يكسکه ددشت تم‌دلادی چزی نافت . جودح لومیسی باستا» دو رسد و مازه داشت از بله ها ,و۹ میآمد (روز) دست ازتلفن برداشت و از بله‌های طته اول بسرعت بالا دفت و چون جورح باخونردی هم جتان دنل او بود طقه‌ها دا یکی یی بز دیگری بانهاد. الاخره خودد! باطاژ: برح دسانید ودرد! پکت سرخود 5 بهم کوقت۳ هتوز چنتدعقه از و:ودش نگته بود که حتای د صورش »1 بر کزداند جورح لومیس خو تسرد ویدون عیله چلو عی آعید و(روز) ۲عدر عب رت‌تایختش دی از خوود نگاه جودج جرخ خن سک ن که دربلای سرشی آوجنه یود اعتاه وه (ددت) کت چترمایة تست اس ت که این زنگها بروی تو چا مر تعواهند ۲عد ۱ 7تروز صبح زود کتفجتلنه 3 حفحه ٩۷‏